ویراژ استارتآپی علیه دلالی
کسب و کارهای جدید وارد بازار خودرو شدهاند؛ بازاری که از آشفتهترین بازارهای ایران است و سوداگری در آن رواج دارد
مهسا افشون:
«خیامی را به انگلیس اعزام کردم. آنزمان موتورهای تولید کارخانه روتس انگلیس، در دنیا نمره و کیفیت بالایی داشت. از طرف دیگر کارگران این کارخانه دائما در حال اعتصاب بودند و این باعث شده بود که مسئولان کارخانه از شرایط موجود به تنگ بیایند؛ به همین دلیل حاضر بودند کارخانه را به ایران منتقل کنند. انگلیسیها اعلام کردند که ما کارخانه را به ایران میآوریم، خودمان هم ماشــینآلات را نصب میکنیم و به کارگران ایران آموزشهای لازم را میدهیم و از سال اول هم ماشین تولید خواهیم کرد.
خیامی بیشتر از ۲میلیون تومان سرمایه نداشت. من پذیرفتم که کل وام خرید کارخانه را در اختیارش قرار دهم و پس از تولید خودرو از محل فروش اتومبیل، چیزی در حدود ۱۰درصد بابت تسویه بدهیهایش دریافت کنیم. بر اساس همین فرمول، ایران ناسیونال پا گرفت و سال اول تمام بدنه، سال دوم تمام داخل اتومبیل، سال سوم تمام قطعات و سال هفتم و هشتم موتور به طور کامل در ایران ساخته شد؛ به این ترتیب، صنایع خودروسازی وارد ایران شد و پا گرفت.»
رضا نیازمند ـ بنیانگذار سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ـ ورود صنعت خودروسازی به ایران در اوایل دهه۴۰ را چنین روایت کرده است. نیازمند نوزدهم آذرماه در سن ۹۶سالگی درگذشت و تشییع پیکر معمار توسعه صنعتی ایران در سکوت برگزار شد. حالا بیش از نیمقرن از آن زمان میگذرد و خودرو به یکی از بزرگترین بازارهای ایران تبدیل شده است؛ بازاری به اندازه ۲۶میلیارد دلار.
در سال۹۵ یک میلیون و ۴۰۰هزار دستگاه خودرو در ایران تولید شده و برای سال۹۶ هم تولید یک میلیون و ۶۰۰هزار دستگاه برنامهریزی شده است. بازار خودرو در عین حال، یکی از آشفتهترین بازارهای ایران است؛ چراکه در قسمتهای مختلف آن سوداگری رواج دارد و به چندین شکل و مدل، میتوان ماشین خرید و فروخت. طی سالهای اخیر این بازار نیز از هجوم استارتآپها در امان نبوده و تغییراتی جدی به خود دیده است. دیگر خریدوفروش خودرو منحصر به جمعهبازارها و نمایشگاههای اتومبیل نیست؛ حالا بهراحتی میتوان در میان صدها مدل در سایتها و اپلیکیشنهای مختلف تخصصی و عمومی، جستوجو کرد و خودرو خریدوفروش کرد. نکته جالب اینکه بررسیهای «همشهری» نشان میدهد که در تحولات بازار، تقابلی جدی بین استارتآپها و اصناف این حوزه شکل نگرفته است؛ بلکه اصناف سنتی نیز با این موج، همراه شدهاند و از برنامههای نوین به عنوان ابزار کار خود استفاده میکنند.
در بازار خودروی دستدوم و اپلیکیشنهای واسطهای آن چه میگذرد؟
«بازار خودروی دستدوم بسیار پررونق است. روزانه 17هزار تعویض پلاک در سطح کشور انجام میشود و مجموعا ـ با درنظرگرفتن خودروهای صفر ـ بازار معاملات خودرو در کشور 150هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد.»
