زمانی که حاجآقا رضا همدانی در سامرا سکونت داشت، روزی شخصی نزد او آمد و گفت: من میخواهم از شما تقلید کنم و این مبلغ از پولها را هم برای شما آوردهام.
حاجآقا رضا گفت: تقلید اشکال ندارد، اما پولها را من قبول نمیکنم.
هرچه صاحب پول اصرار کرد، حاجآقا رضا قبول نکرد.
آن مرد تازهمقلد مجلس را ترک کرد و رفت.
بعد از رفتن آن مرد، اطرافیان حاجآقا رضا دلیل قبول نکردن پول را از او سؤال کردند.
حاجآقا رضا همدانی گفت: بله، من هم مشکل مالی دارم و با این پول میتوانستم آن را برطرف کنم، اما امید من به خداوند است که انشاءالله مشکلم را حل میکند. از طرفی، من فرزندی دارم که مشغول کار شده و اگر او متوجه شود که یکچنین پولی به دست ما آمده، از کار دست میکشد. به این دلیل صلاح دانستم که پولها را رد کنم.
منبع: پندهایی از رفتار علما
فرزندم پولها را ببیند، کار نمیکند
در همینه زمینه :