ترجمه؛ روح تازه در متن اصلی
«شکار گوسفند وحشی»، «دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» و «نفر هفتم» از مهمترین ترجمههای مرادی به زبان فارسی است
زهرا هادی لو| خبرنگار -زنجان:
«محمود مرادی» از جمله مترجمهای فعال ادبیات داستانی است، وی مترجم مطرح آثار هاروکی موراکامی در ایران است که ترجمههایش با اقبال بسیاری مواجه شده است.
از مهمترین داستانهایی که مرادی به فارسی ترجمه کرده از ادبیات ژاپن و به خصوص نویسنده بزرگی چون هاروکی موراکامی بوده که میتوان به «شکار گوسفند وحشی»، «دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» و «نفر هفتم» اشاره کرد. وی در گفتوگو با همشهری در مورد ترجمه و دشواریهای آن گفت:
نظر شما در مورد ترجمههای همزمان از یک اثر چیست؟
وجود چند نسخه ترجمه از یک اثر چند دلیل ممکن است داشته باشد. در برخی موارد مترجم یا ناشر میخواهند ترجمه اثری از نو انجام بگیرد. در مورد فلسفه این کار و دلایل آن بزرگان به اندازه کافی صحبت کرده اند، اما همینقدر بگویم که معمولا مترجم یا ناشر میخواهد زبان ترجمه بِهروز باشد. در مورد دوم که معمولا 2 اثر همزمان ترجمه و منتشر میشوند بیاطلاعی مترجم یا ناشر از اینکه کتابی در حال ترجمه است سبب این کار میشود که در مورد یکی از کارهای خود من این اتفاق افتاد. هرچند این خبر که من در حال ترجمه این کتاب هستم مدتها قبل منتشر شده بود و ترجمه من با کمی تاخیر منتشر شد ولی با انتشار نسخه دیگری همزمان شد. البته به نظر من وجود چند نسخه ترجمه امتیازهایی هم دارد. مثلا نشان میدهد که اثر مورد ترجمه(اثراولیه) از نظر چند مترجم ارزشمند و قابل ترجمه بوده. ضمن آنکه خواننده امکان انتخاب ترجمه دلخواهش را دارد.
بسیاری معتقدند که مترجم دوباره به اثر روح میدهد و در اصل خالق دوم اثر محسوب میشود نظر شما دراین باره چیست؟
هر چند خود من اصلا دوست ندارم چنین ادعایی داشته باشم، ولی باید بگویم بله، دستکم در مورد مترجمان بزرگ کشورم کاملا همینطور است. یک اثر ادبی یک کل به هم پیوستهای از اجزاء است که این اجزاء در وهله اول واژگان هستند. این واژگان عبارتها و جملهها را میسازند و در نهایت یک کل به هم پیوسته به عنوان یک داستان شکل میگیرد. مثل چیدن آجرهای یک اثر بزرگ معماری. زمانی که شما شروع به ترجمه آن اثر میکنید از نو آن کلمات را کنار هم میچینید و یک کل به هم پیوسته میسازید. این آجرها یا به زبانِ دیگر واژگان، همان واژگانی نیستند که نویسنده اصلی به کار برده است پس باید در کار خودتان خلاقیت داشته باشید و واژه مناسب و جای مناسب آن را تشخیص بدهید و آن را سرجایش قرار بدهید تا یک اثر کامل ساخته شود.
به نظر شما دشواریهای کار ترجمه چیست؟
از نظر من این دشواریها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. بخشی از این دشواریها مربوط به بخش فنی کار ترجمه است، یعنی ویژگیهای زبان مبداء و زبان مقصد. شما باید بتوانید بهترین معادلها را انتخاب کنید. بهترین معادل یعنی دقیقترین و روانترین معادل.
شرط اصلی یافتن این معادلهای درست، دسترسی به آنهاست، یعنی در ذهن داشتنِ گنجینه بزرگِ واژگانی که فقط از طریق مطالعه منظم، دسترسی به فرهنگ لغات معتبر هر 2 زبان مبداء و مقصد، منابع اطلاعاتی بهِروز، شبکه ارتباطی گسترده و کمک گرفتن از بزرگان و پیشکسوتان این کار اتفاق میافتد. بخش دیگری از این دشواریها به این مساله برمی گردد که در انتخاب اثری که آن را ترجمه میکنید و نحوه انتشار و رساندن آن به دست مخاطبان باید دقت داشته باشید تا به اندازه نیرو و زمان زیادی که برای ترجمه اثر صرف میکنید از آن نتیجه بگیرید.
یک اثر را چطور برای ترجمه انتخاب میکنید؟
بارها گفتهام که هیچ نویسندهای را نمیتوان یک نویسنده کامل و همه آثار او را شاهکارهای ادبی دانست، البته این مساله کاملا سلیقهای است و معیارهای آن برای هر کسی فرق میکند. به نظر من بیشتر نویسندگان هم اثر خوب دارند و هم اثر متوسط یا ضعیف. طبیعی است که مترجم (البته بنا به تشخیص و ذوق و سلیقه شخصی خودش) دنبال ترجمه آثار نویسندهای میرود که فکر میکند آثار خوب بیشتری دارد، ضمن آنکه سعی میکند بهترین اثرهای او را برای ترجمه انتخاب کند. البته همانگونه که در پاسخ به سوال پیشین شما گفتم تشخیص نیاز به ترجمه یک اثر ادبی نیز در این مورد اهمیت دارد.
کتاب بعدی که با ترجمه شما منتشر میشود، چیست؟
راستش را بخواهید هنوز خودم در اینباره مطمئن نیستم. همانگونه که پیش از این هم گفتهام اولویت کاری من نوشتن است و ترجمه را به عنوان اولویت بعدی زندگیام در نظر گرفتهام، اما میتوانم بگویم آثار زیادی هست که دوست دارم آنها را ترجمه و به علاقهمندان معرفی کنم. ترجمههایی هست که بخشی از کار ترجمه آنها انجام شده و امیدوارم در اولین فرصت بتوانم آنها را به پایان ببرم و منتشر کنم که از جمله آنها یک مجموعه منتخبِ داستان کوتاه از چند نویسنده است.