سجاد، یکی از جوانهاییاست که در حوزه خودرو ،استارتآپی به راه انداخته و درباره اندازه بازار، به همشهری چنین توضیح میدهد. او درباره آشفتگیهای بازار دستدوم نیز میگوید: «بهعلت تعداد زیاد دلالها، این بازار، بسیار غیرشفاف است. هر جا که آنها دست داشته باشند و تعدادشان زیاد باشد ،بازار به سمت فساد میرود؛ البته نه هر دلالی! ولی طبیعت این کار این است که فضا را مسموم میکنند. تعداد زیادی دلال در این بازار حضور دارند که فقط کارشان این است که خودرو را خریداری کنند و به هر قیمتی شده، به شخص دیگری بفروشند.
مثلا ماشین تمامرنگ را خریداری میکنند و موقع فروش، آن را به اسم بیرنگ جا میزنند. وقتی هم که افرادی به بازار مسلط نیستند و خرید میکنند، نتیجهاش کلاهبرداری 10میلیونی در ماشین 30میلیون تومانی میشود. آنها میتوانند کیلومتر را کم کنند به نحوی که هیچ دستگاهی متوجه نشود و حتی فهمیدنش برای ما هم سخت باشد. مهمترین مسئله در این بازار، قیمتگذاری است. مثلا اسپورتیج2017 را در بازار، به قیمت 170 تا 280میلیون میتوان پیدا کرد؛ با تعویض رادار و آپشن، قیمتش عوض میشود. حالا کسانی که خریدارند چطور میفهمند که این ماشین 250میلیون میارزد یا 220میلیون؟ حتی اصلا در نگاه اول مشخص نیست که یک ماشین این آپشنها را دارد یا نه! تمام اینها به غیرشفافبودن بازار، کمک میکند».
بازار خلاقیت نیز در زمینه خودروی دستدوم بسیار سکه است. به مدد تکنولوژیهای جدید، کلاهبردارها هم خلاق شدهاند و هر روز راههای تازهای پیدا میکنند. سجاد مراجعانی از ایندست زیاد دارد و برخی از آنها را چنین روایت میکند: «مدلهای کلاهبرداری مدام بهروز میشود و هرچه جلوتر میرویم، با کلاهبرداریهای جدیدتر مواجه میشویم. بهتازگی تجربهای داشتیم که خیلی جالب بود و واقعا به عقل کسی نمیرسید. یک ماشین را گوشه خیابان پیدا میکنند که اصلا نمیدانند صاحبش کیست.
از آن عکس میگیرند و در سایت دیوار آگهی میکنند؛ شماره اعتباری هم کنار آن میگذارند. به مشتریها هم میگویند ماشین کجاست و در کدام خیابان پارک شده و میتوانید بروید بدنه را ببینید. بعد که چند نفر از مشتریها ماشین را میبینند و میپسندند، به هر کدام از آنها میگویند که مثلا صدهزار تومان به حسابی بریزند تا ماشین را برایشان نگه دارند؛ به همین راحتی، از چند نفر پول میگیرند. در نهایت هم چند نفری که ماشین را پسندیده و پول واریز کردهاند، هر قدر تماس میگیرند، میبینند خط، خاموش شده است».
او یک مدل دیگر سوءاستفاده از طریق سایتها و اپلیکیشنهای واسطهای را اینطور شرح میدهد: «این مدل کلاهبرداری هم جدید نیست ولی بسیار شایع است؛ هفتهای حداقل یکنفر به ما مراجعه و تعریف میکند. به خریدار میگویند ماشین آگهیشده مثلا 500هزارتومان پایینتر از قیمت است؛ طوری که فرد به طمع میافتد و برای بازدید حضوری میرود. وقتی به آنجا میرسد و ماشین را بازدید میکند، 2نفر دیگر هم سر میرسند. آن دو نفر با فروشنده هماهنگ هستند و لباس کارشناس دارند؛ مثل مکانیکها. آنها چک میکنند و میگویند همین الان قرار خرید بنویسیم. فروشنده میگوید این فرد قبل از شما آمده و اگر نخواست، حاضرم بفروشم. خریدار هم هول میشود، قولنامه میکند و بعد که ماشین را خرید، تازه به شک میافتد که چرا با من برای تعویض پلاک نیامد و... . این باعث میشود که تازه بیایند پیش ما و کارشناسی کنند. ماشینهای تصادفی زیادی به اسم بدونرنگ فروخته میشوند. این نمونه کلاهبرداری خیلی شایع است. اگر مردم موقع خرید به حداقل علائم دقت کنند، کلاه 10میلیونی سرشان نمیرود»!
