بدشانس هم بود...
این مدت در نقد وحید هاشمیان مطالب زیادی نوشته شده که البته خیلی از آنها هم درست و منطقی بوده. به هر حال این مربی هنوز توقعات را برآورده نکرده و تیمش هم نمایشهای درخشانی نداشته. با این حال و در کنار همه تصمیمات بحثبرانگیز هاشمیان، انصاف باید داد که او تا حدی بدشانس هم بوده است. بهعنوان مثال محمد عمری یکی از ورودیهای مهم پرسپولیس در این تابستان بوده؛ بازیکنی که پس از گذراندن خدمت سربازیاش در ملوان به جمع سرخپوشان بازگشت، اما از همان ابتدا مصدوم شده و گفته میشود تازه از بازی با گلگهر میتواند در زمین حاضر باشد. نوع فوتبال عمری طوری است که میتواند به حرکات هجومی پرسپولیس تنوع بدهد و عمق را هم چاشنی نفوذ از کنارهها کند. از دیگر بدبیاریهای هاشمیان، یکی هم داستان سرژ اوریه بود که عملا دفاع راست پرسپولیس را به نقطهضعف این تیم تبدیل کرد.
پول میدهی و فحش میخوری؟
«هوادار متمول» به یکی از کلیدواژههای پرتکرار اردوگاه پرسپولیس طی سالهای اخیر تبدیل شده است. حتما موضوع را میدانید دیگر؛ داستان یک هوادار پولدار عاشق پرسپولیس که کمکهای نقدی چشمگیر به این باشگاه انجام میدهد و در موردش میگویند در امور تیم هم مداخله میکند. در نتیجه حالا که یکی، دو سالی است اوضاع برای قرمزها خوب پیش نمیرود، این هوادار خارجنشین به یکی از متهمان اصلی ناکامی تیم تبدیل شده. از باندبازی تا کله پا کردن مربی، انواع و اقسام شایعات درست یا غلط را هم در مورد او ساختهاند. کاری به اصل موضوع و اینکه اصلا چنین مکانیسمی در شأن تیم بزرگ پرسپولیس نیست نداریم، الان فقط میخواهیم از زاویه دید همان آقا به داستان نگاه کنیم؛ دوست عزیز شما چه لذتی میبری از اینکه هم پول بدهی و هم بد و بیراه بشنوی و در همه مشکلات تیم مقصر شناخته شوی؟ یعنی سلام و علیک تاریخ مصرفدار چهار تا فوتبالیست، واقعا ارزشش را دارد؟!
نكته بازی
در همینه زمینه :
منهایفوتبال
بازی رایانهای
جنایی