
به وقت رُند
درباره تاریخبازان و رویدادهایی که در رُندترین تاریخ سال 1404گران تمام میشوند

سحر جعفریانعصر- روزنامه نگار
تا همین 4سال پیش که عمرمان در قرن گذشته سپری میشد، هر 10سال یکبار سر و کله این موج پیدا میشد و البته حقیقتا قصه از سال 1377رنگ جدیتری بهخود گرفت. یک دهه بعد از جنگ و شرایط رو به بهبود اقتصادی کشور و گسترش فضاهای ارتباطی، سبب شد تا برای بار اول حتی یک برنامه محبوب تلویزیونی هم برای تاریخ 7مهرماه سال77 سنگ تمام بگذارد. دهههایبعد هم قصه ادامه داشت اما حالا که در قرن تازه خورشیدی زندگی میکنیم، بهانه هر ساله برای این عددبازیها و خاطرهنگاریها فراهم است. بهانه پیش رو هم کمی بیشتر از یک ماه دیگر از راه میرسد؛ 4 تیرماه سال 1404.
رندش کن، قَبِلتُ ؟
«چرا متوجه نمیشی پسرجان؛ میگم برای اون تاریخ که شما میخوای، ساعت خالی نداریم... حالا هی اصرار کن... دیر اومدی... از 2ماه قبل همه ساعتهای تاریخ 4/4/04رزرو شده... اون روز حاج آقا حتی فرصت ناهار و نماز هم نداره... بنده خدا مجبوره پشت هم خطبه عقد بخونه و امضا بگیره.» پسر جوان از قرار، همان آقای داماد است:«هزینهاش هر چی باشه 2برابرش رو میدم...شیرینی شما هم محفوظه. فقط نذار همین اول کاری پیش نامزدم و خونوادش ضایع شم.» از منشی دفتر ازدواج و طلاق، انکار و از داماد جوان هم بیوقفه اصرار. این چندمین دفتر ازدواج و طلاق است که از صبح سر زده تا سفارش اکیدِ عروس خانم برای ثبت نوبت عقد در رُندترین تاریخ 1404روی زمین نماند اما هیچ، دشت نکرده. انگار راستیراستی دیر به فکرِ عددبازیهای گران افتاده است. عروس خانم گفته بود:« دوستی دارم که میگه هر عدد یه جادو داره و توی فال منم عدد 4رو زیاد دیده. این یعنی تاریخ 4/4/04برامون شگون داره. حتما خوشبختمون میکنه.» پُر تعدادند آنها که برای نوبتگیری ازدواج در رُندترین تاریخ سال، سر و دست میشکنند و سخاوتمندانه بریز و بپاش میکنند. برای آنها فقط تاریخ متقارن و رونویساش در شناسنامههایشان مهم است. «اعداد خاص به شناسنامهها و مراسممون اعتبار میده.» این را منشی دفتر ازدواج و طلاق دیگر میگوید که این روزها به بیش از دهها تماس تلفنی پاسخ میدهد:«نرخ مصوب سازمان ثبت اسناد و املاک برای حقالتحریر هر عقد حدود 2میلیون تومان است که بعضیها بهخاطر شیک بودن تاریخهای خاص، حسابی آن را بالا میکشند؛ گاهی تا چند 10میلیونتومان.»
کاکل زری وارد میشود
صف تاریخبازان تقارنپسند در بلوک زایمان بیمارستانها بهویژه بیمارستانهای خصوصی نیز طولانی است. نشان به آن نشان که در اغلب تاریخهای رُند هر سال آمار تولد (سزارین) به شکل شگفتانگیزی بالا بوده؛ آنقدر که متخصصان زنان و زایمان، کمتر فرصت سر خاراندن پیدا کردهاند. بنابراین بعید است پدران و مادرانی که حدود متفاوت بودن را به ارقام تاریخها رساندهاند به سادگی از روز 4/4/04بگذرند. این را دیگر همه کارکنان بخش زایمان بیمارستانها میدانند و پیشتر پیشبینیاش میکنند؛ از پزشکان و پرستاران تا بیماروندها و نظافتچیان؛ پزشکانی که پرهیز علمی و اخلاقی از دستکاری تاریخ ولادت دارند و نیروهای خدماتی که میترسند از دست کاری یک امرطبیعی و دائم پچپچ میکنند:«پیشانی باید بلند باشه نه که تاریخ تولد رُند باشه...اصلا بخت چه دَخلی داره به تاریخی جز قمر در عقرب. »یک طرف، پرهیز و ترس، طرف دیگر اما شوق است. دوست دارند تولد در روز رند را برای کاکل زری در راه رزرو کنند و گاهی اصلا حواسشان نیست که یک ساعت تأخیر یا تعجیل در زایمان ممکن است مشکلات جبران ناپذیری بهوجود بیاورد. مژدگانی و شادباشهای پُر و پیمان که از سر شوق تولد و البته روز خاص سال هم هست از منشیهای بخش پذیرش تا جراح زنان و زایمان را شامل میشود. خیلیها میخواهند هرطور شده قدم نورسیده را به روز محبوب و رند جشن بگیرند. منشی مطب یکی از متخصصان زنان بیمارستان با کنایه میگوید:« یهجوری دست به دامن دکتر میشن و قدشون رو میخوان طلا بگیرن که نوزادشون سر تاریخ لاکچری به دنیا بیاد، انگار روزای غیر اون تاریخ، نحسی داره. این اَداها تمام نمیشن. بابا هر روز سال این همه بچه به دنیا میآن و ماشالله همه هم سالم و عاقبت بهخیر. این مسخرهبازیها واقعا نوبره.» سرپرستار بخش نوزادان یکی از زایشگاههای دولتی شهر هم میگوید:« مصائب تغییر وقت زایمان هیچ، دردسرهای شلوغی بیدلیل کادر درمان در روزهای رند، واقعاً تجربه عذابآوری است. ما روزهای سختی را سپری میکنیم و این فراوانی ولادت در ایام رند تقویم شمسی دردسر عجیبی برای ما رقم میزند.»