
حماسهسازی ممنوع!
نگاهی دقیق به داستان صعود تیم ملی به جامجهانی و وضعیت قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی با حضور کارشناسان رسانه

حماسهسازی نکنید؛ این جمله جنجالی افشین پیروانی خطاب به قلعهنویی و در واکنش به صحبتهای سرمربی تیم ملی در مورد نتایج ضعیف تیمهای باشگاهی در رقابتهای آسیایی بود که جنجال زیادی به راه انداخت و حتی پاسخ بخش رسانهای تیم ملی را هم به همراه داشت. مدیر پرسپولیس اعتقاد دارد که سرمربی تیمملی تقابل با تیمهایی مثل کرهشمالی و قرقیزستان در رده ملی را نباید با جنگیدن با تیمهای عربستانی مثل الهلال، الاهلی و النصر مقایسه کند و به نمایندگان ایران در آسیا کنایه بزند. با این صحبتها بحث آسان بودن گروه ایران در مقدماتی جامجهانی2026 بار دیگر داغ شده؛ بحثی که از همان روز قرعهکشی مطرح بوده و تا به امروز هم ادامه دارد. به هر حال، خیلیها اعتقاد دارند با توجه به همگروهی ایران با ازبکستان، امارات، قطر، قرقیزستان و کرهشمالی و همچنین افزایش سهمیههای قاره آسیا برای جامجهانی پیشرو، صعود به مهمترین تورنمنت فوتبالی جهان کار چندان سختی نیست و این در حالی است که شخص سرمربی تیم ملی و اطرافیانش به هیچ عنوان موافق این استدلال نیستند و به قول پیروانی در حال حماسهسازی برای یکصعود آسان هستند. حالا سؤال اینجاست که آیا واقعا تیم ملی با قلعهنویی مسیر سختی را برای رسیدن به جامجهانی پیموده است؟ این موضوع را با حضور مجید کوهستانی و فرهاد عشوندی از روزنامهنگاران و کارشناسان فوتبال بررسی کردهایم؛ کوهستانی در نقش منتقد و عشوندی که نگاه معتدلتری به تیم و کادر فنیاش دارد.
سبک بازی پپ پیاده شد؟
کوهستانی: قلعهنویی در شروع کار 2راه داشت؛ یا اینکه بهعنوان معمار، نسلی جدید برای فوتبال ملی ایران بسازد و این نسل را برای جامجهانی2026 آماده کند، یا اینکه روی قهرمانی جام ملتها تمرکز کند. قلعهنویی برای جام ملتها بازیکنانی مثل انصاریفرد یا ابراهیمی را دعوت کرد، هرچه هم که آنها خوب بازی کرده باشند ولی ما فرصت آمادهسازی و ساخت نسل در یک موقعیت جدی برای جامجهانی را از دست دادیم و مسئله همین است. قلعهنویی راه دوم را انتخاب کرد و دنبال گرفتن جام در جامملتها رفت. در زمینه فنی او وعده داده بود که سبک بازی گواردیولا را میخواهد پیاده کند. سبک گواردیولا 3شاخصه دارد؛ بازیسازی از عقب زمین، پرس در جلوی زمین و پاسهای کوتاه و زنجیرهای که تیم را جلو میبرد. حتی در بازی هنگکنگ هم این فوتبال را ندیدیم. در دقایقی از بازی قرقیزستان که فوتبال را از دست دادیم و 2گل خوردیم، موفق شدیم با این شیوه بازی را از عقب زمین اداره کنیم و با پاسکاری، بازی را در دست بگیریم یا در بازی با سوریه که کارمان گره خورد، موفق شدیم 10پاس درست پشت یکسوم دفاعی حریف بدهیم؟ نه. فکر میکنم در جلسات فنی که قلعهنویی با دستیارانش داشت، تنها فردی که میتوانست در این قضیه مؤلف باشد، مانیکونه بوده، چون کارنامه بقیه دوستان مشخص است.
