چطور با شکست عاطفی کنار بیاییم؟
پدیده انتقام جویی پس از شکستهای عشقی را به کمک دکتر مژگان مرسلی ، روان درمانگر بررسی کرده ایم
«وقتی رابطهام با دختر مورد علاقهام دچار شکست شد، دیگر زندگی برایم معنایی نداشت و تصمیم به انتقام گرفتم اما بعد پشیمان شدم.»؛ این بخشی از حرفهای اغلب خواستگارهای انتقامجو است؛ افرادی که در شرایط خاص بدون فکرکردن به عواقب کارشان دست به اقداماتی خشونتبار و گاه جبرانناپذیر میزنند. اما چطور میشود از وقوع چنین حوادثی پیشگیری کرد؟ در مواقع بحرانی پس از شکستهای عاطفی بهترین واکنش چیست؟ دکتر مژگان مرسلی، متخصص روانشناسی و روان درمانگردر گفتوگو با همشهری سرنخ ضمن بررسی چرایی دلایل بروز خشونت پس از شکستهای عاطفی و عشقی به ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع شکست در ارتباطات و راههای تابآوری پرداخته است.
شرایط جامعه باعث شده درصد قابل توجهی از انتخابها برای ازدواج از حالت سنتی خارج شود و جوانها خودشان دست به انتخاب بزنند. در این شرایط چطور میشود انتخاب درستتری داشت؟
اصل مهمی در روانشناسی وجود دارد که میگوید هیچ انتخابی در دنیای ما انسانها خالی از مزایا و معایب نیست و همه انتخابها یکسری مزایا و معایب را در کنار هم دارد. ازدواج هم از این اصل مهم مستثنا نیست. پس اینکه ازدواج سنتی بهتر است یا ازدواج مدرن، جواب قطعی و مشخصی ندارد؛ چرا که هر کدام از این ازدواجها مزایا و معایب خاص خودش را دارد که بسته به شخصیت فرد، شرایط زندگی، موقعیت اجتماعی و شرایط فرهنگی ممکن است سبک مناسب ازدواج برای هر فردی متفاوت باشد. بهعنوان یک روانشناس پیشنهاد میکنم که در انتخاب شریک عاطفی تلفیقی از دو رویکرد سنتی و مدرن را انتخاب کنید و روند ازدواج و انتخاب همسر براساس ملاکهای فرد و خانوادهاش صورت بگیرد و فرد و خانواده هر دو در این مسیر سهیم باشند. اما از آنجا که انتخاب همسر یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین انتخابهای انسان در طول زندگیاش است برای اینکه بتوانید انتخاب درستی داشته باشید لازم است که ابتدا درک و شناخت درستی از خودتان داشته باشید و نقاط ضعف و قوت خودتان را بشناسید. بدانید که عکسالعملتان در موقعیتهای مختلف چگونه است. چقدر مهارت حل مسئله را میدانید، چقدر مسئولیتپذیر هستید و چه اهداف و ارزشهایی را در زندگی دنبال میکنید. افرادی که به درک درستی از شخصیت خودشان رسیدهاند در انتخاب همسر کمتر با اشتباه یا تردید مواجه میشوند. بعد از اینکه نسبت بهخودتان شناخت درستی پیدا کردید نوبت این است که در انتخاب شریک عاطفی هم به شناخت کافی و دقیق برسید و این مسئله مستلزم این است که وقت کافی برای شناخت یکدیگر داشته باشید و ملاکها و معیارهایی را که برای انتخاب همسر مدنظر دارید درباره یکدیگر بسنجید تا بتوانید انتخابی درست داشته باشید.
