خوان آخر
فائزه باید هیکلهای پارچهای عروسکها را که مریم دوخته با پشم شیشه پر کند و به مهنا بسپارد تا چاک و درزهایی را که مریم برای ریختن پنبهها روی تن عروسکها باز گذاشته، بدوزد. البته گاهی که کمردرد، فائزه را اذیت میکند، او پرکردن هیکل خرسهای شاسخین قدبلند قویهیکل را برعهده میگیرد تا فائزه زیاد سرپا نماند. کار میزان کردن گیسهای کاموایی و درست کردن موهای گیسبافت برای عروسکهای روسی و پرنسسهای مو فرفری هم وظیفه مهناست. سلیمه باید عروسکهای کوچک و بزرگ را بستهبندی کند، ولی اول صبح که سرش خلوت است برای همکارانش مادری و پختوپز و بساط چای آنها را روبهراه میکند. سلیمه وقتی از خراسان به تهران آمده، نمیدانسته اینجا ماندگار میشود و عروسک محبوب دوران بچگیاش را با خودش نیاورده، ولی بهنظر او، این عروسک لاغراندام که با چادرنماز کهنه مادرش و چند متری نخ کاموا درست شده زیباترین عروسک دنیاست!