برد ژاپن مخرب بود
کوهستانی: قلعهنویی قبل از گرفتن تیم ملی، یک پروژه را توانسته خوب اداره کند یا نه؟ قلعهنویی در 10سالی که قبل از سرمربیگری تیم ملی، تیم داشته و مربیگری کرده، جامی نبرده. باز هم میگوییم جام مهم نیست. قلعهنویی حدود 3سال گلگهر را در اختیار داشت آن هم با بودجه عالی. معمولا در باشگاهها این فرصت هست که بتوانی یک سبک فوتبال را توسعه بدهی. قلعهنویی در گلگهر این فوتبال را توسعه داد؟ نهتنها این کار را انجام نداد – نتایج گلگهر مشخص بود- وقتی از این تیم رفت، دستیارش که مدعی فوتبال هیبرید فورمیشن است، نتایج فاجعهباری گرفت. اصلا نتایج را کنار بگذاریم. فوتبالی که گلگهر بازی میکرد، آیا این ادعا را ثابت میکرد؟ قلعهنویی بعد از 2-3بازی در جام ملتها دید که این مسابقات جای تست این فوتبال نیست و نشاندن یک سبک در ذهن بازیکن، زمان میخواهد. در بازی با ژاپن قلعهنویی، مانیکونه را کنار گذاشت و گفت که فوتبالی که من میگویم بازی کنید. نتیجه گرفتن در بازی با ژاپن یکی از مخربترین اتفاقات بود. کسب پیروزی بسیار ارزشمند بود ولی آن نتیجه ما را گول زد و قلعهنویی بعد از آن بازی از پروسهای که شروع کرده بود، دست کشید. البته در توانایی کادر فنی او نبود که بتوانند بازیکنان را در آن قالب بگنجانند. در کل چیزی که ما در فوتبال تیم ملی دیدیم، در بازی با ژاپن گره خورد و مجبور شدیم دفاع کنیم. بعد از صحبتها به این میرسیم که ما در جامجهانی دیگر از جلو پرسینگ نخواهیم کرد، سبک گواردیولا کنار گذاشته میشود و با سبکی که قلعهنویی در مقدماتی بازی کرد، مقابل کدام حریف میتوانیم بازی کنیم؟
عشوندی: من وارد بحث فنی نمیشوم ولی به چند بازی ارجاع میدهم. تیم ملی در بازی با قطر و ژاپن، بازی مالکانه انجام داده و برده. اگر بازی قرقیزستان را میگوییم باید این بازیها را هم ببینیم. ما 10سال با کیروش کار کردیم و بازیکنان در یک قالب و منطق مشخص شکل گرفتند. این تیم با این بازیکنان برای فوتبال مالکانه ساخته نشده است. کیروش در تهران کرهجنوبی را با 2گل شکست داد و به قول خودش آنها حتی نتوانستند به تیم ما یک پخ کنند، ولی اینطور هم نبود که ما روی دروازه آنها باشیم.
کوهستانی: سرمربی کرهجنوبی گفت که اگر 6بار دیگر هم با ایران بازی کنیم، نمیتوانیم به این تیم گل بزنیم. چه برسد به اینکه ببریم.
کیروش نسلسازی نکرد
عشوندی: این نکته را نسبت به صحبتهای مجید (کوهستانی) دارم، ممکن است الهویی در گلگهر نتیجه نگرفته باشد ولی مربی بادانشی است و بهخوبی نقش کاتالیزور را برای قلعهنویی بازی میکند و با مانیکونه و بقیه مربیان در یک نخ تسبیح هستند. سرمربی برای خودش ایدهای دارد و الهویی در پازل تاکتیکیاش میگنجد که از او استفاده میکند. میتوانم بگویم که مجید (کوهستانی) در حق سعید کملطفی کرد. این را هم بگویم که کیروش نسلسازی نکرد؛ سال2014 هیچ بازیکن جوانی به تیم ملی اضافه نکرد.
کوهستانی: باشگاهها هستند که بازیکن میسازند نه تیم ملی.
