• جمعه 30 آذر 1403
  • الْجُمْعَة 18 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 20
پنج شنبه 29 آذر 1403
کد مطلب : 243778
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/1jX2q
+
-

مرد تبهکار، دختران ایرانی مقیم اروپا را به دام می‌انداخت و از آنها برای قاچاق مواد استفاده می‌کرد

نقشه شوم آشپز برای قاچاق شیشه به اروپا

گزارش
نقشه شوم آشپز برای قاچاق شیشه به اروپا

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

پسر پورشه‌سوار وقتی با دختر دانشجوی مقیم ایتالیا آشنا شد، خودش را ملوان کشتی معرفی‌کرد تا نقشه قاچاق محموله شیشه به اروپا را عملی کند. به ‌گزارش همشهری، مدتی قبل 2خواهر ایرانی که در ایتالیا مشغول تحصیل هستند، برای دیدن خانواده‌شان به ایران برگشتند. آنها حدود یک‌ماه در ایران بودند، اما هنگام برگشت اتفاق عجیبی رخ داد. 2 خواهر در فرودگاه چمدان‌هایشان را در دستگاه ایکس‌ری قرار دادند و همان موقع بود که مأموران متوجه بسته‌های مشکوکی داخل چمدان‌ها شدند. این بسته‌ها حاوی مخدر شیشه بود که لابه‌لای لباس و نان سنگک جاسازی شده بود. به این ترتیب هر دوخواهر به اتهام قاچاق شیشه دستگیر شدند.

فریب خوردم
دختران جوان آنچه‌ می‌دیدند باورشان نمی‌شد. یکی از آنها گفت: این مواد را پسری به نام بهزاد در چمدانم قرار داده است.
دختر جوان توضیح داد: حدود یک‌ماه پیش از طریق اینستاگرام با بهزاد آشنا شدم. وقتی به ایران برگشتم با هم قرار گذاشتیم و او سوار بر پورشه به محل قرار آمد. می‌گفت روی کشتی کار می‌کند و ملوان است. او طوری فریبم داد که حرف‌هایش را باور کردم و به همین دلیل وقتی از من خواستگاری کرد، به او جواب مثبت دادم.
دختر جوان ادامه داد: موقع برگشت به ایتالیا، بهزاد برایم بلیت خرید و گفت که یکی از بستگانش در ایتالیاست و از او خواسته برایش مقداری لباس و نان سنگک بفرستد. من و خواهرم از همه جا بی‌خبر قبول کردیم که وسایلش را ببریم. او 2چمدان کوچک به ما داد اما خبر نداشتیم که داخل آنها شیشه جاسازی شده است.
پرونده این دو خواهر برای رسیدگی به دادسرای ناحیه۲۴ تهران، ویژه مواد‌ مخدر ارجاع شد و به دستور بازپرس، تحقیقات آغاز شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که گفته‌های 2خواهر حقیقت دارد و کارآگاهان با سرنخ‌های موجود موفق شدند بهزاد را دستگیر کنند و به این ترتیب اسرار مخوف او فاش شد.

آشپزخانه تولید شیشه
بهزاد در بازجویی‌ها گفت: من آشپز تولید شیشه هستم و در یک آشپزخانه کوچک تولید شیشه کار می‌کنم. کار ما این است که مواد ‌مخدر را به اروپا برسانیم تا پول زیادی به جیب بزنیم. با اعتراف این متهم، آشپزخانه مورد نظر منهدم شد و چند نفر در این زمینه دستگیر شدند که تحقیقات از آنها ادامه دارد.