شناخت از طرف مقابل میتواند به ازدواج بهتر کمک کند. بهترین راهکار برای شناخت عمیقتر طرف مقابل در دوره آشنایی چیست؟
برای شناخت طرف مقابل در مرحله اول باید با او گفتوگو کنید. برای این کار لازم است که مهارتهای گفتوگو را بلد باشید و زمان و مکان مناسبی را برای گفتوگو انتخاب کنید. هنگام گفتوگو از دوران کودکی او بپرسید. درباره زندگی کاری و تحصیلیاش سؤال کنید. درباره ارزشها و اهدافی که دارید صحبت کنید و یادتان باشد که در زمان گفتوگو ضمن اینکه حرفهای خودتان را میزنید، شنونده خوبی هم باشید. اما شناخت عمیق و دقیق طرف مقابل باید فراتر از گفتوگو باشد. پس در مرحله دوم شما باید در موقعیتهای مختلف او را بسنجید و واکنشهای او را در برابر رویدادها ببینید. ببینید که هنگام ترس، عصبانیت و خشم چه رفتاری از خودش بروز میدهد. بهعنوان مثال یکی از موقعیتهای مهم ارتباط او با دوستانش است. ببینید که با چه کسانی دوست است. در شبکههای اجتماعی چه صفحههایی را دنبال میکند. در ارتباط با دوستانش چقدر پرتحمل و عصبی است. چقدر روحیه همکاری و مدارا دارد. چقدر دست به خرج و یا اینکه خسیس است. موقعیت دیگر هنگام رانندگی است. ببینید که چقدر در رانندگی پرتحمل است. واکنش او نسبت به رانندگی دیگران چطور است. چقدر ملاحظه دیگران را میکند و چقدر به حقوق دیگران احترام میگذارد و در نهایت یکی از مهمترین موقعیتها رفتار فرد در خانوادهاش است. در واقع ارتباط والد و فرزندی در خانواده به شما اطلاعات زیادی درباره شریک عاطفیتان میدهد. اگر او در ارتباط با اعضای خانوادهاش حسن خلق دارد و به آنها احترام میگذارد این نشانه خوبی است که در آینده همین رفتار را با شما و خانواده خواهد داشت.
در دوران آشنایی، چه نشانههایی در طرف مقابل را باید جدی گرفت؟ چه نشانههایی میتواند هشدار باشد و چه نشانههایی بهطور قطعی باید منجر به پایان رابطه شود؟
یکی از اشتباهات دوران آشنایی این است که فرد نشانههای هشداردهنده در رفتار طرف مقابل را نادیده میگیرد یا آنها را انکار میکند یا اینکه امید به تغییر فرد دارد. برخی از این نشانهها به شما هشدار میدهد که اگر این فرد را انتخاب کنید در آینده باید با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم کنید. بهعنوان مثال وقتی میبینید که فرد وابسته به خانوادهاش است و بهنظر میرسد شخصیت مستقلی ندارد یا اینکه طرف مقابل انسان امنی نیست که بتوانی در کنارش، خودِ واقعیات باشی و از احساساتت با او صحبت کنی. همچنین در مواردی که فرد بددهن است یا به شما بیاحترامی میکند و احساس حقارت میدهد. اما گاهی این نشانهها خیلی مهمتر و جدیتر هستند. مثلا متوجه میشوید که فرد به مصرف الکل یا مواد روانگردان اعتیاد دارد یا در رابطه با دیگران آنها را مورد خشونت فیزیکی و کلامی قرار میدهد. همچنین مواردی که فرد شما را محدود و کنترل میکند یا هنوز با نامزد قبلی خودش در ارتباط است و بهطور کامل از رابطه قبلی خارج نشده. در چنین مواردی پیشنهاد ما روانشناسان این است که این نشانهها را جدی بگیرید و رابطه را قطع کنید چون قطعا در زندگی مشترک با چنین فردی دچار مشکل خواهید شد.
