
وسواس شاید هم اتیسم

قانون شماره یک گروه به فلوت چوبی و نوبت صحبت کردن مربوط میشود: «کسی بخواهد حرف بزند اول باید فلوت چوبی را دستش بگیرد؛ اینطوری هم همهمه و هیاهو اتفاق نمیافتد و هم کسی توی حرف کس دیگر نمیرود.» شغل نخست مائده بهرادمهر (پرستار در بخش آیسییو) بیتناسب با مهربانیهایش که ناخودآگاه، پیشکش درمانجویان گروه میکند، نیست: «آرمان، یه چالش آب و کفی، بریم؟...چالش جنگ با لشکر سیاهی که رو دستات اتراق کرده... .» بهرادمهر از مرز باریک برخی اختلالات با دیگر اختلالات و حتی سلامت روان میگوید که یکی از انگیزههای اصلی او و دوستانش در راهاندازی این گروه علمی-بالینی است: «گاهی فکر میکنیم کسی اِیدیاچدی (کمتوجهی-بیشفعالی) دارد؛ درحالیکه با بررسی و غربالگری تخصصی مشخص میشود دچار طیفی از اتیسم است؛ طیفهایی که پنهانند و بسیاریشان ممکن است تا بزرگسالی افراد شناسایی نشوند؛ بزرگسالانی به ظاهر معمولی، ولی با نشانههایی غیرمعمولی.»