سوگند یاد کن تا وقتی پزشک من زنده است، حرفی نزنی
در یکی از سفرها که سیدمحمدحسن میرزای شیرازی، معروف به میرزای شیرازی بزرگ، از فقها و مراجع تقلید در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری به زیارت مکه و مدینه رفته بود، چشم او آب آورد، به همین دلیل، پزشکی برای مداوای چشم او اقدام کرد و عملِ «میل زدن چشم» را انجام داد (درمان انسداد مجرای اشکی با پروبینگ یا همان میل زدن چشم). وقتی که میرزای بزرگ از سفر برگشت، شیخ محمد کاظم شیرازی به عیادت او رفت و حال وی را پرسید. میرزای بزرگ از او تشکر و از خداوند سپاسگزاری و شکر نعمت کرد ولی شیخ محمد کاظم شیرازی احساس کرد که میرزای بزرگ در ناحیه چشم دردی دارد که از آن درد بهخود میپیچد ولی چیزی نمیگوید.
شیخ محمد کاظم شیرازی از میرزای بزرگ خواهش کرد که درد خود را بگویند.
میرزای شیرازی گفت: «سوگند یاد کن تا وقتی که پزشک من زنده است، در اینباره حرفی نخواهی زد.»
شیخ محمد کاظم شیرازی هم سوگند یاد کرد.
پس از آن، میرزای شیرازی گفت: «آن موقع که پزشک عمل میل زدن به چشم من را انجام داد، من خودم فهمیدم که او اشتباه کرده و چشم من کور شده است، ولی اگر آن موقع میگفتم، عقیده مردم از او سلب میشد و شاید مردم نسبت به او اهانت میکردند. از این جهت به او گفتم، از عمل شما راضیام و به او نگفتم که چشمم نمیبیند.»
منبع: کتاب«داستانهای شگفت»، عبدالحسین دستغیب