خیلی از افراد ممکن است که در ازدواج شکست بخورند اما به شکلی منطقی با موضوع کنار میآیند و تلاش میکنند زندگی تازهای را برای خودشان بسازند. اما گاهی هم اتفاق میافتد که یکی از طرفین بعد از شکست به فکر انتقامجویی میافتد. چرا این افراد تصمیم به انتقامجویی میگیرند؟
پایان یک رابطه عاطفی هرگز آسان نیست؛ چراکه شکست عشقی اغلب با احساسات دردناکی مثل تنهایی، خشم، غم و احساس حقارت همراه است. اما باید بدانید که این درد و رنج پایان دنیا نیست و در نهایت شما توانایی فراموشکردن و یافتن عشق و ارتباط عاطفی جدید را خواهید داشت. خوشبختانه برخی افراد بهصورت منطقی با این موضوع کنار میآیند و فرایند فراموشکردن و التیامیافتن را به راحتی طی میکنند اما متأسفانه برخی افراد هم ممکن است نتوانند با این مسئله کنار بیایند. به این دلیل که بعد از اتمام یک رابطه کسی که شکست عشقی خورده ممکن است توانایی کنترل احساسات و هیجانات منفی مثل خشم و غم را نداشته باشد و از طرفی یکسری افکار آزاردهنده هم دارد. مثل اینکه او دیگر نسبت به من بیتوجه است یا مثلا در تمام این مدت داشت از من سوءاستفاده میکرد. این نوع افکار که در روانشناسی به خطاهای شناختی معروف هستند باعث میشوند که فرد احساس حقارت داشته باشد و احساس کند که به شخصیت او آسیب رسیده است. به همین دلیل برای جبران این صدمات روحی دست به اعمال خشونتآمیز میزند و بهدنبال انتقام از طرف مقابل است. متأسفانه اینگونه رفتارها در افرادی که دچار اختلالات شخصیت بهخصوص اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند بیشتر دیده میشود.
در یک رابطه عاطفی چه زمینههایی میتواند افراد را بهسوی خشونت سوق دهد؟
در روابط عاطفی درک نیازهای شریک عاطفی، حفظ استقلال فردی، احترام گذاشتن به یکدیگر، وقت کافی گذاشتن برای یکدیگر، حضور مؤثر، انعطافپذیری، مسئولیتپذیری و تعهد از الزامات اولیه هستند. افرادی که از سلامت روان برخوردار هستند و به شناخت کافی از خودشان و طرف مقابل رسیدهاند معمولا این الزامات را به خوبی رعایت میکنند و زندگی موفقی دارند اما متأسفانه افرادی که در زمینه خودشناسی و مهارتهای زندگی آگاهی لازم را ندارند با عدمرعایت این الزامات کمکم زمینه خشونت را فراهم میکنند. بهعنوان مثال وقتی افراد در تنظیم هیجانات خودشان ناتوان هستند و به راحتی هیجاناتی مثل خشم و حسادت را از خودشان بروز میدهند باعث خشونت در رابطه میشوند یا زمانی که افراد مهارتهای گفتوگوکردن را بلد نیستند و به جای صحبتکردن درباره نیازها و خواستههایشان با یکدیگر دعوا و مشاجره میکنند. همچنین در مواردی که افراد الکل یا مواد روانگردان مصرف میکنند، شکاک و بدبین هستند، طرف مقابل را محدود میکنند و از همه مهمتر متعهد نیستند و در رابطه خیانت میکنند. در اینطور موارد چون افراد سطح بالایی از هیجانات منفی را تجربه میکنند احتمال بروز خشونت در رابطه بسیار بیشتر است.
