
خانه برای ماندن است نه رفتن

بفرما خورشت کرفس و پلو در وطن، زندگی جاری است حتی اگر شبها از ترس صدای ممتد پهپاد و ریزپرنده، خواب برخی عمیق نشده باشد یا به پُر کردن چمدان و رفتن فکر کرده باشند؛ همانها که دست آخر، پای رفتنشان نمیشود و صبح در میدان میوه و ترهبار محله محمودیه پی مواد غذایی برای پخت ناهاری خوشخوراک میگردند. یکی مثل اعظمسادات که میخواهد خورشت کرفس بار بگذارد: «ترس و استرسهای شبانهمان دروغ نیست ولی خب چاره کار هم در رفتن نیست. وقتی مهربانی این روزهای مردم را میبینم مطمئن میشوم که خانه برای ماندن است نه رفتن.» نسرین، بانوی دیگری است که چند زردآلو به کیسه نایلونی دستچین میکند و اجازه ورود به گفتوگو میخواهد: «خاک، مادر ماست و خانه، پدرمان... در هر خاک و خانهای هم اختلاف هست ولی به هیچکس جز خودمان ربطی ندارد... نتانیاهو هم دست و پای بیخود میزند.»