
سالاد اسکناس
درباره سبزیهای متفاوت که با قیمتهای میلیونی حجرهها و هایپرمیوهها را قبضه کردهاند

سحر جعفریانعصر- روزنامه نگار
یادباد آن دوران که گل سرسبد سبزیهای خوردن یا خوردنی، ریحان بود و نعناع؛ سبزیهایی خوشطعم و البته گران که اغلب پای ثابت بهترین جای سفرههای سنتی بودند و دورچین اختصاصی انواع کباب از لقمه تا شاهپسند و همچنین ملات اضافه برای دیزیهای سنگی، سفالی و رویی. حالا اما گروهی کمتر میلی برای تره، تربچه، ترخون و پیازچه دارند و هوسی نیز به پونه، شاهی، مرزه و شنبلیله نیست. این روزها جای همه آن دورچینهای تکراری، سبزیهای خارجی فراوان شدهاند؛ سبزیهای برگی تازه که هم گرانتر و بیشتر گلخانهایاند و هم خیلی شیکطور و لوکسمآب، شکم خورندگانشان را با حداقل کالری و حداکثر خواص از عزا درمیآورند. تعدادشان چندان زیاد نیست، ولی اسامیشان بسیار بهیادماندنی است؛ ریحان ایتالیایی، روکولا، بیبی اسفناج، نعناع موهیتو، سورل، چارد، کاهو فرانسوی، جعفری فری، کیل، فلاورمیکس و رزماری از گرم و کیلوگرمهای چندصدهزار تومانی تا بیش از یک میلیون تومان که حسابی بازار را قبضه و مال خود کردهاند.
موقعیت نخست: ترهبار
گرانها اینجا ارزانند
شیک و گران بودن سبزیهای برگی خوردنی اینجا چندان پیدا نیست. کیلو به کیلویشان داخل کیسههای نازک نایلونی چپانده شده و دستبهدست کارگران از عقب کامیونهای تازهرسیده، سمت انبارهای خنک و نیمهتاریک هر حجره جابهجا میشوند. از وسط بعضی انبارها، پارچههایی برزنتی یا چلوار کشیدهاند تا واحد «سبزی پاککنی و پککنی» سروشکل بگیرد؛ واحدهایی که معمولا میانشان یکی دو زن پیش بندبسته و دستکشبهدست، گوشه روسریهایشان را پشت گردن گره زدهاند و لابهلای لگنهای پرآب و آبکشهای آلومینیوم یا پلاستیکی در کار ساقهکنی از سبزیهای خوردن تازهمدشده، هستند. حجرهدار تلفن همراه را به گوش خود چسبانده و به آقای محسنی آن طرف ارتباط تلفنی، تأکید میکند: «حاجیجان، ساعت شد 11، هنوز قیمت روز سبزیها رو ندادی... مشتریها اومدن دنبال بارشون آخه!» محسنی، انگار که گفته باشد: «قیمتها مشخص شد؛ بنویس»، حجرهدار تندتند یادداشت میکند: «بگو حاجی... نعناع موهیتو 200هزار... سورل 170هزار... کاهو فرانسوی 150هزار... روکولا هم با 300هزار هنوز گرانترینشان است... .» حواسش پرت یکی از زنان کارگر میشود: «چهکار میکنی خانم بخشی؟ داری پاکشون میکنی یا حیفشون؟ کمی از ساقه بکنشان.» بار سبزیهای آنور آبی که با عنوان استوایی یا مدیترانهای هم شناخته میشوند بهواقع خیلی کمتر از راه واردات به حجرههای خارجیفروش راه یافتهاند بیشتر از گلخانههای مرطوب دور و نزدیک؛ آن هم با قیمتهایی خیلی کمتر از آنچه بعد از پک و سالاد شدن به دست و دهان مشتریها میرسد.
موقعیت دوم:مغازه و هایپرمیوه
ارزشافزودههای میلیونی
نزدیک به یک سالی میشود که یکی مثل علیرضا چند روز درمیان یک کله از بالایشهر میراند سوی میدان میوهوترهبار مرکزی؛ جایی در پایینشهر تا بعد از کلی چک و چانهزدن، نعناع موهیتو و کاهو فرانسوی و بیشترسورل برای یخچال ویترینی سبزیجات هایپرمیوهاش بخرد؛ سبزیجاتی که یک مشت از هر کدامشان پس از پاک و شستهشدن در بستهبندیهای لوکسی درمیآیند تا گرانتر عرضه شوند. یکی دیگر مثل رسول که مغازه میوهفروشیاش در بازار تجریش حسابی برو و بیا دارد؛ بهویژه از آن زمان که کیسههای نایلونی پر و پیمان از سبزیهای تازه عادت و روال شده را میان بساطش گذاشت، میگوید: «عمو، 3،2کیلو هم بیبیاسفناج تازه برام بذار...» عمو حجرهدار که انگار مشتری دستبهجیب یافتهاست، اینطور دندانگردی میکند: «سبزی میکس هم داریم... زیاد مشتری داره؛ از آدمهای وگانی تا اونا که هی کالری میشمارن و همش رژیماند.» رسول اما کارکشتهتر از این حرفهاست که حواسش به چرتکهاندازی نباشد: «مرسی عمو...خودم میکسشون میکنم که ارزونتر تموم شه.» روال، چنین است که سبزیهای فرنگی به کیلو خریده و به پکهای 100گرم به بالا و قیمتهای بیش از 100هزار تومان (باتوجه به نوع پک از معمولی تا زیپکیپ و البته کیفیت سبزی از دستچینهای درجه یک تا درجه 3) فروخته میشوند.