
عفومعیاری اخیر باعث آزادی و تخفیف مجازات هزاران نفر از زندانیان در استانهای مختلف شده است
بازگشت جمعی به زندگی

محمد جعفری | روزنامهنگار
چند روز قبل بود که با درخواست رئیس قوهقضاییه و موافقت رهبر انقلاب شمار زیادی از محکومان دادگاهها مشمول عفو و بخشودگی شدند. این عفو که از آن با عنوان عفو معیاری یاد میشود موجب آزادی یا تخفیف مجازات شمار زیادی از محکومان شده و آنها را برای بازگشت به جامعه و زندگی عادی امیدوار کرده است. به گزارش همشهری، در جریان برگزاری دوازدهمین تور نظارتی قوه قضاییه در استان گیلان، خبرنگاران بیش از 20رسانه به بازدید از کارگاههای حرفهآموزی و اشتغال زندانیان در دوران حبس پرداختند. اغلب این زندانیان به حبسهای طولانی محکوم شدهاند اما عفو معیاری زندگی آنها را دگرگون کرده و موجب شده به زندگی امیدوارتر شوند. هرچند این عفو باعث آزادی تعداد زیادی شده اما آن دسته از زندانیانی که شامل تخفیف مجازات شدهاند نیز با انگیزه بیشتری در کارگاههای حرفهآموزی زندان تلاش و برای آزادی روزشماری میکنند.
بازگشت به زندگی پس از قتل شوهر
یکی دیگر از افراد شاغل در کارگاه حرفهآموزی زن 43سالهای است که به اتهام دست داشتن در قتل شوهرش بازداشت شده است. او درحالیکه سخت مشغول کار بستهبندی محصولات است درباره پروندهاش میگوید: اتهام من معاونت در قتل همسرم بود. این اتفاق سال 97رخ داد. یک آقایی به من علاقهمند شد و شوهرم را به قتل رساند و من هم به اتهام معاونت در قتل دستگیر شدم. من هیچ نقشی در جنایت نداشتم و با توجه به اینکه وکیل خوبی نتوانستم بگیرم، به 27سال حبس محکوم شدم. او ادامه میدهد: من یک دختر 13ساله دارم. با وجود حبسی که برایم صادر شد، خدا خیلی به من لطف داشت. در زندان شرایطم تغییر کرد، چون در زندان رفتار خوبی داشتم من را رأی باز کردند و حالا در این کارگاه مشغول کارم. صبح تا عصر در کارگاه کار میکنم و بعد هم به خانه میروم و کنار دخترم هستم. عفو معیاری اخیر هم باعث شده در مجازاتم تخفیف زیادی داده شود و امیدوارم بتوانم بیشتر کنار دخترم باشم. او ادامه میدهد: من هیچ سابقهای نداشتم. یک مرتبه چشم باز کردم و دیدم شوهرم به قتل رسیده و من باید 27سال را پشت میلههای زندان بگذرانم. با این حال خودم تلاش کردم، خدا کمکم کرد و عفو هم شاملم شد تا اینکه به مسیر درست زندگی برگردم.
پایان کابوس 25سال حبس
به چهره معصومش نمیخورد اتهامش قاچاق شیشه باشد اما خودش میگوید سال 1400به اتهام قاچاق 300گرم شیشه دستگیر و به تحمل 25سال حبس محکوم شده است. او 39ساله است و آنطور که میگوید فوقدیپلم معماری و نقشهکشی ساختمان دارد و در یک شرکت عمرانی در لاهیجان کار میکرد اما ناخواسته پایش به زندان باز شد.زن جوان میگوید: من متاهلم و یک دختر 15ساله دارم که دنیا را با او عوض نمیکنم اما افسوس که در این سالها کمتر توانستم کنارش باشم. با یکی از دوستانم به بندرانزلی رفته بودم که پلیس ما را دستگیر و در ماشینمان 300گرم شیشه کشف کرد. آن زمان 35ساله بودم و باورم نمیشد باید 25سال در زندان بمانم.او ادامه میدهد: ماههای اول زندان سختترین روزهای زندگیام بود. با این حال سعی کردم دوباره به زندگی برگردم. کم کم شروع به فعالیت در کارگاههای مهارتآموزی کردم و در کنار آن شامل عفو هم شدم. ابتدا حکمم به 18سال تبدیل شد و بعد هم به 9سال حبس. الان 3 سال ونیم است که رأی کار شدهام و کار میکنم و با عفو معیاری اخیر هم انشاءالله تا چندماه دیگر آزاد میشوم.او درباره شرایط کار در کارگاههای سازمان زندانها میگوید: ما از خانه به اینجا میآییم و دیگر زندان نمیرویم. از 8صبح تا 3بعدازظهر اینجا کار میکنیم. حدود 5میلیون تومان هم دستمزد میگیریم. اینجا حقوقش کم است اما همین که پیش خانواده هستیم و بعد از ظهرها میرویم خانه برایم کافی است. قبلا در لاهیجان در یک شرکت کار میکردم. اگر آزاد شوم میروم جای دیگر کار میکنم.
سوختن به پای شوهر
یکی از مددجویان زندان لاکان رشت که در یکی ازکارگاههای حرفهآموزی کار میکند زنی 41ساله است که به 15سال حبس محکوم شده است. او که لیسانس کامپیوتر دارد آهی از ته دل میکشد و درباره اتهامی که باعث شد به زندان بیفتد به همشهری میگوید: همسرم در کار قاچاق موادمخدر بود که مأموران دستگیرش کردند، چون موادمخدری که از او کشف کرده بودند زیاد بود میترسیدم اعدامش کنند، بهخاطر همین دنبال یک وکیل خوب بودم. در آن سال وکلا از من 300-200میلیون پول میخواستند اما نداشتم. بهخاطر همین مجبور شدم من هم کار شوهرم را تکرار و موادمخدر خرید و فروش کنم.او ادامه میدهد: ظرف 45روز توانستم پول دربیاورم و وکیل بگیرم اما فایدهای نداشت و شوهرم به اعدام محکوم شد. بعد هم خودم بهخاطر حمل یک کیلو شیشه و یک کیلو هروئین دستگیر و زندانی شدم. شوهرم عفو خورد و اعدامش لغو شد و من به 15سال حبس محکوم شدم. مدتی بعد از دستگیری به زندانی رأی کار تبدیل شدم و به جای زندان در این کارگاه کار میکنم و با عفو معیاری قرار است بقیه دوران محکومیتم بخشیده شود و آزاد شوم. من از زندان متنفر بودم و امیدوارم دیگر پایم به اینجا باز نشود.