
بااحترام، حرف مفت

محسن مهدیان؛ مدیرمسئول
چند روز پیش برای مناظرهای به دانشگاه دعوت شدم که بعدا به دلايلی از سوی مدیریت دانشگاه مورد مخالفت قرار گرفت و برگزار نشد. چراییاش بماند. اما قبل از جلسه بهطور طبیعی مواضع طرف مقابل را مرور کردم. چند جمله بسیار عجیب توجهم را جلب کرد و دچار تردید شدم که آیا باید به این مواضع پاسخ داد یا خیر؟ چرا تردید؟ توضیح میدهم. ابتدا مواضع شاذ طرف مقابل را با هم ببینیم تا ماجرای ابهام روشن شود. البته غرضم پرداختن به این سخنان نیست و پای حرف بااهمیتتری وسط است.
5موضع جنجالي:
یکم: هستهای جز بدبختی و فلاکت هیچ ثمری برای ایران ندارد.
دوم: حمله صدام بهخاطر این بود که امام(ره) عراق را تهدید به صدور انقلاب کرد.
سوم: مردم ایران نتانیاهو را بهعنوان قهرمان تحسین میکنند.
چهارم: اسرائیل مردم بیگناه را نمیکشد(بعد از عملیات تروریستی کرمان).
پنجم: اگر اسرائیل به ایران حمله گسترده نکرد، بهخاطر پادرمیانی آمریکايیهاست. آنها اهل جنگ با ایران نیستند.
بیايید از این مواضع عبور کنیم. اساسا غرض متن نیز همین است که عبور کنیم؛ اما چرا؟
فرض کنید خدای نکرده یکنفر در خیابان به شما ناسزا دهد، آیا ناسزا را نقد منطقی و محترمانه میکنید؟ مثلا میگویید به این 4دلیل این ناسزا واقعیت ندارد؟
واقعیت این است که ما از این دست جملات متأسفانه در فضای مجازی زیاد میبینیم.
مثلا: «همهجا را فساد گرفته است»، «همه مسئولان فاسدند»، «فساد سیستمی است»، «همه مردم دروغگویند»، «فردا از امروز بدتر است»، «آن دولت و این دولت ندارد، همه مثل همند»، «ماموران ناجا همه شیتیل بگیرند»، «عدلیه خودش دزد سر گردنه است» و...
وجه مشترک این گزارهها چیست؟
به این گزارهها میگویند «حرف مفت»؛ عجله نکنید؛ غرض کلام خارج از ادب نیست.
سالها پیش هری فرانکفورت، استاد فلسفه اخلاق در یک سخنرانی از تعبیر «حرف مفت» استفاده کرد و لبکلامش این بود که «حرف مفت» امری متفاوت از دروغگويی است؛ دروغگو حقیقت را میداند و آن را کتمان میکند اما «حرفمفتزن» اساسا کاری به حقیقت ندارد.
پژوهش فرانکفورت بعدها کتاب و در ایران با همین عنوان «حرف مفت» ترجمه و منتشر شده است که پیشنهاد میکنم حتما آن را بخوانید. این روزها همه با پدیده «حرف مفت» بسیار درگیرند.
اما ویژگی کلیدی «حرف مفت» چیست؟
«حرف مفت» تنها برای جلوهفروشی است. «حرفمفتزن» تنها میخواهد بگوید «هستم». او اساسا کاری به حقیقت ندارد؛ حرفهایی مطرح میشود که ويو و لایک بگیرد و مقبولیت اجتماعی کسب کند.
اما «حرف مفت» چطور شکل میگیرد؟
افراد برای گفتن «حرف مفت» روایتشان را میگویند یا به تعبیر دقیقتر حسشان را میگویند و بنای حرف مستند ندارند. مثلا وقتی یکی در صف نان ایستاده و با عصبانیت به شاطر میگوید 2ساعت در صف هستم روایتش از خستگی است. اتفاقا بقیه هم میدانند غرض این فرد یک گزاره علمی نیست که تأیید یا تکذیب شود لذا گوش میدهند و رد میشوند. شاطر هم سند نمیخواهد.
حالا این مثال چهکار داشت به سیاست؟
حرف سیاسی در شبکههای اجتماعی نیز خیلی وقتها مثل صف نان است. روایت یا حس افراد میتواند ناشی از هیجان یا وحشت یا نفرت یا ترس یا خوشی و یا... باشد. خلاصه هرچه هست حس است، نه منطق و استدلال. طرف از تهدید دشمن ترسیده است و میگوید همهچیز را بدهیم برود. به این آدم باید گفت نترس ما هستیم؛ نهاینکه بگوییم به 5دلیل وادادن خطاست.
حالا چرا «حرف مفت» موجب نگرانی است؟
چون اساسا روایت مثل گزارههای خبری، صدق و کذب برنمیدارد. خبر «فلان مسئول دزد است» را میشود رد یا تأیید کرد اما حس «همه مسئولان ما دزدند» را نه؛ چون حس فرد است و روایت اوست؛ همین.
اما چرخه ماندگار «حرف مفت» چیست؟
«حرف مفت» خوب وایرال میشود. چرا؟ چون «حرف مفت»، «حرف مفت» میسازد. «حرف مفت» زدن سکه رایج میشود، زيرا بیهزینه است.
حالا چه «حرف مفت»ی بیشتر میگیرد؟
«حرف مفت»ی که حرفهای دوقطبیساز و هیجانی و احساسی بیشتر دارد، چون نیاز به فکر کردن ندارد. نیاز به اثبات هم ندارد. فقط ارضاکننده است. گفته میشود که گفته شود.
نتیجه «حرف مفت» چیست؟
ترویج «حرف مفت» اساسا بساط حقیقت را جمع میکند و فرصت بسیار خوبی برای رسانههایی است که دنبال «حرف مفت» هستند؛ مثل رسانههای ضدایرانی.
و اما چه باید کرد؟
نه «حرف مفت» بزنیم و نه اجازه بدهیم «حرف مفت» بزنند. ولي یکجاهایی توجه به «حرف مفت» موجب تکثیر آن میشود. یکوقتهایی تکذیب «حرف مفت»، تثبیت «حرف مفت» است. اگر هم خواستیم پاسخ دهیم به مخاطب توجه دهیم که «حرف مفت» زده نمیشود که پاسخ منطقی بگیرد بلكه گفته میشود تا روایتش را بگوید؛گفته میشود که حسش را به اشتراک بگذارد؛ گفته میشود که توجه جلب کند... .