سیدسروش طباطباییپور
در کلاس روزنامهنگاری تابستانی مدرسه، بچهها با یک مشکل تازه مواجه شدند: «حذف» !یعنی بچهها برای سومین نشریه دیواری تابستانه، تصویر کاریکاتور برخی معلمها را کشیده و با آنها یک تیم فوتبال خیالی تشکیل داده بودند و برای آن، داستانی طنز نوشته بودند. خب؛ جناب مدیر هم وقتی مطالب نشریه را پیش از انتشار خوانده بود، روی داستان طنز خیالی بچهها، یک خط قرمز درشت کشیده و زیر آن نوشته بود: «به معلمها بر میخوره...» و کمی خشنتر ادامه داده بود: «حذف».
نمیدانستم چطور خبر را به بچهها بگویم! از طرفی برای تهیه این مطلب، کلی با هم انرژی گذاشته بودیم و از طرفی نمیشد به حرف آقای مدیر هم بیتوجهی کرد.
وقتی پایم را توی کلاس گذاشتم، فهمیدم که خبر حذف به گوش بچهها رسیده؛ چون برخلاف جلسههای گذشته، کلاس پر از همهمه و سر و صدا بود. شاید صدای چوبدار از همه بلندتر بود: «آقا.... آخه چرا حذف کردن؟ اون که خیلی بامزه بود....» و ایوزخوانی با همان صدای دورگهاش ادامه داد: «خب... آقای مدیر رو از دروازه در میاریم و میذاریم خط حمله! شاید اینجوری...» و حیدری حرفش را قطع کرد و گفت: «من دیگه کار نمیکنم... اینکه نشد...» و کلاس رفت روی هوا و همه به سبک حیدری، غرغر کردند.
در چنین شرایطی، مثل همیشه رفتم روی سکوی کلاس و برای لحظاتی فقط سکوت کردم. بچهها میدانستند که باید اینجور وقتها ساکت شوند. وقتی کلاس پر از سکوت شد، گفتم: «آقایون انگار یادتون رفته. روزنامهنگاری یعنی تلاش برای انتقال حقیقت. حالا اگر مسیر اول، بسته بود، دو راه دارین؛ یا خسته بشین و جا بزنین یا مسیر دوم رو انتخاب کنین.» چوبدار همانطور که روی صندلیاش نشسته بود، پرسید: «خب... راه دوم چیه؟» با لبخند گفتم: «همین دیگه؛ همیشه راههای بعدی به این روشنیها هم نیست؛ باید با هم، همفکری کنیم.» نصرتی بلند شد و با ناراحتی پیشنهاد داد: «قبول؛ بهجاش یه داستان از بچهها بذاریم.» تند پریدم وسط حرفش و گفتم: «راه اول که یعنی دیگه کار نکنیم، اما با پیشنهاد نصرتی، راه دوم میشه جایگزینی.» چوبدار با اخم گفت: «ما نباید عقب بشینیم. با آقای مدیر صحبت کنیم تا...» گفتم: «پس راه سوم، مذاکره.» تا آخر زنگ، حدود 25راه دیگر، پای تخته نوشته شد و بچهها خوشحال بودند که برای حذفنشدن، لااقل 25راه برای چاپ نشریه دیواری وجود دارد. با رأیگیری، راه 20 را انتخاب کردیم: «تصویر کارتونی از چوبدار کشیدیم و او را درون دروازه گذاشتیم، نصرتی نوک حمله، ایوزخوانی ذخیره و...»
راه اول؛ حذف!
در همینه زمینه :