
اینجا پنبه رنگی برداشت میشد

محله امیرآباد امروزی نام خود را مدیون روزگاری است که امیرکبیر در این زمینها برای خودش خانه و کاشانهای ساخت. میرزا تقیخان امیرکبیر یکی از نخستین مالکان زمینهای این محدوده بود. اعتمادالسلطنه در شرح خاطرات خود از محله امیرآباد مینویسد: «امیر در این قریه علاوه بر احیای اراضی و ایجاد قناتهای متعدد، باغ و عمارتی معتبر نیز احداث کرد و به واسطه آبوهوای مطبوعتر آن نسبت به تهران، اغلب برای استراحت به آنجا میرفت.» آن روزگار امیرکبیر در محدوده بالایی محله جلالیه، برای خودش باغی ساخت و قناتهایی حفر کرد که باعث آبادی و آبادانی این محدوده شد.
داریوش شهبازی، تهرانشناس درباره هویت تاریخی این محله میگوید: «تمام زمینهای اطراف تهران قبل از شکلگیری حصار ناصری تپه ماهور و لمیزرع بود؛ یعنی باغ و جنگل وجود نداشت و غیر از اراضی قلهک، زرگنده و تجریش تا چشم کار میکرد زمین خالی بود؛ بنابراین، اگر کسانی محدودهای را برای سکونت یا ایجاد ییلاق انتخاب میکردند، در نخستین مرحله مجبور بودند قنات حفر کنند؛ چون آبادانی در گرو کاشت درخت و بذر بود. امیرکبیر هم همین کار را در محله امیرآباد انجام داد و قنات حفر کرد. البته عمارتی هم ساخت که چون بنای فاخری نداشت، ماندگار نشد.»
تا پیش از جنگ جهانی دوم در اراضی امیرآباد گندم، جو و کنگر کاشته میشد و بخشی از آن توتستان بود. آسیابی هم در جنوب امیرآباد و در نزدیکی آسیاب قهوهخانهای قرار داشت که استراحتگاه مسافران فرحزاد بود. قنات امیرآباد دارای 4سنگ بوده است که از یک فرسخی شهر تهران از شمالغربی وارد میشدند. در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده است که در سال 1230امیرکبیر 2نمونه از پنبه آمریکایی را برای آزمایش در اراضی این قریه کشت کرد: «در باب پنبه رنگی دنیا که در اول بهار حسبالامر اولیای دولت قاهره به امرا و اعیان و صاحبان املاک داده شد که بکارند و به عمل بیاورند... چون تخم پنبه 2جور بود؛ یکی سبز و یکی سفید و هر یک را علیحده کاشته است. حالا که به عمل آمده هر یک بته او قریب 5،4 سیبه جوزق[گلولهای به اندازه سیب درختی که پیش از رسیدن پنبه بر بوته دیده میشود.] بسته است و تا چند روز دیگر پنبه نمایان خواهد شد. آن تخم که سبز بوده بارورتر از تخم سفید است.»
ابراهیمی از ساکنان قدیمی محله امیرآباد درباره این محله و سرسبزی آن میگوید: «آب و هوای این محله بسیار خوش و دلپذیر بود؛ از این رو، پای ناصرالدینشاه هم به امیرآباد باز شد و او نیز این پهنه را میپسندید. از گزارشهای درباری و سفرنامههای شاه پیداست که او ساعتهای بسیاری را در امیرآباد گذرانده است و در سفر به دیگر روستاهای تهران از یاد نمیبرد که سر راه به امیرآباد سرکشی کند.»