با هم نسبتی ندارند. نه فامیلند و نه قوم و خویش. غریبههایی هستند که بر حسب اتفاق با هم آشنا شدهاند. آن هم در بیمارستان. باعث دوستی چندروزهشان شرکتهای خصوصی است که کارشان فرستادن همراه بیمار به بیمارستان است.
پیرزنی که روی تخت بیمارستان بیحرکت و نالان خوابیده، چند روزی میشود بهعلت جراحی روده بستری شده و شرایط خوبی ندارد. درد امانش را بریده، با هر تکان انگار خنجری شکمش را سوراخ میکند. از یکماه گذشته تا حالا این سومین باری است که خود را به تیغ جراحی سپرده است. با صدایی که انگار از ته چاه بیرون میآید، همراهش را صدا میکند: «رویا! رویا خانم!»
رویا 40سال دارد و دیروز از طرف شرکت به بیمارستان آمده تا مراقب پیرزن باشد. تا قبل از اعتیاد همسرش، خانهدار بوده و درباره نگهداری سالمند یا مراقبت از بیمار چیزی نمیدانسته اما حالا برای خودش یک پا بهیار شده است. او دل پری از روزگار دارد. از سخت گذشتن زندگیاش گله میکند و نگاهی به پیرزن میاندازد که به خواب عمیقی فرو رفته است: «این بنده خدا انسداد روده داشته. ماه پیش او را عمل جراحی میکنند. بعد از 3-2هفته چسبندگی پیدا میکند. دوباره عمل میکنند که عفونت میکند. تا دیروز در بخش آیسییو بستری بود. دیروز او را به بخش منتقل کردند. بچههایش شبها سری میزنند.»
دستمزد همراه بیمار توسط شرکت تعیین میشود و هر شرکتی نرخ خودش را دارد. از 850هزار تومان تا یک میلیون تومان. بعضی از شرکتها تهیه غذای همراه بیمار را هم بر عهده خانواده بیمار میگذارند. افرادی که تزریقات یا کارهای اولیه بهیاری را نمیدانند، حقوقشان بین 700 تا 850 هزار تومان است اما اگر کسی الفبای بهیاری را بلد باشد تا یک میلیون و 500هزار تومان هم دستمزد میگیرد. احمد همراه بیمار دیگری است که شبانهروز وقت خود را برای رسیدگی به بیمار میانسال سپری میکند. بیمار بهدلیل بیماریهای زمینهای و سکتههای مغزی مکرر قادر به حرکت نیست و باید کسی یاریاش کند. احمد این کار را برای او میکند. از خودش میگوید که پیشتر از طریق شرکت برای مراقبت از بیماران به بیمارستان میرفته و حالا برای خودش کار میکند. احمد از عصر تا صبح روز بعد بالای سر بیمار میماند و بقیه روز را خانواده بیمار حضور دارند. همین باعث میشود استراحت کند و با انرژی سر کار خود حاضر شود. او تکنیسین علوم آزمایشگاهی است و بهدلیل نبودن کار، سراغ این حرفه آمده است.
همراهم باش
در همینه زمینه :
نگاه