از عزل فرمانده پاسگاه تا برکناری رئیس پلیس لاهیجان
«من هیچ خصومتی با او نداشتم. اصلا نمیدانم چرا به من حمله کرد و بیرحمانه کتکم زد.» این، گفتههای 2نفر از افرادی است که بهدست مرد جوانی به نام محمد میرموسوی مجروح و در بیمارستان بستری شدهاند؛ همان مردی که ماجرای مرگ او در بازداشتگاه پلیس، جنجال زیادی در رسانهها و فضای مجازی به پا کرده و البته با واکنش کمسابقه و شجاعانه پلیس نیز همراه شده است.
حالا چند روز از مرگ محمد میرموسوی در بازداشتگاه پاسگاه ناصرکیاده میگذرد. این مرد روز پنجشنبه، اول شهریورماه، در جریان یک درگیری دستهجمعی که در روستای «ناصرکیاده» از توابع شهرستان لاهیجان رخ داد دستگیر شد و این در حالی بود که بهگفته اهالی محل، منشأ درگیری نیز خودش بود.
آن روز وقتی اهالی روستا وحشتزده با پلیس تماس گرفتند و از یک نزاع تمامعیار در روستا خبر دادند، تیمهایی از مأموران، راهی محل حادثه شدند. با حضور مأموران پلیس، تمامی افراد حاضر در درگیری ازجمله محمد میرموسوی دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شدند، اما میرموسوی در پاسگاه و حتی بازداشتگاه نیز دست از فحاشی برنداشت و علاوه بر توهین به ماموران، با آنها درگیر شد؛ اتفاقی که پیش از این هم رخ داده بود و در سال 99 وی هنگام دستگیری، با مأموران درگیر شده که در آن زمان به 9ماه حبس محکوم شده بود.
این بار اما درگیری میرموسوی با مأموران پایانی متفاوت داشت و متأسفانه بهدلیل هیجان ناشی از اصطکاک صورتگرفته میان متهم و مأموران پلیس، برخی از مأموران کنترل خود را از دست داده و اتفاقاتی رخ داد که با مرگ محمد میرموسوی و جنجال این اتفاق در فضای مجازی همراه شد. هر چند برخورد و خشونت با هر متهمی که به هر جرمی دستگیر شده از سوی مأموران پلیس قابلقبول نیست و این رفتار از سوی فرماندهان ناجا نیز تقبیح شده، اما در این ماجرا 2 نکته مهم از سوی خیلی از رسانهها مغفول ماند.
اول: درگیری پلیس با متهمی که بازداشت شده و به مأموران فحاشی میکند، هر چند اتفاقی غلط و اشتباه از سوی مأموران است، اما نهتنها در ایران که در هر جای دیگر دنیا هم رخ داده و دلیل آن هم کاملا روشن است؛ اینکه همه انسانها مثل هم نیستند و گاهی برخی از آنها ممکن است خیلی زود گرفتار احساسات شوند و در واکنش به یک توهین و فحاشی، کنترل خود را از دست بدهند و دست به کاری بزنند که عاقبتی غیرمنتظره داشته باشد. بهخاطر داشته باشید که مأموران پلیس، پیش از اینکه مأمور حفظ امنیت باشند، انسانند و هر انسانی ممکن است اسیر احساسات شود و واکنشی غیرمنتظره از او سر بزند.
دوم: علاوه بر حادثهای که رخ داده، واکنش پلیس نسبت به آن نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. شاید بتوان گفت بعد از ماجرای قتلهای سریالی بیجه در دهه 80، پلیس در واکنش به یک حادثه تا این حد با کارکنان خود سختگیر نبوده است. در اوایل دهه 80 خبر دستگیری یک جنایتکار سریالی معروف به بیجه که توانسته بود طی 2 سال فعالیت، دستکم 22پسر نوجوان را در کورهپزخانههای پاکدشت و قیامدشت به قتل برساند و اجساد آنها را در بیابان دفن کند، افکار عمومیرا بهشدت جریحهدارکرد. در آن زمان پلیس متهم به کمکاری در این پرونده شد و فرمانده وقت نیروی انتظامی نیز دستور بررسیهای دقیق در این زمینه را صادر کرد. در نهایت نیز پس از انجام بررسیهای دقیق، بسیاری از مامورانی که ظن کوتاهی آنها در این ماجرا وجود داشت با برخورد شدید فرمانده نیروی انتظامی وقت، تعلیق و حتی تبعید شدند. حالا و سالها پس از ماجرای قتلهای سریالی بیجه، مرگ محمد میرموسوی در بازداشتگاه پلیس، اتفاقی است که با واکنش سختگیرانه پلیس نسبت به کارکنان خود همراه بوده است تا جایی که به دستور فرمانده فراجا، عوامل حاضر در صحنه حادثه از خدمت معلق شدند، فرمانده پاسگاه ناصرکیاده عزل و فرمانده نیروی انتظامی شهرستان لاهیجان نیز برکنار شد. این در حالی است که هنوز تحقیقات در این حادثه ادامه دارد و تا زمان اعلام نظر قطعی پزشکی قانونی نمیتوان درباره علت اصلی مرگ متهم در بازداشتگاه، اظهارنظر کرد.
با این حال، این اتفاق جدا از همه تلخیهایی که داشت، نویدبخش رویکرد جدید فرماندهان فراجا در برخورد با متخلفان در مجموعه نیروی انتظامی است. اینکه هیچ اشتباه، کوتاهی و سهلانگاری از سوی مأموران پلیس قابل بخشش نیست و با متخلفان در هر ردهای با جدیت برخورد خواهد شد. این همان اتفاقی است که مدتی قبل در ماجرای دستگیری دختر نوجوانی بر سر مسئله حجاب نیز رخ داد و مامورانی که در جریان دستگیری این دختر، رفتاری خارج از عرف پلیس داشتند، از کار معلق شدند. در این شرایط باید اقدام شجاعانه فراجا در برخورد با مأموران متخلف در حادثه لاهیجان را به فال نیک گرفت و امیدوار بود چنین برخوردهایی مانع خدشهدار شدن دلاوریها، جانفشانیها و فداکاریهای مأموران پلیس در سراسر کشور شود که جان خود را در راه تامین امنیت و مبارزه با مجرمان و اشرار به خطر میاندازند.