مینیبوس عروسی و عزا
دومین روز کاری فاطمه، جمعی از رانندگان خطوط، شکایت پیش مدیر پایانه بردند که «زن را چه به ماشین سنگین و جاده؟ ما عیالواریم و نان میدهیم، نه او که خودش نانخور است. صورتوضعیت (لیست اسامی مسافران و ساعت حرکت از مبدأ ویژه مأموران پلیس راه) را به او ندهید تا برود پی کار و آشپزخانهاش.» اما شکایت شان راه به جایی نبرد و فاطمه بر کار خود بیحادثه، بیجریمه و بدون نارضایتی حتی یک مسافر باقی ماند؛ ویژگیهای تحسینبرانگیزی که سبب شد هم بهعنوان راننده نمونه مینیبوسهای مسافری استان اصفهان معرفی شود و هم مشتریان بسیاری سراغش بیایند؛ آنها که مجلس عروسی یا عزا دارند و میخواهند وسیله ایاب و ذهاب مهمانان خود را فراهم کنند یا آنها که کاروان و تور گردشگری دارند، برای کمپینگ در میانه طبیعت یا حتی شرکتها و ادارههایی که ملزم به تأمین سرویس رفتوآمد کارمندان و کارگران خود هستند، تجارب و خاطرات بسیارش از فراز و فرود جادهها است؛ از بوق زدن خودروهایی که از مقابل میآیند به شادی و تشویق، از کرایههای هزار و 800تومانی تا 20هزار تومانی، از کلاچ بریدن یا لاستیک پنچر کردن، از تعمیر و بازسازی مینیبوسهای قدیمی و فروش شان به قیمتهای چرب و از مسافران ثابت و مسافران غریبه که برخیشان برق تیزی چاقوی خود را به فاطمه نشان دادهاند.