من اسکوچیچ هستم!
قدرتنمایی زودهنگام دراگان با چاشنی انتقام
تقریبا تردیدی وجود ندارد که در ماجراهای تیم ملی، به دراگان اسکوچیچ ظلم شد. مربی کروات بهترین نتایج ممکن را به دست آورد اما مبتلایان به سندروم «کیروشدوستی» او را برکنار کردند و تیم ملی را با مربی پرتغالی به جامجهانی فرستادند. شما میتوانید موافق یا منتقد اسکوچیچ باشید و حتی شایعات و تحلیلها در مورد شبههدار بودن بعضی لیستهای او در تیم ملی را بپذیرید یا نپذیرید، اما بعید است بشود در مورد اثرگذاری فنی این مربی خیلی تردید کرد. مرور زمان نشان داده اسکوچیچ بلد است روی تیمهایش تأثیر فنی مثبت بگذارد. او در تیم ملی این کار را انجام داد و البته قربانی این فرضیه شد که تنها با تیمهای ضعیف بازی کردیم و مقابل رقبای قدرتمند به مشکل میخوریم. دراگان قبلا هم در فوتبال ایران باعث ارتقای سطح کیفی تیمهایش شده بود؛ از ملوانی که 10سال پیش 4گل به استقلال امیر قلعهنویی زد تا فولاد و نفتآبادان.
حالا اما او بعد از آن اخراج غیرمحترمانه از تیم ملی به ایران برگشته و هدایت تراکتور را بر عهده گرفته؛ تیمی که البته پرستاره بسته شده و مربیان از کار در آن لذت میبرند اما فعلا خود اسکو هم عملکردی موفق در آنجا داشته و توجهات و تحسینها را جلب کرده است. تراکتور بعد از یک پیروزی آسان 2گله مقابل مسرفسنجان، یک نمایش برتر مقابل پرسپولیس داشت و نهایتا با بداقبالی متوقف شد. در هفته سوم هم آنها 4گل به هوادار زدند تا به قول خود مربی کروات نشان بدهند مدعی جدی کسب عنوان قهرمانی هستند. البته که هنوز اول فصل است و شاید ماهعسل تراکتور و اسکوچیچ زیاد طول نکشد اما روشن است که تا اینجا دنیا به کام او بوده. نتایج را رها کنید؛ آنهایی که بازیهای تراکتور را دیدهاند تصدیق میکنند که این تیم در حال ارائه یک فوتبال خوب و تماشاگرپسند است؛ کاری که اسکوچیچ کم و بیش در تیمهای قبلیاش هم انجام داده بود.