راهاندازی استارتآپ خودرویی با سرمایه ۴میلیونی
ظاهر پسر، به جوانهای ۲۵ساله میخورد. یک پژو۲۰۶ قدیمی سوار شده که بهتازگی توانسته آن را بخرد. درباره تجربه خریدش میگوید: «همهجا را زیرورو کردم؛ همه سایتهایی که وجود داشت؛ دیوار، شیپور، باما و... . جایی نبود که مدل ماشینی را ندیده و بررسی نکرده باشم. میدانید آخر چطور خرید کردم؟ داشتم توی اتوبان میرفتم که دیدم پشت یک ماشین زدهاند «فروشی». تلفنش را برداشتم، زنگ زدم و دوروزه قرار گذاشتیم و خرید کردم».
در این بازار آشفته، سهم استارتآپهایی که بعضی اطلاعات در آنها شفافتر از گذشته است، روزبهروز بیشتر میشود. مدیرعامل یکی از این استارتآپها که به شکل تخصصی در حوزه خودرو کار میکند و سازوکار تازهای ایجاد کرده است میگوید: «هسته اصلی ایده ما، کارشناسی خودرو در محل بود. الان خودمان هم وارد بازار خریدوفروش شدهایم و خودروهای دستدوم را به صورت کارشناسیشده در نمایشگاه مجازی قرار میدهیم. طی دوسه ماه گذشته، رشد خوبی هم داشتهایم. ابتدا تیمی حدودا پنجنفره بودیم اما بعدا افراد دیگری هم از بچههای دانشگاه شریف به ما اضافه شدند. 7نفر شدیم و به مرحله جذب سرمایه رسیدیم. ابتدای کار 27ساله بودم و لیسانس مهندسی برق از دانشگاه آزاد تهران جنوب داشتم».
اما چقدر سرمایه برای اجرای چنین ایدهای لازم بوده؟ هر کدام از اعضای تیم با ۴میلیون تومان وارد کار شدند! او خود چنین روایت میکند: «بعد از آنکه افرادی اضافه شدند، جذب سرمایه حدود یک سال زمان برد. بودجه اولیهمان زیاد نبود؛ نفری ۴میلیون گذاشتیم تا با 20میلیون بتوانیم در فاز اول پروژه را به جایی برسانیم. در مرحله بعدی 60میلیون تزریق شد و بعد هم وام گرفتیم و کار را بزرگتر کردیم. الان غیر از تهران، در کرج و اصفهان هم نمایندگی داریم. هر کسی که بخواهد خودرو بخرد، هر جای تهران که باشد، سرویس میدهیم. دیاگ و تست رانندگی داریم و 200نقطه ماشین را هم چک میکنیم؛ بعد، چکلیست میدهیم که در سایت هم قابل مشاهده است. هماکنون هم تعداد کارشناسهای ما در تهران به بیشتر از 10نفر رسیده است».
هزینهای که آنها برای کارشناسی دریافت میکنند، به مدل ماشین بستگی دارد. مبلغ دریافتی از خریدار به ازای رفتن به محل بازدید، از 65هزار تومان برای پراید و ۷۰هزار تومان برای پژو206 شروع میشود و به 300هزار تومان (برای ماشینهای لوکس) هم میرسد. اما این، تنها فعالیت این استارتآپ نیست. او میگوید: «خدمت دیگر ما این است که وقتی افراد میخواهند ماشینشان را بفروشند، استارت آپ ما از صفر تا صد کار را برایشان انجام میدهد. ماشین را کارشناسی و قیمتگذاری میکنیم، در سایت خودمان و تمام سایتهای دیگر آگهی میدهیم، تلفن را هم خودمان جواب میدهیم و فقط مشتری واقعی را برای بازدید میفرستیم. مبلغ دریافتی ما از فروشنده برای این کار ۵۰هزار تومان است؛ آن هم بهعنوان وجهالضمان بابت اینکه فروشنده واقعی باشد.
