در جریان تازهترین عملیات پلیس مبارزه با مواد مخدر، 470کیلوگرم هروئین و شیشه از قاچاقچیان بینالمللی کشف شد
سد پلیس ایران جلوی قاچاق مواد مخدربه انگلیس و ترکیه
الهه فراهانی- روزنامهنگار
اعضای 2باند بزرگ مواد مخدر که با جاسازی 470کیلوگرم هروئین و شیشه در 3تریلی قصد داشتند این محموله را به کشورهای اروپایی قاچاق کنند، با هوشیاری پلیس مبارزه با مواد مخدر پایتخت دستگیر شدند و نقشهشان ناکام ماند.
به گفته سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران، این 3تریلی حدود 60تن بار داشتند که قاچاقچیان محموله هروئین و شیشه را به طرز ماهرانهای داخل آنها و میان بارها جاسازی کرده بودند. آنها 120کیلوگرم مخدر شیشه را به شکل خردهپلاستیک درآورده و در بار پلاستیک جاسازی کرده بودند و 350کیلوگرم هروئین را نیز در میان محموله سیمان مخصوص عایق کردن استخر پنهان کرده بودند تا به انگلیس بفرستند که پلیس نقشه آنها را ناکام گذاشت. به گفته سردار محمدیان، در این عملیات ۴قاچاقچی اصلی دستگیر و خودروهای آنها توقیف شد و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
گفتوگو
سود 4برابری قاچاق هروئین به انگلیس
«آن 350کیلوگرم هروئین اگر به انگلیس میرسید، بیش از 700میلیارد تومان ارزش داشت.» این را یکی از متهمانی میگوید که قصد داشت محموله 350کیلویی هروئین را به انگلستان قاچاق کند. او فرشید نام دارد و قرار بود این محموله را با همدستی دوستش، نادر قاچاق کند که پلیس نقشه آنها را ناکام گذاشت. گفتوگو با این 2متهم را بخوانید.
این محموله فقط متعلق به شما 2نفر بود؟
فرشید: ما 4نفریم. من و نادر که در این طرح دستگیر شدهایم، سابقهای نداریم؛ اما 2همدست دیگرمان بهصورت غیابی در دادگاه به اعدام محکوم شده بودند که آنها هم دستگیر شدهاند. آنها عاملان اصلی این ترانزیت هستند. قبلا هم به اتهام قاچاق و فروش 700کیلو مورفین تحت تعقیب بودند که به همین اتهام، غیابی به اعدام محکوم شده بودند.
چطور با هم آشنا شدید؟
نادر: ما بچهمحل هستیم. میخواستیم زندگی لوکسی داشته باشیم. وسوسه شدیم و فکرش را نمیکردیم که گیر بیفتیم.
حالا این زندگی لوکسی را که میگویی تجربه کردهای؟
ما بنز، پورشه و بیامدبلیو سوار میشدیم که همهشان توقیف شدند. حتی پنتهاوسهایی که در قیطریه و فرمانیه داشتیم هم مصادره شدند. رسیدیم به صفر، حتی زیر صفر.
از جزئیات قاچاق مواد بگویید. محموله را کجا بار زده بودید و مقصد ترانزیت کجا بود؟
فرشید: در انبار یک کارخانه که سیمان مخصوص عایق استخر تولید میکند. آنجا مواد را در بستههای سیمان که برای عایق کردن کف استخرها به کار میرفت، جاسازی کرده بودند. البته خیلی ماهرانه و حرفهای. بعد از اینکه بارگیری شد به سمت گمرک رفت تا اقدامات قانونی برای خروج از کشور انجام شود. قرار بود با کشتی به کشورهای اروپایی قاچاق شود.
چه کشوری؟
تا جایی که میدانم، کشور انگلستان.
