مرگ؛ ایستگاه پایانی 2قاتل
3قاتل که محکوم به قصاص شده بودند، چهارشنبه گذشته در زندان قزلحصار پای چوبهدار رفتند که یکی از آنها موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد و به زندان برگردد اما 2قاتل دیگر قصاص شدند. به گزارش همشهری، نخستین قاتلی که پیش از طلوع خورشید روز چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت در زندان قزلحصار پای چوبهدار رفت، مردی معتاد بود که اردیبهشت سال1401 دست به جنایت زده بود. وی با ادعای اینکه پسرعمویش با سحر و جادو زندگیاش را نابود کرده، نقشه قتل او و اعضای خانوادهاش را کشید. او گرچه توانست پسرعمویش را به قتل برساند اما دختر و همسر مقتول با زیرکی از خانه گریختند و باعث دستگیری قاتل شدند.
ماجرا از این قرار بود که روز حادثه زنی با پلیس تماس گرفت و گفت پسرعموی همسرش وارد خانهشان شده و جان همسرش را گرفته است. وی گفت: قاتل حوالی ظهر از شهرستان به خانه ما آمد. او معتاد به موادمخدر است و وقتی وارد خانه ما شد شروع کرد به بحث کردن با همسرم. او رفتار عجیبی داشت و مدام به شوهرم میگفت چرا او را طلسم کرده است. بعد از داخل کیفش چاقویی بیرون کشید و بیمحابا چند ضربه به شوهرم زد.
وی ادامه داد: او سپس قصد داشت به من و دخترم حمله کند که ما وحشتزده فرار کردیم و از خانه خارج شدیم و در را به روی قاتل قفل کردیم. بعد با داد و فریاد از همسایهها کمک خواستیم تا اینکه یکی از آنها با پلیس تماس گرفت و کمی بعد نیز قاتل دستگیر شد. متهم به قتل در بازجوییها ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: پسرعمویم زندگیام را به تباهی کشانده بود. 10سالی میشد که مرا سحر و جادو کرده بود و من تصمیم گرفتم با کشتن او و خانوادهاش این جادو و طلسم 10ساله را باطل کنم اما فقط موفق شدم پسرعمویم را بکشم، همسر و دخترش از دستم قسر رفتند. وی ادامه داد: 10سال قبل در اطراف خانهام یک نوشته عجیب پیدا کردم.نوشته را از داخل جوی آب پیدا کردم و به سراغ یک آینه بین در شهرستان دیگری رفتم. او برگه را دید و گفت پسرعمویت تو را جادو و طلسم کرده است. از همان زمان زندگی من تحتتأثیر جادوی او قرار گرفت و دست به هرکاری زدم با شکست مواجه شدم. این مرد پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و پس از قطعی شدن رای، شمارش معکوس برای قصاص وی آغاز شد تا اینکه سحرگاه چهارشنبه گذشته به ایستگاه پایانی زندگیاش رسید و به دار مجازات آویخته شد.
درگیری مرگبار در پارک
دومین قاتلی که نتوانست طلوع خورشید روز چهارشنبه را ببیند، فردی بود که پنجم شهریور سال95 بهخاطر چشم تو چشم شدن و شکستن قلیان مرتکب قتل شده بود. کارآگاهان در تحقیقات میدانی اطلاع پیدا کردند که مقتول پیش از قتل، با جوانی به نام سعید درگیری داشته که پس از پایان دعوای اول، دایی سعید برای حمایت از خواهرزادهاش وارد دعوا شده است. آنطور که مشخص بود او در هواخواهی از خواهرزادهاش دست به جنایت زده و فراری شده بود. شاهدان میگفتند شب حادثه سعید (خواهرزاده متهم) در پارکی در جنوب پایتخت به همراه دوستانش مشغول کشیدن قلیان بود که درآنجا بهدلیل شکستن شیشه قلیان و چشم تو چشم شدن با مقتول درگیر شد. در چنین شرایطی مأموران راهی محل زندگی او شدند اما متهم به قتل فراری شده بود. مأموران با دستور قاضی پدر وبرادر متهم اصلی پرونده را به اتهام تلاش در فراری دادن قاتل دستگیر کردند. همین کافی بود تا مأموران با انجام اقدامات پلیسی و اطلاعاتی مخفیگاه وی را درگاراژی متروکه در جنوب تهران شناسایی و 11مهرماه سال95 دستگیرش کنند.
مکث
فرصت زندگی
سومین قاتلی که سحرگاه چهارشنبه پای چوبهدار رفت، دهم مهرماه سال99 مرتکب جنایت شده بود. همه چیز برای اجرای حکم قصاص وی آماده بود اما در آخرین لحظات اولیای دم دلشان به رحم آمد و حکم را اجرا نکردند.
این مرد متهم بود که جوانی را بر سر معامله موتور به قتل رسانده بود. او که در درگیری با مقتول زخمی شده بود، پس از بهبودی به قتل اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل تصمیم گرفتم یک موتورسیکلت بخرم که یکی از دوستانم مقتول را به من معرفی کرد. وقتی بر سر قیمت توافق کردیم، 27هزارتومان بهعنوان بیعانه به او دادم و قرار شد مابقی پول را ظرف چند روز آینده جور کنم و به او بپردازم تا سند موتور را به نامم بزند و تحویلم بدهد. وی ادامه داد: قرارمان روز حادثه بود که فروشنده موتور به خانهام آمد. متهم ادامه داد: من برای پذیرایی از او به آشپزخانه رفتم تا برایش چای بیاورم. او اما ناگهان از پشت سر به من حمله کرد. آنطور که متوجه شدم قصدش این بود که مرا به قتل برساند تا دست به سرقت اموال خانهام بزند. او با چاقو ضرباتی به من زد و وقتی دیدم قصد کشتن مرا دارد، چاقویی از آشپرخانه برداشتم و چندین ضربه به او زدم. متهم به قتل پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و قضات دیوان عالی کشور مهر تأیید بر این حکم زدند اما توانست از مجازات مرگ فرار کند و از اولیای دم مهلت یک ماهه بگیرد.