بعد از نهاییشدن معامله، کل هزینه را از خریدار میگیریم. کسی که ماشین کارشناسیشده، بدون دغدغه و دستدوم خوب خریداری میکند، 300هزار تومان به ما میپردازد. ما همچنین یک نرمافزار محاسبه قیمت خودرو راه انداختهایم که خیلی دقیق محاسبه میکند. وقتی اطلاعات کامل در نرمافزار وارد شود (مدل ماشین، تیپ آن، میزان کارکرد و...) بر همان اساس، قیمت خودروی دستدوم را اعلام میکند. این فقط شامل کلیات ماشین نمیشود؛ میزان رنگشدگی، ضربهخوردگی، تعویض گلگیر و هر مورد دیگری را هم میشود اضافه کرد و بسته به آن، قیمت دقیق ماشین را به دست آورد».
آنها هماکنون در نمایشگاه مجازی ماشین، بیش از ۲۰۰مدل ماشین برای فروش دارند که روزبهروز نیز تعدادشان بیشتر میشود. و البته آمار و اطلاعات دقیقی از میزان مراجعات روزانه، هفتگی و درآمدهای شرکت نمیدهند!
دلالها وارد میشوند
فضای استارتآپی، روزبهروز بیشتر رشد میکند؛ فضایی شکلگرفته از جوانهایی که دل به حمایت نهادهای دولتی و سازمانهای مختلف نبستهاند. عضو یکی از این استارت آپها میگوید: «ما یک استارتآپ روبهرشد هستیم که کارمان ارزش سرمایهگذاری داشته است و به طور مستقل کار میکنیم. صندوق توسعه تکنولوژی ایران، یک صندوق سرمایهگذاری است که به استارتآپها کمک میکند. نه فقط ما بلکه شیوه کاری تمام کسبوکارهای حرفهای همینطور است؛ جذب سرمایه میکنند، بزرگ میشوند و به اندازهای فراگیر میشوند که به برندی شناختهشده تبدیل میشوند و آنزمان بهراحتی میتوانند سرمایههای بیشتری را جذب کنند».
او ادامه میدهد: «در فضای استارتآپی، افراد نباید روی حمایت جانبی حساب کنند و دنبال حمایت سازمانها بدوند؛ تنها باید روی آنچه در چنته دارند، حساب کنند. در این راه مخالفت و مقابله هم هست. اصلا مگر میشود نباشد؟ جاهایی هستند که به محض اینکه میبینند ایده نویی آمده، مشکل ایجاد میکنند. اما در مورد کار خودمان باید بگویم که چون طرف خریدار هستیم، بازخوردها و پیشنهادهای مثبت خیلی زیادی داریم. حداقل 300مشتری را میتوانم معرفی کنم که میگویند از خطر ضرر بالای 2میلیون تومان گذشتهاند؛ تازه کف ضرر اینقدر بوده است! نمونههای مکتوب داریم از افرادی که میگویند از ضرر 20میلیونی، 30میلیونی و 50میلیونی نجات یافتهاند. اگر در یک مازراتی و پورشه فقط رنگ گلگیر را تشخیص دهیم، 30میلیون خدمت کردهایم. البته نه اینکه بگویم تأکیدمان روی ماشینهای لوکس است؛ اتفاقا ما باید برای کسی که با ۱۵میلیون پراید میخرد، حساستر باشیم؛ چرا که سرمایه اصلیاش است».
اگرچه در برابر کسبوکارهایی مانند تاکسیهای اینترنتی، از سوی سنتیها مقاومت جدی وجود داشت اما در حوزه خودرو، اصناف هم با استارتآپها همراه هستند؛ اگرچه این اوضاع به مذاق عدهای دیگر خوش نیامده است.