گفت و گو
رؤیای پولدار شدن

خواستگار قلابی، 41ساله است و سابقه حمل مواد‌ مخدر دارد. او اعتیاد به شیشه داشته، اما ترک کرده است. حالا تبدیل به آشپز شیشه شده و در یک آشپزخانه کار می‌کند و با چند قاچاقچی بین‌المللی در کشورهای اروپایی همکاری دارد. گفت‌وگو با وی را می‌خوانید.
پرونده‌ات نشان می‌دهد که آشپزخانه تولید شیشه داری؟
در زیرزمین خانه‌ای، شیشه درست می‌کنیم. خیلی مجهز نیست. 2 نفر از همدستانمان، ماده اولیه شیشه را از افغانستان وارد ایران می‌کنند و در آنجا ما آن را درست می‌کنیم.
طرز تهیه شیشه را چطور یاد گرفتی؟
7 یا 8 سال قبل، مردی به نام مهرداد، طرز تهیه شیشه را یادم داد. البته مهرداد الان اعدام شده است. خودش آشپزخانه داشت و چند سال قبل با مواد‌ مخدر زیادی دستگیرش کردند.
در تهران توزیع می‌کردی؟
چند بار مواد را رساندم دست ساقی‌های محل، اما خیلی سود زیادی برایم نداشت تا اینکه با فردی آشنا شدم که او گفت می‌توانی شیشه را به کشورهای اروپایی برسانی. در آنجا شیشه حکم طلا را دارد و اروپایی‌ها به یورو می‌خریدند و بابت آن حاضر بودند پول زیادی پرداخت کنند. سپس به جست‌و‌جو پرداختم تا چند قاچاقچی در کشورهای اروپایی پیدا کنم. در نهایت از طریق چند خلافکار به افرادی در کشور ایتالیا، هلند و فرانسه رسیدیم. با آنها صحبت کردم و گفتند اگر از طریق مسافر، شیشه را به اروپا برسانی، دستمزدت را به یورو دریافت می‌کنی، به قیمت روز یورو. قرارداد امضا کردیم و کار بعدی من که پیدا کردن طعمه بود، شروع شد.
طعمه‌هایت را چطور انتخاب می‌کردی؟
باید می‌رفتم سراغ دانشجویانی که در کشورهای اروپایی درس می‌خواندند. فریب دخترها راحت‌تر از پسران بود. با گشت زدن در فضای مجازی، چند دختر را پیدا کردم که در کشورهای ایتالیا و فرانسه درس می‌خواندند. به آنها پیام دادم و رابطه ما شروع شد. یکی از آنها گفت قرار است برای دیدن خانواده‌اش به ایران بیاید. بهترین موقعیت بود برای فریب این دختر، چون برای ادامه تحصیل و زندگی، دوباره باید به ایتالیا بر می‌گشت.
واقعا پولداری و پورشه زیر پایت است یا به آنها دروغ می‌گفتی؟
نه. پورشه را اجاره کرده بودم. لباس‌ها اما برای خودم بود. می‌خواستم حسابی طعمه‌ام را فریب بدهم تا نقشه‌ام اجرا شود، اما خب، با اینکه همه‌‌چیز درست پیش رفت، لحظه آخر نشد. شاید نتوانستم خیلی خوب مواد را در چمدان جاساز کنم.
چند نفر را با این شگرد و با بازی در نقش خواستگار پولدار فریب دادی؟
فقط همین یک مورد بود. دختر دیگری را هم که در فرانسه درس می‌خواند، شناسایی کرده بودم، اما او قرار بود برای سال نوی میلادی که در اروپا تعطیلی است بلیت بگیرد و به ایران بیاید. دیگر نشد که بار شیشه را به‌دست او برسانم تا در فرانسه، ‌رابطم تحویل بگیرد. بخت با من یار نبود که یک شبه ثروتمند شوم.
چرا خودت را ملوان کشتی جا می‌زدی؟
چون همیشه دلم می‌خواست ملوان و بعد ناخدای کشتی شوم. دوست داشتم روی کشتی کار کنم، اما چند سال قبل در جریان رفت‌وآمد با دوستان معتادم، شروع کردم به مصرف شیشه. دیگر نتوانستم درس را ادامه بدهم و زندگی‌ام تباه شد.
در حال حاضر مواد را ترک کرده‌ای؟
2 سالی می‌شود که ترک کرده‌ام. مدتی در کمپ بودم تا توانستم مواد را کنار بگذارم. خیلی سخت بود، اما من از پسش بر آمدم. می‌دانید چرا؟ چون به جایی رسیده بودم که حاضر بودم برای تامین هزینه مواد، هر کاری انجام بدهم. حتی یک مرتبه در معده‌ام مواد جاسازی کردم که البته نخستین و آخرین بارم بود. بعد از آن هرگز چنین کاری نکردم چون یکی از همدستانم، ‌کیسه‌های موادی که بلعیده بود در معده‌اش باز شد و جانش را از دست داد. پس از این اتفاق وحشتناک، ‌تصمیم گرفتم مواد ‌مخدر را ترک کنم. حالا اگر در یک قدمی مرگ هم باشم، به هیچ عنوان لب به مواد نخواهم زد.
اما مواد درست می‌کنی و دست مردم می‌دهی؟
(سرش را پایین می‌اندازد و سکوت می‌کند.) ‌ اشتباه کردم. پشیمانم. اگر آزاد شوم دور خلاف را خط می‌کشم. می‌روم سراغ رویاهایم که کار روی کشتی است؛ البته اگر حکم سنگین برایم درنظر نگیرند. کاش مرا ببخشند و عفو کنند، چون توبه‌ام واقعی است.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید