• سه شنبه 6 آذر 1403
  • الثُّلاثَاء 24 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 26
یکشنبه 21 مرداد 1403
کد مطلب : 232472
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Rgzo0
+
-

نقشه اخاذی از وکیل، عروس سارق را لو داد

دادسرا
نقشه اخاذی از وکیل، عروس سارق را لو داد

 تازه‌عروس که با همدستی تازه‌داماد، دست به سرقت لوازم داخل خودروها می‌زد، زمانی که قصد اخاذی 5هزار دلاری از یک وکیل دادگستری را داشت لو رفت.
به گزارش همشهری، چندی قبل دزدان به ‌خودروی یک وکیل جوان دستبرد زدند و کیف او را که حاوی اسناد و مدارک مهمی بود به سرقت بردند. وقتی پلیس در صحنه سرقت حاضر شد، معلوم شد که سارق یک زن بوده که شیشه ماشین آقای وکیل را شکسته و کیف او را دزدیده است. درحالی‌که 24ساعت از این سرقت می‌گذاشت، زن سارق با مالباخته تماس گرفت و در ازای پس‌دادن مدارک و اسنادش، درخواست 5هزار دلار کرد. به این ترتیب پلیس در جریان قرار گرفت و زن سارق در یک قرار صوری، درحالی‌که برای گرفتن دلارها به پارکی در غرب تهران رفته بود دستگیر شد. او اعتراف کرد که با همدستی همسرش که 6ماه پیش با او ازدواج کرده از خودروها سرقت می‌کردند و با اعتراف او، شوهرش نیز دستگیر شد و حالا زن جوان که ترانه نام دارد و 29ساله است در گفت‌وگو با همشهری از سرقت‌هایشان می‌گوید.

اولین بار است که دستگیر می‌شوی؟
بله. من اهل این حرف‌ها نبودم. در یک خانواده درست و حسابی بزرگ شده‌ام، اما آشنایی با نیما مسیر زندگی‌ام را تغییر داد و به پیشنهاد او بود که وارد این بازی شدم.

پرونده شوهرت سیاه است. می‌دانستی او یک مجرم سابقه‌دار است؟
من می‌دانستم، اما خانواده‌ام خبر نداشتند. آنها فکر می‌کردند که او در مغازه پدرش کار می‌کند.
با نیما چطور آشنا شدی؟
پدر من سوپرمارکت دارد و من آنجا کار می‌کردم. نیما هم برای خرید به آنجا می‌آمد و کم‌کم آشنایی ما شکل گرفت.
کی متوجه شدی که خلافکار است؟
من هرازگاهی برای تفریح و لاغری شیشه می‌کشیدم. او هم معتاد بود. گاهی با هم می‌رفتیم پاتوق موادفروشان و شیشه می‌خریدیم، اما کم‌کم فهمیدم که او سرقت هم می‌کند.
با وجود این با او ازدواج کردی؟
عاشقش شده بودم.
چند وقت است که سرقت می‌کنید؟
6ماهی می‌شود. از فردای عروسی‌مان. آخر ما 6ماه است که با هم ازدواج کرده‌ایم.
با چه شگردی سرقت می‌کنید؟
سرقت را نیما به من یاد داد. خودش می‌نشست سوئیچ می‌ساخت که به ‌اصطلاح به آن می‌گفتند شاه کلید. بعد با آن می‌رفت ماشین‌ها را سرقت می‌کرد. با ماشین‌های سرقتی در خیابان‌ها می‌چرخید. حتی با آن کورس هم می‌گذاشت، چون نیما عشق سرعت دارد. بعد رفته‌رفته به من یاد داد که چطور سرقت کنم. من هم چون باهوش هستم، خیلی زود از او یاد گرفتم. شگردمان ابتدا ساخت یا خرید شاه‌کلید بود. بعد به من یاد داد که با الماس شیشه‌بر، ‌شیشه ماشین‌ها را بشکنم و هرچه را که داخل آن است به سرقت ببرم.
با خودروهای سرقتی چه می‌کردید؟
گفتم که می‌چرخیدیم و کورس می‌گذاشتیم. بعد که بنزینش تمام می‌شد ماشین را رها می‌کردیم و لوازم داخل خودرویی را که به سرقت برده بودیم، می‌فروختیم.
همیشه با هم سرقت می‌کردید؟
به جز سرقت خودروی آقای وکیل.
چرا آن روز تنهایی رفتی سرقت؟
نیما برای فروش وسایل سرقتی رفته بود و من که حوصله‌ام سر رفته بود، تصمیم گرفتم به تنهایی سرقت کنم. البته می‌خواستم به نیما ثابت کنم که یک سارق حرفه‌ای شده‌ام و می‌تواند روی من حساب کند. درواقع می‌خواستم مقابل او کم نیاورم و
 یک‌جورهایی خودنمایی کنم. به همین دلیل با الماس شیشه‌بر راهی سرقت شدم. چون دیده بودم گاهی نیما با الماس، شیشه ماشین‌ها را می‌شکند و خودرو را به سرقت می‌برد.
اما خودرو را سرقت نکردی؟
فرصت نکردم، همین که شیشه را بریدم و در را باز کردم دزدگیر به صدا درآمد و من که ترسیده بودم فقط کیف داخل آن را برداشتم. بعد متوجه شدم که داخل کیف، اسناد و مدارک مهم است. پای برگه‌ها شماره وکیل را به‌دست آوردم و به صاحب ماشین زنگ زدم تا از او اخاذی کنم، اما خب آخرش همه‌‌چیز را خراب کردم و باعث شد لو برویم. حالا حتما نیما شوهرم خیلی از دستم عصبانی است و مرا تحقیر خواهد کرد که چرا درست کارم را انجام ندادم و باعث شدم لو برویم و دستگیر شویم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید