پیروز میدان چه کسی است؟
علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه
اتفاقات یک سال گذشته در منطقه را جز نگاه مورد به مورد، خوب است بهصورت زنجیرهای و کلان هم بررسی کنیم. ماجرای طوفانالاقصی به اذعان طراحیکنندگانش پاسخی بود به ذرهذره بستهشدن راه نفس مردم غزه، کشتنشان، اسیرکردنشان، ترور هرروزه رهبرانشان، از همه سختتر توهین به همه مقدسات و هویتشان، آنهم مظلومانه و بدون اینکه کسی متوجه باشد.
با این عملیات ورق برگشت، در این عملیات اطلاعاتی از اسرائیل کشف شد که نشان میداد اسرائیل برای کل منطقه چه در سر دارد و چگونه میخواهد همه فلسطینیها را کوچ دهد به مصر و اردن. ضربه حماس نشان داد ضعف اطلاعاتی، امنیتی و نظامی اسرائیل جدی است. این نتایج همان روزهای اول بود و البته هنوز هم جبران نشده و بعید هم هست در آینده قابل جبران باشد. اما از این به بعد ماجرا جدیتر میشود؛ هرچند پیروزی گامبهگام جبهه مقاومت بر پایه مظلومیت و صبر غزه پیش میرفت، چراکه اسرائیل روی آورد به تخریب و جنایت و آدمکشی مردم عادی، هدفش هم این بود که نشان دهد هزینه این عملیات برای جبهه مقاومت بالاست، اما عملا وضع سختتری برایش ایجاد شد؛ کل دنیا حتی مردم و جوانان اروپا و آمریکا مقابلش قرار گرفتند. همه رسانههای قدرتمند دنیا که یکی از اصلیترین وظایفش تطهیر اسرائیل بود، شکست خوردند. در داخل هم وضعیت بلبشوی جدیتری برایش ایجاد شد و مردم زیادی روزهای متمادی اعتراض کردند. او اما راهی جز جنایت نداشت و نمیتوانست انجام دهد. اول تلاش کرد ایران را وارد جنگ کند. ایران هوشمندانه با او مواجه شد؛ ایران سعی کرد تلاشهای حقوقی و دیپلماتیک جدی را پیش ببرد و جبهه مقاومت را منسجم کند و امت اسلام را مقابل اسرائیل قرار دهد. اسرائیل سعی کرد حزبالله را به جنگ همهجانبه بکشد، اما حزبالله هم هوشمندانه وارد جنگ شد. او روش گامبهگام را پیش گرفت؛ به این ترتیب هم مردم لبنان را با خود همراه میکرد و هم بدنه نظامی اسرائیل را درگیر میکرد. یمن اما بعد از چند ماه نخستین ضربه راهبردی را به اسرائیل زد؛ او رگ حیات اقتصادی اسرائیل را بست. عملا وضع اسرائیل هر روز سختتر میشد تا اینکه ایران بهانهای پیدا کرد که هیمنه اسرائیل را نابود کند. عملیات وعده صادق بهگونهای طراحی شده بود که کاملا این هدف را محقق میکرد. ضربه صدای بلندی داشت، دقیق و حرفهای هم بود به هدف هم خورد. اسرائیل به سمت ترور رو آورد؛ چندین ترور در ایران و لبنان و کرانه باختری. سبک ترورها نشان میداد او محتاج این است که نشان دهد قدرتمند است، چون ترورهنیه مثلا برای او ضرر بیشتری داشت. هنیه میتوانست مذاکرات آتشبس را به جایی برساند. پس از او یحیی سنوار انتخاب شد و این نشانه خوبی برای اسرائیل نبود. حزبالله ضربه دردناک دیگری به اسرائیل زد.
او که پیش از این فیلمهای پهپادهای شناساییاش بر فراز حیفا و تلآویو را پخش کرده بود، حالا با زدن پایگاه فوقسری و امنیتی اسرائیل در تلآویو ضربه دردناکی وارد آورد؛ ضربهای البته معنادار. قدم بعدی را اینبار کرانه باختری برداشت. کشتن چند اسرائیلی در مرز اردن نشان میداد جبهه جدیدی که اسرائیل از آن میترسید، باز شده. او مجبور بود در کرانه هم وارد جنگ شود. ضربه بعدی را یمن و موشک هایپرسونیکش وارد کرد. 2هزار کیلومتر از همه تجهیزات دفاعی آمریکایی و اروپایی و اسرائیلی گذشتن و به اسرائیل خوردن معنای روشنی داشت. یمن پیش از این نیز تلآویو را با پهپاد زده بود.
حالا آن حلقه آتشین حول اسرائیل شعله میکشید. او امروز منتظر انتقام ایران است. ایران گفته روش جدیدی را بناست رو کند، از سوی دیگر مشروعیت اسرائیل کاملا نابود شده، روابطش و هژمونیاش از بین رفته، تنها و تنها به کمک آمریکا دوام آورده. انفجار پیجرها را در این چارچوب باید دید.
حالا بدنه لبنان بیشتر از قبل با حزبالله همراه شده. اسرائیل بهشدت نگران ضربه تلافیجویانه و قطعا قویتر حزبالله نیز است. روزهای سختتری برای اسرائیل در پیش است؛ این مسیر عملا فلسفه وجودی اسرائیل را در منطقه برای حامیانش نابود میکند و او نخواهد توانست اهداف آمریکا و اروپا را در منطقه تامین کند و هزینه بودنش بسیار بیشتر از فایده آن خواهد بود و همه اینها یعنی منطقه در حال تغییر و تحول اساسی است برای زندهشدن هویت امت اسلام.