
آخرین صابونپز تهران

زهرا بلندی؛ روزنامهنگار
در دل محله دروازهغار، کوچهای وجود داشت که بوی گوگردش تا چند خیابان آنسوتر میرفت. اهالی تهران قدیم آن را «صابونپزخانه» یا به زبان محلیتر، «صامپزخونه» مینامیدند. نام این کوچه دهههای ۳۰ و ۴۰ از کارگاههای صابونپزی گرفته شده بود که درست در میانهاش قرار داشت؛ کارگاههایی که حالا دیگر نیست، اما خاطرهاش هنوز در ذهن ساکنان قدیمی زنده است. داریوش شهبازی، تهرانپژوه با بیان اینکه این کارگاهها، روزگاری تأمینکننده بخش قابل توجهی از صابون مصرفی اهالی تهران بودند، میگوید: «اغلب ساکنان این محله یا در کارخانه صابونپزی مشغول کار بودند یا مغازهای برای فروش صابون داشتند. پشتبام خانهها و مغازهها پر بود از قالبهای صابون مستطیلیشکل که برای خشکشدن زیر آفتاب چیده میشدند. طوافیها، فروشندگان دورهگرد، هر صبح خورجینهایشان را پر میکردند و راهی محلههای تهران میشدند تا صابونهای تولیدی این کوچه را به دست مردم برسانند.»
شهبازی ادامه میدهد: «فرایند تولید صابون سنتی، کاری پرزحمت و دقیق بود. استادکاران، پیه گاو و گوسفند را از دباغها و قصابها تهیه میکردند، در دیگهای بزرگ با بوته و هیزم میجوشاندند و با افزودن سودا یا نمک، ناخالصیها را جدا میکردند. لایه بالایی که «رو میآمد»، همان صابون بود که پس از قالبزنی، باید 5 تا 7روز زیر آفتاب میماند تا خشک و بهداشتی شود. صابونها معمولاً قالب مکعب مستطیل داشت اما وسط آن مقداری جمع و گود شده بود و رنگش کرم و رنگ دنبه بود.»
شهبازی با بیان اینکه تولید سالانه صابونپزها معمولاً در تابستان انجام میشد، زمانی که نور خورشید بیشترین تأثیر را داشت، میگوید: «فروشندههای دورهگرد توبرههایشان را به دوش میانداختند و با دوچرخه و چرخدستی به این بازار میآمدند، ۴تا ۱۰ کیلو صابون میخریدند و برای فروش آنها به نقاط دورتر مثل محلههای سلسبیل، باغشاه، شهباز و میدان فوزیه (میدان امام حسین(ع)) میرفتند.»