این روزها تصور میشود که پشت خانواده بودن، چندان در میان جوانان مد نیست و مدام حرف از فاصله جوانان از ریشههایشان است، اما گفتوگوی تصویری یک بازیگر دهه هفتادی نشان داد که هنوز خانواده برای بسیاری معنای اصلی زندگی دارد. گفتوگوی صحرا اسداللهی، بازیگر جوان سینما و تلویزیون، بیانگر این بود که گفتن از خانوادهای که شاید با تصویر خوش آبورنگ شبکههای اجتماعی کیلومترها فاصله داشته باشد، برای عدهای نهتنها هراسآور نیست بلکه خانواده همان نقطه طلایی زندگی است که بدون تعارف میتوان از حمایتها و تفاوتهایشان گفت.
از همان نقطه شروع گفتوگو مشخص است که این بازیگر جوان ترسی از روایت زندگی روستایی خود ندارد و با وجود تمام تفاوتهایی که در ادامه مسیر زندگی میان او و خانوادهاش ایجاد شده، هنوز خانواده تکیهگاه او هستند.
بخش تأثیرگذار این گفتوگو، جایی بود که اسداللهی از پدرش یاد کرد؛ مردی که سالها بهعنوان سرایدار کار کرده و با زحمت و تلاش بیوقفه، زمینهساز آرامش خانوادهاش شده است. او از مادرش بهعنوان پناهش در لحظات سخت زندگی میگوید که همیشه برای عبور از گذرگاههای پرپیچ و خم- حتی برای کارهایی که شاید چندان رضای دل مادرش نبود- باز هم این دعای مادر بود که برای او نسخه نجاتبخش را میپیچید.
ارزشمند بودن این روایت تنها مربوط به این نیست که از زبان یک بازیگر و در پس یک گفتوگو بیان شد، بلکه اهمیت آن را باید در تلاش برای روایت بدون روتوش از خانواده و ارج نهادن به پدر و مادر در روزگاری عنوان کرد که بسیاری تلاش میکنند چهرهای بدون نقص از خود، خانواده و تعاملاتشان به تصویر بکشند و در مقابل برخی خانواده را از تمام امور زندگی خود حذف کنند.
این نگاه به تلنگری برای یادآوری یک نکته مهم تبدیل شد؛ اینکه خانواده محدود به یک پیوند خونی نیست، بلکه بستری برای رشد شخصیت، شکلگیری هویت و حفظ اصالت است. در دنیایی که تمام روانشناسنماهای اینستاگرامی، توجه بهخود را همان نسخه شفابخش معرفی میکنند، سخنان صریح و صمیمی این بازیگر جوان پیامی ساده اما عمیق دارد؛ اینکه هر موفقیتی ریشه در خاکی دارد که ما را بیقید و شرط پذیرفته است.
در ستایش خانواده
در همینه زمینه :