یک استارت آپی میگوید: «مقاومت در برابر کسبوکار ما فقط از جانب دلالها بوده است. با آنها خیلی مشکل داریم اما با اصناف، چالشی نداشتهایم؛ چون نمایشگاهدارها یک صنف هستند و به خاطر جواز و سردرشان مجبورند راست بگویند. اما بین ما و دلالها درگیریهای زیادی پیش میآید. مثلا کارشناس ما به محل میرود و راستش را میگوید که کاپوت تعویض شده است. عین واقعیت را میگوید. حالا خریدار میفهمد دلالی که میخواسته ماشین را با قیمت ۴۰میلیون تومان بفروشد، ماشینی را معرفی کرده که قیمت واقعی آن زیر 30میلیون بوده است؛ به همینخاطر آنها زیاد با کارشناسان ما دچار مشکل میشوند. چون کارهای استارتآپی بازار را شفاف میکند، به بازار اطمینان و اعتماد میدهیم که با اصناف مشکلی نداریم و اتفاقا آنها هم استقبال میکنند. اگر کسی ماشینش عیبی نداشته باشد یا بخواهد آن را بر اساس همان عیبها با قیمت واقعی بفروشد، نباید از این مسائل بترسد. اعتماد عنصر گمشده بازار دستدومفروشیاست و ما میخواهیم همین اعتماد را تأمین کنیم».
روایت اصناف از اعتماد به استارتآپهای خودرویی
فرهاد موتمنی ـ رئیس اتحادیه صنف نمایشگاهداران و فروشندگان خودرو ـ درباره اوضاع کسبوکارشان به همشهری میگوید: «نمیشود گفت اوضاع کسبوکار ما خوب است؛ رونق چندانی ندارد. قبل از بستهشدن ثبت سفارش واردات، چندتایی میفروختند. وقتی ثبت سفارش بسته شد، آنهایی که ماشینهایشان را از طریق شرکتهای رسمی وارد کرده بودند، از طریق آگهی در روزنامه و سایتها چندتایی فروختند».
او درباره بازار دستدوم و اوضاع قیمتها میگوید: «همه همکارهای من در بازار دستدوم فعالیت میکنند. اوضاع بازار خریدوفروش ماشین کارکرده هم در این چند وقت که قیمت ماشینهای وارداتی بالا رفت، تغییر کرد. مثلا رنو کپچر2008 در بازار دستدوم، حدود 100میلیون تومان خریدوفروش میشود. این خودرو 3مرحله افزایش قیمت داشت؛ 109میلیون تومان بود اما یکدفعه به 219میلیون تومان رسید. مزدا را تا 2هفته پیش 121میلیون تومان میفروختیم اما امروز با افزایش قیمت، دفعتا به 130میلیون تومان رسید. خودروسازها تولیدات زیادی بیرون نفرستادهاند و وقتی موجودی کم باشد، قیمتها اینطور بالا و پایین میشود».
آنطور که موتمنی روایت میکند، خود اصناف هم از فضاهای استارتآپی بهره میگیرند و البته در این زمینه ملاحظات جدی نیز دارند. رئیس اتحادیه صنف نمایشگاهداران و فروشندگان خودرو میگوید: «مردم باید از جاهای دارای پروانه کسب خرید کنند؛ آن هم در صورتی که صاحب پروانه حضور داشته باشد. باید قرارداد بگیرند که اگر مشکلی پیش آمد، بتوانند به اتحادیه، مراجعه و مشکل را حل کنند. سایتها و جمعهبازار قانونمند نیستند. شما دارو را از دستفروش میخرید و میتوانید اعتماد کنید؟ خودرو هم همینقدر تخصصیاست. فروشنده واقعی، جوابگوست. مشکلات زیادی بهخصوص در مورد ماشینهای لوکس پیش آمده است. مثلا خودرو یا مشکل گمرکی داشته یا در رهن بوده؛ سندها را دستکاری کردهاند و مردم بعدا گرفتار شدهاند. خریدار باید جایی خرید کند که قانونمند باشد».
