پستچی دو بار زنگ نمیزند
حمیدرضا زاهدی | مترجم و روزنامه نگار:
ما به سندرومی به نام آب مبتلاییم و بیآنکه توجه کنیم مدام دایره محاصره این سندروم تنگتر میشود و متوجه نیستیم این بیماری چگونه به سرعت وجودمان را میگیرد. اکنون مسئله آب برای مردم ایران حیاتیتر از بسیاری مشکلات جهانی است. از سال 1351در مطالعاتی دولتی بحثی به نام کمبود آب کشاورزی که به سرعت بحرانزا میشود مطرح شد. این بحث مانند خیلی از بحثهای دیگر ما در هیاهوی سیاست گم شد. خیلیها گفتند محدود کردن استفاده از آب کشاورزی خیانتی است به کشاورزی و استقلال کشور و با آن به خصومت برخاستند. کمااینکه اکنون هم صحبت از چنین موضوعی را عدهای با سادهانگاری ممکن است برنتابند. اما واقعیت آن است که وقتی آب کشاورزی ما در بخش اعظم کشور در حال پایان یافتن است، دیگر نمیتوان کسی را بابت جلوگیری از کشت هندوانه ملامت کرد. در خوزستان نداشتن یک برنامه استراتژیک در زمینه آب به فاجعهای ختم شد که به سرعت در همه جای کشور در حال گسترش است و هر جا فاجعهای انتظار ما را میکشد، باید سراغ مسئول اصلی یعنی دولت جناب آقای احمدینژاد رفت که با اجازه دادن بدون مطالعه برای حفر چاههای عمیق، زیربنای منابع آب زیرزمینی را که سالها وقت صرف تشکیل آن شده بود، از بین برد. درحالیکه فکر میکردیم بحران خیلی دور است به سرعت به ما نزدیک میشود. این در حالی است که نهتنها صرفهجو نیستیم که هنوز آب شیرین را که بهزودی حکم طلا مییابد صرف مواردی میکنیم که ارزش آن را ندارد و فکری هم برای افزایش منابع نمیکنیم. پستچی دو بار زنگ نمیزند. خوزستان آغاز یک هشدار جدی است.