عشوندی: بله، باشگاهها و تیم ملی جوانان. اتفاقی که در آن بازه زمانی افتاد این بود که از تیم ملی جوانان که دست اکبر محمدی بود، خیلی خوب حمایت شد؛ با اینکه نتیجه نگرفت ولی تمرینات خوبی داشت. محمدی 7-8نفر را معرفی کرد. الان در لیگ بازیکنی داریم که بخواهیم به تیم ملی معرفی کنیم؟ یا کسی که در تیم امید بازی کرده باشد؟ پرسپولیس و استقلال چند بازیکن جوان دارند؟ استقلال زمانی را دارد و پرسپولیس عنایتزاده را که یک بازی کرده و یک گل زده. دوره کیروش همه مینوشتیم که چرا یعقوب کریمی راکه برای راهآهن بازی میکرد، به تیم ملی دعوت نمیشود. کیروش گفت من 2بازیاش را در راهآهن دیدهام، در بازیهای این تیم، با من و سربازها و کلاغهای ورزشگاه جمعا 10موجود زنده بازیهای او را نمیدیدند و انتظار دارید یک دفعه از راهآهن به تیم ملی بیاید. کریمی به 2مینیکمپ دعوت شد و 2فصل هم برای استقلال بازی کرد و جواب نداد. الان این پروسه اتفاق نیفتاده. مثلا باید آریا یوسفی وارد چرخه تیم ملی شود ، یا آرشا شکوری و چند نفر از بازیکنانی که در روسیه بازی میکنند. کاملا موافقم که قلعهنویی در جام ملتها تایم از دست داد. چرا تایم از دست داد؟ چون اگر با ستارههایش نمیرفت و ژاپن را شکست نمیداد، اصلا نمیتوانست به کارش ادامه بدهد. او برای ماندن این تصمیم را گرفت. قبل از قلعهنویی باید از منطق آدمی که قلعهنویی را سرمربی میگذارد و منطقی که هدایتکننده این فوتبال است، حرف زد. مجید جلالی میگوید برنامه 25ساله برای فوتبال ایران نوشتهایم ولی باید ببینیم تیم نوجوانان ما چه فوتبالی را دنبال میکند و چه سبکی دارد یا باید ببینیم تیم جوانان چه کار میکند. تیم امید اصلا کجاست؟ چند هفته پیش با هادی خرسندی، مهاجم سابق پرسپولیس صحبت میکردم که میگفت ما با تیم نوجوانان یک مربی داشتیم، در جوانان یک مربی دیگر و در تیم امید یکی دیگر. میگفت اصلا مشخص نبود که ما با چه مکتبی از فوتبال تمرین میکنیم.
توهم آمارسازیها
کوهستانی: در فوتبال دنیا دیگر از ظهور یک ستاره تا رسیدن به تیم ملی، به زمان زیادی نیاز نیست. ظرفیتهای روحی روانی در جوانان 16-17ساله امروز با دورهای که حشمت مهاجرانی سرمربی تیم ملی بود، خیلی فرق کرده. در جامجهانی 1978آرژانتین میانگین سنی تیم ما 24سال بود، 1998میانگین 26سال و یک ماه، 2006میانگین 26سال و 6ماه، 2014میانگین 27سال و 2ماه، 2018میانگین 28سال، 2022میانگین 29سال و این دوره 31سال و 3ماه. هر دوره تیم پیرتر شده. میانگین سنی تیم فعلی تا زمان شروع جامجهانی به بالای 32سال میرسد. بازیکنی هم نمیبینیم که در این مدت به تیم قلعهنویی اضافه شود. بازیکنی مثل یامال در کوتاهترین زمان ممکن پدیده شده، میادینی میبیند که رسانهها تا یکسالونیم پیش برای او تصور نمیکردند. برعکس این هم هست؛ بازیکنی مثل آنسو فاتی در 20سالگی تمام میشود. تحولات خیلی سریعتر از چیزی که ما فکر میکنیم اتفاق میافتد. فاصله گمنامبودن تا پدیدهشدن در تیم ملی شاید فقط 2-3بازی باشد. به حسیننژاد در 2بازی مهم میدان بدهی میتواند گل بزند و چهره بشود، چند بازیکن دیگر هم داریم. بحث کلی این است که فوتبال ما با این کادر فنی به کدام سمت میرود. مخالف این نیستم که قلعهنویی با این همه تجربه در رأس کادر فنی تیم ملی قرار بگیرد و تیم را به جامجهانی ببرد ولی این آمارسازیها که بگویی بعد از آقای حشمت مهاجرانی من دومین مربی ایرانی هستم که تیم را به جامجهانی بردهام که اصلا قابل مقایسه نیست. این حرفها و تعارفها باعث ایجاد توهماتی در یک انسان میشود که او را گول میزند و بتی که ساختی، مقابل تیم سرعتی خطرناک حتی آفریقایی فرو میریزد و من از این میترسم.
