• سه شنبه 28 مرداد 1404
  • الثُّلاثَاء 24 صفر 1447
  • 2025 Aug 19
شنبه 11 مرداد 1404
کد مطلب : 260447
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/l5OgM
+
-

پای دفاع از ایران‌ایستاد

روایت زندگی و شهادت سیدیاسر سیدرضایی در حمله موشکی 25خرداد

گزارش
پای دفاع از ایران‌ایستاد

زهرا بلندی-روزنامه‌نگار

در سکوت ‌شبانه 25خرداد تهران، همزمان با صدای انفجارهایی که آرامش شهر را در هم شکست، ساختمان سپند نوبنیاد هدف حمله قرار گرفت؛ محلی که یاسر سیدرضایی، کارمند وزارت دفاع، آخرین شیفت کاری‌اش را در آن می‌گذراند. او با وجود هشدارها و نگرانی‌های خانواده، هرگز سنگر مسئولیتش را ترک نکرد و در نهایت جان خود را در راه دفاع از کشور فدا کرد.

یک دیدار، یک وداع
وفاداری به‌کار و مسئولیت یکی از اصول مهم زندگی ‌یاسر، کارمند ۴۲ ساله وزارت دفاع بود. سیدمحمد سیدرضایی می‌گوید آخرین دیدارش با برادرش یاسر روز پنجشنبه24خرداد بود و تعریف می‌کند:« برادرم صبح جمعه به محل کارش در سازمان پژوهش‌ و نوآوری‌های دفاعی وزارت دفاع(سپند) برگشت و بامداد شنبه وقتی حمله رخ داد، یاسر همراه چند نفر از همکارانش در حمله موشکی به شهادت رسید. به هر حال در شرایط پرالتهاب و حملات مکرر، همه اهل خانواده نگران حال یاسر بودیم و از او می‌خواستیم سرکار نرود، اما او می‌گفت من نروم! او نرود! پس چه‌کسی پای دفاع از میهن بماند!؟ شب حادثه هم برای عرض تبریک عید غدیر با او تماس گرفتم، شرایط صحبت کردن نداشت، اما دعوتمان کرد که فردا برای دیدار به خانه‌شان برویم.»

قرآنی باز روی سینه زیر آوار
محمد سیدرضایی‌‌در ادامه می‌گوید: «چهلم برادرم گذشت‌‌. ابتدا گمان می‌رفت پیکر برادرم قطعه قطعه شده باشد، پس از آن این احتمال را دادند که پیکر یاسر جزو مفقودان باشد. آزمایش دی‌ان‌ای از پدر گرفته شد. اما در نهایت چند روز پیش، خبر رسید که پیکر یاسر سالم از زیر آوار بیرون کشیده شده و حتی یکی از مأموران تفحص روایت می‌کرد که قرآنی باز بر سینه‌اش بوده و به‌نظر می‌رسد در حال تلاوت سوره انعام به شهادت رسیده است.»
او با صدایی بغض‌آلود می‌گوید: «برادرم 2 دختر 11 و
2 ساله دارد. پرنیا، فرزند 1‌1ساله‌اش، هنوز مفهوم شهادت را به‌درستی درک نمی‌کند، اما با زبان کودکانه از مادرش پرسیده است شهادت یعنی چی؟ و پس از شنیدن پاسخ، گفته بود بابا یه بار بهم گفت دعا کن شهید بشم.»

از تعزیه‌خوانی تا تحقق یک رؤیا
یاسر شیفته امام حسین(ع) بود. از کودکی با مداحی و تعزیه‌خوانی در نقش حضرت علی‌اکبر(ع) در تعزیه‌های محرم روستای رستگان از توابع بخش خلجستان استان قم ارادتش را به حضرت نشان می‌داد. این مراسم‌ ریشه در سنت‌های کهن دارد و خانواده‌اش نسل‌ به‌ نسل در اجرای آن سهیم بوده‌اند. برادر شهید می‌گوید یاسر همیشه از همان نوجوانی آرزو داشت نقش شبیه حضرت عباس(ع) را بازی کند، ولی پدرشان اصرار داشت پله‌پله نقش‌ها را به‌عهده بگیرد. او می‌گوید: «هر سال در مراسم تعزیه‌خوانی شهید می‌شد، اما امسال آنچه همیشه نمادین بود، رنگ واقعیت گرفت. اکنون نه فقط خانواده و نزدیکان بلکه اهالی روستای رستگان و فوجرد(روستای همجوار) در سوگ یاسر هستند. هنوز مراسم وداع رسمی انجام نشده، اما مردم روستا آماده‌اند تا به احترام یاسر، این بار به‌طور واقعی و نه نمادین، او را بدرقه کنند. با اعلام رسمی معراج شهدا، تشییع پیکر این شهید در محله قدیمی‌اش، خانی‌آبادنو تهران برگزار و سپس به روستای رستگان منتقل می‌شود.»




 

این خبر را به اشتراک بگذارید