برای اینکه افراد در مسائل عاطفی دچار شکست نشوند و یا اینکه هزینههای شکستخوردن را کمتر کنند چه توصیههایی دارید؟
برای اینکه در مسائل عاطفی دچار شکست نشوید لازم است که قبل از شروع رابطه به شناخت کافی از یکدیگر برسید و تصویر واقعی و شفافی را از خودتان نشان دهید. این کار باعث میشود که از خیلی مشکلات بعدی جلوگیری شود. در مرحله بعد وقتی در رابطه قرار گرفتید، برای اینکه رابطه درست و سالمی پیش ببرید و دچار شکست نشوید این موارد را رعایت کنید. اول یادتان باشد که مشکلات و چالشها همواره وجود دارند و برطرفکردن این مشکلات نیاز به آگاهی و افزایش مهارت دارد. پس برای افزایش آگاهی خودتان وقت بگذارید و اگر نیاز بود از مشاور یا متخصص کمک بگیرید. دوم اینکه انکار یا ندیدن احساسات طرف مقابل را متوقف کنید. بدانید همانطور که احساسات شما باارزش هستند، احساسات طرف مقابل هم ارزشمند است. سوم اینکه همواره به یکدیگر احترام بگذارید و تفاوتهای یکدیگر را درک کنید. چهارم اینکه این انتظار را فراموش کنید که طرف مقابل باید همه نیازهای شما را برآورده کند. چون هیچ فردی نمیتواند و نباید برای شما همهچیز باشد؛ حتی از نظر عاطفی و در نهایت همیشه برای حل مسئله با کلام زیبا و مناسب گفتوگو کنید و آنچه را باعث رنج و ناراحتیتان است به وضوح بیان کنید. به این شکل هم از نظر ذهنی و روانی خودتان را تخلیه کردهاید و هم طرف مقابل متوجه خطا و اشتباه خودش میشود و سعی میکند رفتارش را اصلاح کند.
صحبت و توصیه پایانی؟
برای یک ازدواج خوب لازم است چشمانداز واضح و روشنی از ازدواج داشته باشید. باید دقیق بدانید که هدف شما از ازدواج چیست و چه خواستههای عینی و واقعی دارید و در واقع ملاکها و معیارهای مشخص شما برای انتخاب همسر کدامها هستند. قبل از هر انتخابی برای شناخت خودتان وقت بگذارید و برای داشتن انتخاب بهتر از مشاوره، تستهای خودشناسی و متخصصان حوزه روانشناسی کمک بگیرید.
تصمیمگیری در ازدواج
یکی از مهمترین معیارهای انتخاب همسر، بلوغ فکری طرف مقابل است. در خلال صحبتکردن با آن شخص میتوان این مسئله را تا حدودی درک کرد. کسی که به بلوغ فکری نرسیده باشد، درک درستی از زندگی مشترک و چالشهایی که در طول زندگی برای هر زوجی بهوجود میآید، ندارد. زندگی با کسی که رشد فکری ندارد محکوم به شکست است.
مشخصات ظاهری در انتخاب همسر
مسئله ظاهر یکی از مهمترین ملاکها در انتخاب همسر است. سعی کنید با کسی ازدواج کنید که مشخصات ظاهری او فاصله چندانی با شما نداشته باشد. ازدواج با کسی که از نظر زیبایی و اندام تفاوت بسیار زیادی با شما دارد، ممکن است منجر به بروز مشکلاتی شود. البته این مسئله نسبی است.
اعتقادات دینی در ازدواج
اعتقادات دینی تأثیر بسیار مهمی بر سبک زندگی افراد دارد. در برخی مواقع، جوهر اصلی وجودی افراد، رنگ و بوی دینی دارد. فارغ از اینکه چه دینی دارید یا چقدر دیندار هستید، باید مسئله اعتقادات دینی را بهعنوان یکی از معیارهای انتخاب همسر کاملاً جدی تلقی کنید. با کسی ازدواج کنید که اشتراکات اعتقادی زیادی با یکدیگر دارید.
اخلاق و رفتار و انتخاب همسر
بدون تردید مهمترین و اساسیترین معیار انتخاب همسر، اخلاق و رفتار اوست. اخلاق و رفتار شریک زندگی چیزی است که از لحظه اول زندگی تا پایان دقیقاً جلوی چشمان شماست. از ازدواج با افرادی که دارای این خصوصیات هستند پرهیز کنید: دروغگو، خودبین، وابسته، خشن، بیادب، بدبین و منفیباف، متعصب، کینهای، دورو و ریاکار.