
انسانيت به توان2

اخبار مربوط به فداكاري هميشه جذاب است؛ روايت مربوط به قهرماني و از خودگذشتگي، آن هم براي چيزي يا كسي كه به فرد فداكار تعلق ندارد اما باعث شده از جان يا پول و آبرويش بگذرد؛ آن هم در دورهاي كه بشر به بيتفاوتي و فاصله گرفتن از هم متهم شده و ميگويند همسايه از همسايه خبر ندارد و آدميزاد غمها و دردهايش را تنهايي به دوش ميكشد.
ديروز خبري آمد كه محمود عبدینژاد معلم دبستان حافظ روستای سیدان (از توابع بخش عقیلی گتوند خوزستان)، يك مادر و دختر را از خطر قطعي غرقشدن در آب نجات داده است. ايرنا اينطور روايت كرده كه اين معلم هنگام رفتن به مدرسه در روستای سیدان، نرسیده به روستای ایستادگی، خودروی پرایدی را ميبيند که در کانال آبیاری کشاورزی واژگون شده و به نظر میرسد فقط چند ثانیه از سقوط این خودرو گذشته است.
او گفته: «وقتی به سمت راننده که در خودرو حبس شده بود رفتم، خانم راننده مدام سراغ دخترش را میگرفت که متوجه شدم یک سرنشین دیگر نیز نیازمند کمک است.» او فوري ميرود و دختر 12ساله را هم كه در ماشين گيركرده بوده با هر ترفندي كه بلد بوده، نجات ميدهد. شدت آب کانال آنقدر زياد بوده كه هر لحظه امکان داشت ماشين روي معلم بيفتد اما او در آن لحظه به نجات دو سرنشين فكر ميكرده كه يكي كودك بوده است. او ميگويد اگر اين اتفاق دوباره تكرار شود باز هم براي نجات انسانهاي گرفتار در آب، تلاشش را ميكند.
حالا اين معلم در محل زندگي خودش نماد فداكاري شده است. از این پس بايد حواسمان باشد وقتي خواستيم بگوييم كه اخلاق و انسانيت مرده و همه به فكر منافع مالي و شخصي خودشان هستند، يادمان بيايد كه هنوز در اين كشور افرادي هستند كه غم و رنج ديگران، براي آنها غم و رنج است و از كنار اتفاقات تلخي كه براي ديگران رخ ميدهد، بيتفاوت نميگذرند.