
تبلور حماسه ایرانی در کمیابترین سنگ

مجسمه فردوسی، یکی از شاخصترین و ماندگارترین نمادهای هنری پایتخت است که نه تنها در میان آثار شهری تهران بلکه در مقیاس ملی، جایگاهی بیبدیل دارد. این مجسمه که اکنون بیش از نیم قرن است در میدان فردوسی ایستاده، راوی داستانی پرفراز و نشیب از انتخاب، جایگزینی و نهایتاً تثبیت تصویری از فردوسی در حافظه جمعی ایرانیان است.
حمید شانس، مجسمهساز و استاد دانشگاه، با نگاهی به پیشینه حضور فردوسی در فضای عمومی کشور، میگوید: «در سال ۱۳۲۰، همزمان با کنگره بزرگداشت فردوسی، میدانی را به نام فردوسی نامگذاری کردند. زرتشتیان پارسی هند نیز در این حرکت فرهنگی سهیم شدند و ساخت پیکرهای را به یک مجسمهساز هندی سفارش دادند. این مجسمه که فردوسی را در حالت نشسته و در حال کتابت شاهنامه نشان میداد، از جنس برنز بود و پشت به متکایی داده بود. البته خیلی زود، احساس شد که این تصویر از فردوسی با آنچه جامعه بهدنبال آن است، همخوانی ندارد. آن مجسمه، بیشتر به یک عارف یا فیلسوف آرام میمانست، نه چهرهای باصلابت و ملی که بتواند در مرکز شهری پرتردد مانند تهران بدرخشد. به همین دلیل، تصمیم به جایگزینی آن مجسمه گرفته شد و مجسمهای ایستاده از فردوسی، ساخته غلامرضا رحیمزاده ارژنگ، به جای آن نصب شد. این اثر حالتی دینامیک داشت، پرانرژی و شتابان؛ فردوسی با یک دست شاهنامه را نگه داشته بود و دست دیگر را مانند پیغامآوران و بشارتدهندگان انقلاب، به سمت بالا گرفته بود. با وجود حس پویایی و پیشروی، این مجسمه نیز نتوانست آن حس عظمت و جانبخشی مورد انتظار را منتقل کند. بیشتر به کاراکتری انقلابی شباهت داشت تا چهرهای فرهنگی و احیاگر. ضمن اینکه جنس برنزش، بیشتر از اینکه برای شاعری چون فردوسی مناسب باشد مناسب مجسمههای فرماندهان نظامی بود.» شانس با بیان اینکه در نهایت، در دهه ۱۳۵۰ تصمیم مهمتری گرفته شد و این بار سفارش ساخت مجسمه به ابوالحسن صدیقی، یکی از برجستهترین مجسمهسازان ایرانی سپرده شد، میگوید: «صدیقی در اوج پختگی هنری خود قرار داشت. او با تسلط بر تکنیک نئوکلاسیک، آگاهی از مجسمهسازی شوروی سابق و شناخت چهرهپردازیهای کلاسیک یونان و روم، موفق شد تصویری از فردوسی بسازد که نهتنها بهلحاظ زیباییشناسی، بلکه از نظر حس هویتی و تاریخی، مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد و در عینحال، اشارهای نمادین به زال و نشانهای گنگ از سیمرغ دارد.»
مجسمه فردوسی ساخته شده از سنگ «کارارا»، یکی از فاخرترین و کمیابترین سنگهای مخصوص مجسمهسازی در جهان است. ارتفاع آن بیش از سه متر است و پایه آن توسط مهندس گودرز جودت طراحی و از سنگ خارای همدان تهیه شده است.»