
موتورها و کلاهها

سید سروش طباطبایی پور| رابطه کلاه ایمنی و موتورسوارها چند گونه است؛ برخی اصلا به کلاه ایمنی اعتقادی ندارند و آن را دردسرمیدانند و معتقدند موهایشان را هاشولپاشول میکند و به تیپشان گند میزند و خلاصه آنها را از ریخت میاندازدکه وامصیبتا اگر حادثهای رخ دهد. برخی هم همان ذهنیت گروه قبل را دارند، اما از ترس همسرجان و پلیسجان و دیگر جانهای پیدا و پنهان، به کلاه ایمنی بهعنوان یک وسیله تزئینی نگاه میکنند و آن را بهجای اینکه روی سرشان بگذارند روی دستشان یا دسته موتورشان میگذارند و از آن به خوبی مراقبت میکنند و باز وامصیبتا اگر حادثهای رخ دهد. گروهی، اما کلاه ایمنی روی سرشان جا دارد و آن را حافظ جانشان میدانند و معتقدند بیکلاه هرگز! اما همین گروه هم چند دستهاند؛ برخی کلاه روی سرشان است، اما نصفه، یعنی هم دلشان میخواهد موهایشان باد بخورد و تیپشان به هم نخورد و هم اگر خدای ناکرده اتفاق ناگواری رخ داد حادثه به حرمت کلاه نصفونیمهای که روی سرشان است به آنها رحم کند و هوایشان را داشته باشد! غافل از اینکه چون کلاه ایمنی این گروه چفت و بست درستدرمانی ندارد، حین حادثه و درست سر بزنگاه، نخستین عضوی است که از کله مبارک راکب حادثهدیده به سرعت متواری میشود و خلاصه باز هم وامصیبتا. تنها گروهی که به سخنان حکیمانه عقل سلیم توجه میکنند و کلاه ایمنی استاندارد را درست و حسابی به سر میگذارند، میتوانند امیدوار باشند اگر خدای ناکرده حادثهای رخ داد، وامصیبتایی رخ ندهد و همین کلاه گرم و مو برهمزن و تیپ خرابکن به دادشان برسد و جان شریفشان را نجات دهد. البته که امیدواریم هیچ وامصیبتایی برای موتورسواران رخ ندهد؛ اما خوشا به سعادت گروه آخر که گذاشتن کلاه ایمنی را شرط عقل میدانند و آن را با احترام، روی سرشان میگذارند.