از میزان سودی که با قاچاق این 350کیلو هروئین به دست میآید خبر دارید؟
نادر: در کشورهای اروپایی که با پوند، یورو یا دلار پرداخت میشود، سودش دستکم 4برابر است. ارزش این محموله دستکم 700میلیارد میشد. به همین دلیل است که قاچاقچی با این کار زندگیاش از این رو به آن رو میشود. همین است که طمع میکند و دلش میخواهد ماشین زیر پایش بنز یا پورشه باشد و یا در خانههای آنچنانی بالاشهر زندگی کند. درآمدی که شاید با 100سال کار کردن و حقوق کارمندی به دست نیاید. البته خب، کار قاچاق ریسک بالایی هم دارد و حتی مجازات سنگین اعدام هم در انتظارش است که اگر به اینجا برسد، نمیارزد.
گفتوگو
قاچاقچیان معدهام را استخدام میکردند
مأموران مبارزه با موادمخدر پایتخت، در کنار کشف هروئین از قاچاقچیان بینالمللی، موفق شدند در عملیاتی دیگر 120کیلو شیشه را ازآنهاکشف کنند. این شیشهها قرار بود از کشور خارج شوند، اما مأموران پلیس وارد عمل شدند و قاچاقچیان ناکام ماندند. گفتوگو با فردی را که در این باند فعالیت داشت، میخوانید.
قرار بود شیشه را به کدام کشور قاچاق کنید؟
کشور ترکیه.
چطور میخواستی این کار را انجام بدهی؟
شیشه را بهصورت پلاستیک در آوردیم ؛ بهطوریکه هیچکسی باورش نمیشد تکههای پلاستیکی که میبینند شیشههایی هستند برای قاچاق و قرار بود آن طرف آب با قیمتی باورنکردنی به فروش برسند.
چقدر در آن طرف آبها به فروش میرسید؟
اینجا شیشه کیلویی 70میلیون تومان است که در کشورهای اروپایی میشد تا مبلغ 500میلیون تومان هر کیلو را فروخت.
چه شد که وارد این کار شدی؟
چون میخواستم زندگی لاکچری برای خودم بسازم. اوایل با جانم بازی میکردم، اما بعد با یک مرد ترکیهای در زندان ترکیه آشنا شدم و سرنوشتم تغییر کرد.
چطور تغییر کرد؟ توضیح بده؟
ببینید آن روزها معده من در استخدام قاچاقچیان بود. خندهدار است برایتان، نه!. من مواد را میبلعیدم و مینشستم در اتوبوس و تا ترکیه از طریق مرز زمینی میرفتم. البته یکبار هم ریسک کردم و با هواپیما رفتم. در آنجا مواد را تحویل رابط میدادم و پول خوبی میگرفتم. تا اینکه در ترکیه دستگیر شدم و در زندان با یک مرد قاچاقچی آشنا شدم. او ترکیهای بود و پیشنهاد داد پس از آزادی با هم کار کنیم. بعد از آزادی بیزینس جدیدم را با او شروع کردم، اما خب، عاقبت خوشی نداشت و گیر افتادم.
چه مدت در آنجا بازداشت بودی؟
خیلی نبود؛ شاید کمتر از یک هفته. رفتم آنجا و توانستم هنگام انتقال به دادسرا فرار کنم. بعد قاچاقی به ایران آمدم و منتظر تماس مرد ترکیهای ماندم. او هم بالاخره آزاد شد و به من زنگ زد. دیگر برای واسطه کار نمیکردم و سود خوبی نصیبم میشد، حتی یکبار مواد را در معده اسب جاسازی کردم و اسب را با هواپیما به ترکیه بردم. ریسک بالایی نداشت و خوشبختانه گیر نیفتادم. هرچند باید بگویم که بارها تا مرز سکته پیش رفتم که مواد را به مرد ترکیهای برسانم تا در کشورش توزیع کند.
ارزش این همه ریسک را داشت؟
شما ببینید اینجا شیشه بین خردهفروشها کیلویی 120میلیون تومان است و بین عمدهفروشها 70میلیون تومان. در کشورهای اروپایی میشد ماهی 500میلیون تومان فروخت. چون به دلار یا یورو حساب میشود، سودش هم چند برابر است. برای زندگی بهتر گاهی باید ریسک کرد، اما نه به این شکل که خدا میداند آخر و عاقبتم چه خواهد شد.