او با تشریح شیوه فعالیت صنفشان ادامه میدهد: «آگهیهای اینترنتی و فعالیتهای اینترنتی مشکلی ندارد ولی مردم باید در نهایت به کسی که در آگهی قید کرده که پروانه کسب دارد، مراجعه و خرید کنند. مشتری باید بداند که اگر برای خودرو مشکلی پیش آمد، کجا دنبالش برود. همکاران من پروانه کسب دارند، اگهی هم میدهند، بابت پولها هم رسید میدهند اما در جمعهبازار اینطور نیست. فرض کنید الان یک رهگذر بیاید و مقابل فروشگاه من بایستد؛ اگر هویتش را نشناسم، از او خرید نمیکنم. باید استعلام کنیم و بعد خرید انجام دهیم. ما خودمان هم از این سایتها و برنامهها برای گذاشتن آگهی فروش استفاده میکنیم اما بعد از آن، معاملات ما شفاف است و به خاطر پروانه کسب، قانونمند کار میکنیم. با توجه به 40سال سابقه کار میگویم که هر کالایی را باید از جایی بخرید که پراوانه کسب داشته باشد. مردمی که آگاه هستند، همیشه سعی میکنند کالا را از جای قانونمند بخرند اما افراد بیتجربه یا آنهایی که به خاطر مقداری ارزانبودن کالا طمع میکنند، گرفتار میشوند. بارها مشاهده کردهایم که کسانی ماشینهای دستدوم را چند میلیون پایینتر از قیمت بازار خریدهاند و بعد فهمیدهاند که رنگشده یا دزدی بوده است».
موتمنی هم از جولان دلالها در بازار به اندازه جوانهای استارتآپباز شکایت دارد. او درباره شکلگرفتن بازار سیاه چنین میگوید: «تنها در صورتی بازار سیاه شکل نمیگیرد که عرضه، فراوان باشد. هر کالایی که عرضهاش محدودیت داشته باشد، ارزش پیدا میکند. همین است که میگویند دلالها بازار را دست گرفتهاند. در 2سال گذشته، ماشین 400میلیونی هم ورودی داشت و با کمترین سود به دست مصرفکننده میرسید اما حالا که سامانه ثبت سفارش بسته شده، سود اصلی را چه کسی میبرد؟ شرکتی که خودرو را انبار کرده و دانهدانه میفروشد. کسانی که قانونمند کار میکنند، پروانه کسب دارند و مالک مغازه هستند، هیچ خودروی دستدومی را با کلاهگذاشتن سر مشتری، نمیفروشند.
آنها وضعیت کسبشان مشخص است و باید جوابگو باشند. اگر خودرویی رنگشده باشد و به مشتری نگویند و بعد از مدتی مشتری بفهمد، میتواند شکایت کند. ما هم طرفین را صدا میکنیم و فروشنده باید زیان خریدار را بدهد. خودرو کالاییاست که بهسرعت قابل برگشت است. در این شرایط، خودرو را به نمایندگی و کارشناس مورد نظر خودت نشان میدهی، بعد اگر خوشت نیامد، پول را میگیری و میروی. اما بعضی شهروندها از بازار سیاه یا سایتها ماشین میخرند و دستشان به جایی بند نیست. سایتها و اپلیکیشنهای واسطهای، خریدار و فروشنده را نمیشناسند. اگر خودرو رنگدار باشد یا هر عیب و علتی داشته باشد، فروشنده بعد از مدتی آدرس و تلفنش را عوض میکند و دیگر دست خریدار به جایی بند نیست».
در سایتهای دیوار و شیپور، آگهیهای زیادی نیز برای پیشفروش خودرو وجود دارد. رئیس اتحادیه صنف نمایشگاهداران و فروشندگان خودرو با اطمینان میگوید: «نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشته باشید، بحث پیشفروشهاست. خیلیها به اسم پیشفروشکردن، وارد بازار میشوند در حالی که مجوزی ندارند. پیشفروش، مجوز خاص میخواهد. داشتن پروانه کسب، مجوز پیشفروشکردن نیست. در دام سایتهایی که خودرو را زیر قیمت و به اسم پیشفروش میفروشند، نیفتید. حتی در نمایشگاه خودرو که بهتازگی برگزار شد، غرفهای را دیدیم که ماشین پیشفروش میکرد. آنها غرفه داشتند ولی مجوز نداشتند! آگهیهایشان هم همهجا هست! این شرکتها شاکیان زیادی دارند. برای پیشخرید، مجوز سازمان صنعت و استعلام لازم است و هر پیشفروش دیگری بدون اعلام رسمی، کلاهبرداریاست».