صدای تق آرامش بخش
آقاابراهیم خوب میداند کسی با شنیدن این فوتوفنها، اوستای شکستهبند نمیشود. او میگوید: «بعضیها با شنیدن این حرفها از زبان پدرم فکر میکردند انجامدادن آنها ساده است، ولی من میدیدم که برای جاانداختن مهره و استخوان ضربدیده بیماران، چطور رگ و چینهای پیشانی پدرم برجسته میشود و چقدر عرق میریزد تا صدای «تق» آرامشبخشی که بیمار را از درد خلاص میکند، از لای گوشت و پوست و استخوان بیرون بکشد.» آقاابراهیم ترجیح میدهد از تعمیر ماشینآلات سنگین که تخصصش را دارد، نان خانوادهاش را درآورد. او میگوید: «پدرم با وجود تجربه چندینساله، خودش را پزشک نمیدانست و در عارضههایی مثل شکستگی استخوان، بدون وررفتن با محل آسیبدیده، فقط بیمار را نزد پزشک میفرستاد. او میگفت اگر شکستهبند بیتجربه باشد یا در تشخیص بیماری اشتباه کند، مشکلاتی برای بیمار پیش میآید که دیناش به گردن شکستهبند میماند.»