مربی باید زرنگ باشد
کوهستانی: کیروش میگفت من قبل از جامجهانی2014 تیم ملی را 2ماه میخواهم تا از نظر مؤلفههای فیزیکی به سطحی برسانم که اندازه رونالدو بپرند، اندازه فلان بازیکن بدوند و... اینها خیلی مهم است. سؤال من این است وقتی شما در 8مسابقه مقدماتی در آسیا بازیکنت در بازی با کرهشمالی اخراج میشود و دقیقا بلایی را که در بازی با قطر سر تیم آورد، میآورد، آنهم بازیکن 35سالهات که در جامجهانی 37ساله خواهد بود و نمیتوانی کاری بکنی، داستان چه میشود؟ شجاع الان بیش از اینکه عضلات و فکرش کار کند، زبانش کار میکند. مربی باید اینقدر زرنگ باشد که بفهمد. در مقدماتی میتوانستیم فجایعی را رقم بزنیم که الان دور از ذهن باشد. نمیتوانم غیرمنصفانه حرف بزنم. اگر روی نیمکت تیم ملی بنشینم شاید بتوانم بگویم حتی بردن قرقیزستان چقدر سخت است و کرهجنوبی مقابل اردن و فلسطین نشان داد بزرگان آسیا گیر میکنند؛ چراکه فاصلهها پر شده. اگر قرار است با این ادعا برویم که من فوتبال کمنقص بازی میکنم، خوردن 4گل از 2تیم درجه2 با رنک سهرقمی اتفاق عجیبی است. این اتفاقات چون تکرار میشود، پس حادثه نیست و در جامجهانی حتما مشکلساز میشود.
چرا خودتان را مقایسه میکنید؟
عشوندی: در داستان اینکه ما بهترین نسل هستیم، مؤلفههایی که به آن استناد میکنند، تعداد صعود به جامجهانی است. اینها 2بار تا یکقدمی صعود به مرحله بعد جامجهانی هم پیش رفتهاند. در هر دوره با یک ضربه میتوانستیم صعود کنیم. این بازیکنان در ذهنشان به این فکر میکنند که چه کار باید برای کشورشان میکردند که نکردهاند. آنها خودشان را در جایگاهی میبینند که فکر میکنند مردم آنچه را که در لیاقتشان است، در حقشان ادا نمیکنند. شاید دلیل این نداشتن مدیریت اجتماعی باشد. اینها یاد نگرفتهاند که دلیلی ندارد وارد دعواها شوند. چرا اصلا خودتان را با نسلهای قبلی مقایسه میکنید. به بازیکنان نسلهای قبلی هم انتقاد میشد، به مهدی مهدویکیا، جواد نکونام، نیکبخت و... خیلیها این چیزها را تجربه کردند.
قلعهنویی اینستاگرام دوستداشتنی است!
عشوندی:وقتی به ازای پاداشهایی که به بازیکنان میدهند، در جاهای مختلف از آنها استفاده ابزاری میکنند، مثلا به فلانی بگو کیروش را بیاورید که اگر نیاورید 6تا میخوریم، از مسیر درست خارجش میکنیم. یا برای اینکه قبل از جامجهانی چند تا عکس بگیرند و وایرال کنند، این اتفاقات میافتد. ورژنی که از قلعهنویی در اینستاگرام میدیدم که مدیریت شده است، با خودش و حرفهایش خیلی فرق دارد. من امیر قلعهنویی اینستاگرام را خیلی دوست دارم.
پایان بندی
قلعهنویی وزن لازم را ندارد!
کوهستانی: تیم ملی تا جامجهانی فرصت مناسبی دارد، فقط به این نیاز دارد که برنامههایش بهروز شود. این فرصت را نداریم که حتی با یک مربی بزرگ نتیجه بگیریم اما قلعهنویی با این کادر فنی، وزن لازم برای اداره تیم در جامجهانی را ندارد.
استخوان لای زخم نگذاریم
عشوندی: یکبار اجازه بدهیم همان کسی که کار را شروع کرده، تمام کند. 2حالت دارد یا نتیجه میگیرد یا خودش با دست خودش آن مسیر را میسوزاند. این استخوان لای زخم نگهداشتن است و خیلی بعید است که از گروه 3تیمی بتوانیم صعود کنیم. این مسیر را یکبار برویم، اگر نتیجه گرفت حمایتش کنیم و اگر نگرفت، از پی دوباره فوتبالمان را بسازیم.