
کاسب جنگ نیستم
بساط دلالان در بازار ارز سوت وکور است

رابعه تیموری- روزنامهنگار
صرافیها خلوت و کم رفتوآمد شدهاند، اما خرید و فروش ارز زیر پوست تهران ناآرام، ادامه دارد و دلالان بازار فردوسی بهدنبال مشتریانی میگردند که در تب و تاب جنگ و اوج پس لرزههای آن بر بازارهای اقتصادی، برای سودهای کلان جیبی گشاد میدوزند، اما انگار این بار با گذشته تفاوت دارد و معادلاتشان غلط از آّب درآمده؛حال و هوای بازار حتی با اتفاقات فروردین و مهر سال گذشته هم تومنی صد دینار توفیر کرده و حساب و کتاب دلالان با حال و هوای بازار جور در نمیآید.این بار انگار حسی، اتفاقی، باوری پای مشتریان پروپاقرص بازار حوادث را هم سست کرده و آنها را از ولع انباشت اسکناسهای آبی آمریکایی انداخته است.
معادلات درست و غلط
بازار صرافان به حالت نیمه تعطیل درآمده و سکوتی سنگین بر خیابان فردوسی سایه انداخته، اما دلالان از تابلوهای کاغذی و الکترونیکی که قیمتهای روز دلار و یورو، پوند، فرانک، درهم و دینار را نمایش میدهند چشم برنمیدارند. هر رهگذری هم برای آنها حکم مشتری را دارد و با زمزمههای بازار گرم کن خود به سراغش میروند: «دلار... دلار...»، بیتفاوتی و گذر عجولانه رهگذران هم آنها را ناامید نمیکند و فقط پرس و جوی ساده آنها درباره نرخ ارزهای مختلف کافی است تا برای پای معامله آوردنشان سنگ تمام بگذارند. از هر دری میگویند تا مجابشان کنند که در بر پاشنه سابق میچرخد و هر چقدر امروز دلار خریداری کنند، در گل آلود کردن بازار و بالا بردن سود خود سهم بیشتری خواهند داشت، ولی پاسخی میشنوند که برایشان تازگی دارد: «دلار؟.. نه، ممنون!»اصرارشان برای بر سر لطف آوردن مشتریان هم به توضیحات پرطول و تفصیلی میرسد که به سرزنش بیشباهت نیست: «این سود خوردن ندارد، ما الان وسط جنگیم....مردم را میزنند تا قیمت ارزشان را بالا ببرند، ما هم در زمین آنها بازی کنیم؟... همین شما هستید که وسط جنگ قیمتها را صد برابر بالا میبرید...»