• چهار شنبه 5 شهریور 1404
  • الأرْبِعَاء 3 ربیع الاول 1447
  • 2025 Aug 27
چهار شنبه 5 شهریور 1404
کد مطلب : 261976
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Yvvqp
+
-

شاهنامه، کتاب مرگ‌آگاهی است

گفت‌وگو با یوسفعلی میرشکاک، شاعر در برنامه «صد» تلویزیون همشهری

گفت و گو
شاهنامه، کتاب مرگ‌آگاهی است

علی‌الله سلیمی| روزنامه‌نگار

شاعر، نویسنده و نقاش و خیلی چیزهای دیگر و متولد سال1338 در شوش دانیال است؛ شخصیتی که سخت می‌شود در موردش بی‌تفاوت بود. برای همین است که هم مرید و هوادار سفت و سخت زیاد دارد و هم دشمن و مخالف دو‌آتشه و تصویری که در بیرون از او مشاهده می‌شود با آن چیزی که خودش است، خیلی تفاوت دارد؛ یوسفعلی میرشکاک.

چرا یوسفعلی چرا میرشکاک؟ 
مادر‌بزرگم پسری به نام یوسف داشت که در 5سالگی از دست رفت. هنگامی که از پسرش فرزند اول به دنیا آمد و خودش هم ماما بود، گفت: خداوند یوسفم را گرفت و ‌پسرم یوسفم را به من برگرداند. پدربزرگ یعنی کربلایی علی گفت برای اینکه دوباره نبرندش یک علی به نامش اضافه کنید. میرشکاک هم باید میرشکار می‌بود. آن اوایل اداره آمار کسانی را استخدام می‌کرد که فکر می‌کردند سواد یعنی خوشنویسی و شکسته‌نویسی و یک‌جوری «ر» را نوشته بود که «کاف» بوده و نه «ر». خانواده عمویم میرشکار هستند و ما میرشکاک. این اشتباه اداره آمار{ثبت احوال} بود که میرشکاک شد.
 شغل؟
علاف؛ نه کارمند جایی هستم و نه شغلی دارم و همینطور دیمی زندگی می‌کنیم تا چه شود. اگر شعر و شاعری شغل به‌حساب می‌آید، می‌شود شاعر ولی علافی است آقا.
 همه مشاغلی که داشته‌اید؟
بنایی، لوله‌کشی در بیابان، سیمان‌کاری، نقاشی ساختمان، ماشین‌شویی و بعد هم شاعری و در فلان روزنامه و بهمان نشریه و از این گرفتاری‌ها، ولی شغل ثابت نداشتم. در شاعری هم شغل ثابت نداشتم. با اینکه شغل نیست و مشغولیت است، نشد که بگویند طرف شاعر است. شاعر کسی است که وقتی دزد به خانه‌اش می‌زند دست‌کم 60تا سکه گیرش بیاید.
 اولین کتابی که خودتان خریدید؟
دبیرستانی بودم و کتاب «دیدار در فلک» منوچهر آتشی بود.
 اولین فیلمی که در سینما دیدید؟
خیلی کوچک بودم و دایی‌هایم در شهر زندگی می‌کردند و من خواهرزاده‌شان بودم و با یکی از آنها که سینما‌برو بود و برایم عزیز است، نخستین فیلمی را که یادم هست با ایشان رفتیم ‌«سلطان قلب‌ها» بود و همه آنهایی که اهل سینما هستند می‌شناسند؛ فیلمی با بازی فردین.
 با چند انگشت تایپ می‌کنی؟
با 2 انگشت که برای شعر یک انگشت هم زیاد است.
 چندبار شاهنامه را خوانده‌اید؟
4بار از اول تا آخر خوانده‌ام. برخی تکه‌ها را اینقدر خوانده‌ام که برای تدریس خصوصی و اینها. می‌شود گفت از شاهنامه مرا انداختند بیرون.
 مثنوی معنوی را چندبار؟
مثنوی معنوی را هم یک‌بار و نیم بیشتر نخواندم. برخی قسمت‌ها را بسیار خواندم، ولی بار آخر رفتم و وسط کار دیدم یکجورهایی با مولانا آب‌مان به یک جوی نمی‌رود.
 بهترین دوست سینمایی‌تان کیست؟ 
مارلون براندوی مستضعفان یعنی علی معلم بود.
 بهترین دوست سیاستمدارتان کیست؟
دوستان سیاستمدار داشتم ولی خدا بیامرزدشان. چون من و سیاست امکان ندارد با هم کنار بیاییم. در سیاست یا باید تابع باشید یا متبوع و دیدم نمی‌توانم متبوع باشم و باید تابع باشم و رها کردم.
 چرا اینقدر در سیاست دخالت می‌کردید؟ 
عدالت‌گرا بودم و این حماقت در من رسوب کرده بود که امکان تحقق عدل هست ولی دیدم نه و فهمیدم اشتباه کردم.
 مواضع سیاسی شما متناقض است؟
بله، چون سیاست از اساس تناقض دارد. سیاست اصلا جنس‌اش این است. در مشرق‌زمین سیاست جواب نمی‌دهد، چون افواه شریک دین و سیاست و اقتصاد هستند.
 سازمان مجاهدین خلق؟
مشرکین خلق. دو‌دوزه باز بودند.
 کارگزاران؟
راست بازی کند، آینده از آن کارگزاران است.
 هنرمندان بعد از انقلاب در کدام هنرها توفیق داشتند؟
اینجا مملکت شعر است. لاجرم شعرا نفر اول شدند.
 بهترین جلوه عشق در شعر فارسی؟
غزلیات عراقی که خیلی در حقش ستم شد، چون مؤسس بود و مؤسس‌ها یک روز فراموش می‌شوند. بعدش سعدی و حافظ و مولانا آمدند و او فِید شد. بنده‌خدا جگرش کباب شد.
 بهترین تصویر مرگ در شعر فارسی؟
شاهنامه فردوسی که با مرگ و شهادت سیامک شروع می‌شود و با مرگ یزدگرد به پایان می‌رسد. ورق به ورق یا جنگ است یا شهادت یا مرگ و هیچ مرگی هم در آن عادی نیست. شاهنامه کتاب مرگ‌آگاهی است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید