نجات عروس از قصاص پس از خواب پدرشوهر

الهه فراهانی | روزنامه‌نگار

نوعروس جوان که به جرم قتل شوهرش به قصاص محکوم شده بود با گذشت پدرشوهرش به زندگی بازگشت.‌به گزارش همشهری، در نخستین روز بهمن سال 1402جنایتی در پایتخت رخ داد که قربانی آن تازه‌ داماد 28ساله بود. جسد خونین او درحالی‌که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود در خانه‌‌اش پیدا شد و قاتل کسی نبود جز همسرش‌ ترانه.
مادر ترانه به مأموران پلیس گفت: ساعتی قبل دخترم به من زنگ زد و گفت که نیاز به کمک ‌ دارد. از همه جا بی‌خبر خودم را به خانه‌شان رساندم و به محض ورود با صحنه هولناکی مواجه شدم. دخترم در اقدامی ناباورانه شوهرش را به قتل رسانده و دوستش هم به او کمک کرده بود. آنها می‌خواستند جسد را مثله و آن را از خانه خارج کنند اما نتوانسته بودند و به همین دلیل از من کمک خواسته بودند. من تا چند دقیقه شوکه بودم و بعد به بهانه اینکه می‌خواهم وسایلی برای انتقال جسد تهیه کنم از خانه بیرون رفتم و پلیس را خبر کردم.‌ترانه و دوستش بازداشت و به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند. نوعروس 25ساله در اعترافاتش گفت: چند روزی می‌شد که دوستم، ملیکا مهمان خانه من شده بود. در این چند روز مدام به من می‌گفت شوهرم پشت سرم بدگویی می‌کند و می‌خواهد مرا طلاق بدهد. از سوی دیگر شوهرم می‌گفت که ملیکا پشت سر من بدگویی کرده و حرف‌های نامربوطی زده است. نمی‌دانستم حرف کدامشان را باور کنم اما حرف‌های دوستم بیشتر روی من تأثیر گذاشت و نسبت به شوهرم بدبین و با او درگیر شدم. ملیکا هم وارد دعوای ما شد و آنقدر عصبانی بودم که با چاقو چند ضربه به شوهرم زدم. ملیکا هم برای کمک به من وارد شد و شوهرم را به قتل رساندیم.‌با اعترافات متهمان و تکمیل تحقیقات، آنها در دادگاه محاکمه شدند و قضات دادگاه بعد از بررسی محتویات پرونده، نوعروس را به جرم مباشرت در قتل به قصاص نفس و دوستش را به جرم معاونت در قتل به حبس محکوم کردند. هرچند تازه‌عروس به حکم اعتراض کرد اما قضات شعبه 48دیوان‌عالی کشور مهر تأیید بر این حکم زدند. پرونده به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی ارجاع و شمارش معکوس برای قصاص نوعروس جوان شروع شد.

مکث
فرصت زندگی
قاتل تازه‌داماد قرار بود به‌زودی پای چوبه دار برود و در این شرایط ‌تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای نجات زندگی نوعروس شروع شده بود. درحالی‌که پدرشوهر به‌عنوان تنها ولی دم اصرار داشت قاتل پسرش قصاص شود، چند روز قبل نظر خود را تغییر داد و تصمیم گرفت به عروسش زندگی ببخشد. او گفت: از وقتی که حکم قصاص عروسم تأیید شد و او در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت، مدام پسرم را در خواب می‌دیدم که می‌خواست عروسم را ببخشم. به همین دلیل تصمیم گرفتم به‌خاطر رضای خدا و آرامش روح پسرم حکم قصاص عروسم را اجرا نکنم و به او زندگی ببخشم.‌با بخشش این مرد، تازه‌عروس از مجازات قصاص گریخت‌.