
پرواز با لباس خدمت
شهید هومن غیاثوند، پرستار و ستوان دوم یگان ویژه فراجا به روایت همسرش

سیده کلثوم موسوی-روزنامهنگار
شهید هومن غیاثوند، ۲۷ ساله، ساکن محله پیروزی، ستوان دوم یگانهای ویژه فراجا و پرستار بیمارستان بعثت، روز ۲ تیرماه ۱۴۰۴ حین انجام مأموریت بر اثر حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. مردی که هم در عرصه امنیت کشور و هم در حوزه سلامت فعال بود.، بهعنوان خادم حرم حضرت عبدالعظیم(ع) نیز شناخته میشد. او سالها بامسئولیت واکسیناسیون خودرویی حرم، با جان و دل به مردم خدمت میکرد.
پرستاری خلاق و موفق
هومن غیاثوند متولد ۱۸ فروردین ۱۳۷۷، فوقلیسانس روانشناسی عمومی و همچنین تحصیلکرده رشته پرستاری بود. او در کار پرستاری خلاق و موفق بود بهطوری که بیشتر بیمارستانها علاقهمند به همکاری با او بودند. همسر شهید غیاثوند، مرسده سلیمی که ۵ سال زندگی مشترک با او داشته و خود کارمند بیمارستان بعثت است، درباره اخلاق و ویژگیهای هومن چنین میگوید: «بسیار خوشاخلاق، مهربان، با روابطعمومی بالا و بسیار خوشقول بود. اهل خانواده و خانه و وظیفهشناس بود و بسیجی و هیئتی. در رفتار و کردار بسیار مقید به اصول محرم و نامحرم بود و همیشه باادب عمل میکرد.»
خادمی که خدمت به مردم را فراتر از وظیفه میدانست
شهید غیاثوند از خادمان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بود و در دوران کرونا مسئول خودرویی واکسیناسیون حرم بود. روزانه تعداد زیادی از هموطنان در محوطه حرم، با تلاش او واکسینه میشدند. همسرش درباره روحیه و نوع خدمت او اینطور تعریف میکند: «هومن همیشه برای کمک به دیگران پیشقدم میشد. هر جا در خانواده و در جمع دوستان مشکلی وجود داشت، بدون تردید به کمک میشتافت و گرهگشای گرفتاریهای دیگران بود.»یکی از نکات قابل توجه در زندگی شهید غیاثوند، ارتباط صمیمی او با مادر یک شهید بود که فرزندی نداشت. مرسده سلیمی با اشاره به این موضوع میگوید: «او همیشه به آن مادر شهید سر میزد. اقوام و آشنایی نزدیک این مادر شهید نبودند. با عشق و علاقه کارهای خانه و امور خریدش را انجام میداد. این مادر وقتی خبر شهادت هومن را شنید، چنان داغدار شد که انگار یکی از فرزندانش را از دست داده است. سعی میکنم بعد از هومن، راهی که او برای کمک به دیگران انتخاب کرده بود، ادامه بدهم.»
بابایی که برای همیشه رفت
شهادت هومن غیاثوندکه در تاریخ ۲تیر ۱۴۰۴ رخ داد، جامعه پرستاران و نیروهای نظامی را در شوکی عمیق فرو برد. همسر شهید در اینباره میگوید: «همکاران هومن با توجه به علاقهای که به او داشتند، از خبر شهادتش مثل خود ما شوکه شدند. پیکر هومن پس از گذشت یک هفته با آزمایش دیانای شناسایی شد. متأسفانه بدنش به شدت آسیب دیده و سر از پیکر جدا شده بود به گونهای که بعد از دیدن پیکرش دیگر شاید آن آدم سابق نشوم. بنا به وصیت شهید، پیکرش را در زادگاهش شهر ملایر به خاک سپردیم، اما یاد و خاطرهاش همچنان زنده است.» سلیمی در پایان با بغض بیان میکند: «هیچ وقت اخلاق خوب و مسئولیتپذیری هومن را فراموش نمیکنم. در خانه و محل کار، همیشه نمونه بود. با وجود مشغله زیاد، از خانواده غافل نمیشد و در کارهای خانه هم کمک حال بود. تمام تلاشش را برای آرامش ما به کار میگرفت. الان با وجود اینکه پسرمان هورام 2سال دارد اما گهگاهی که عکس پدرش را میبیند سمت قاب عکس او میرود و با او صحبت میکند یا در طول روز بارها اسمش را صدا میزند و جای خالی هومن بیشتر حس میشود. از خدا میخواهم که برای تحمل این داغ کمکمان کند.»