احوالپرسی از منوچهر آذری که یک دهه از رادیو و تلویزیون دور است
مردم به شادی نیاز دارند
حمیدرضا رسولی
در روزهایی که مشکلات اقتصادی فضای جامعه را تحتتأثیر قرار داده، شاد زیستن به یک هنر بیبدیل تبدیل شده و بهنظر میرسد جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری به شادی و نشاط نیاز دارد.منوچهر آذری، هنرمند پیشکسوت رادیو و تلویزیون مصداق عینی شهروندی است که زندگیاش با شادی و نشاط عجین است اما بنا به دلایلی مدتهاست از بطن جامعه هنری دور مانده و برای بازگشت به صحنه منتظر فرصت دوباره است.هنرمند قدیمی رادیو و تلویزیون که سالها با برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» خوش درخشید و این روزها فعالیت هنریاش به اجرای برنامه در جشنها و مراسمهای مناسبتی خلاصه شده، معتقد است صدا و سیما باید امکان لازم برای بازگشت هنرمندان قدیمی به صحنه و اجرای برنامههای نشاط آور برای مردم را فراهم کند.این هفته احوال یکی از طنازترین هنرمندان رادیو و تلویزیون که مردم با صدا و تصویرش خاطرات زیادی دارند را جویا شدیم.
آخرین حضور شما در تلویزیون به سال 1388و بازی در سریال آشپزباشی برمیگردد.چرا بعد از این مجموعه تلویزیونی کار جدیدی از شما دیده نشده است؟
ماجرای حضورم در سریال آشپزباشی هم کاملا اتفاقی بود.برای انجام کاری به چهار راه استانبول رفتم و در حال بازگشت به خانه بودم که دیدم در پیاده رو دوربین گذاشتهاند و فیلمبرداری میکنند.همانطور که رد میشدم یک نفر صدایم کرد. وقتی برگشتم و نگاه کردم متوجه شدم پرویز پرستویی است که با گریم تغییر چهره داده و موهای پرپشتی هم دارد.بعد از سلام و احوالپرسی دستم را گرفت و نزد آقای هنرمند که کارگردان سریال بود رفتیم.هنرمند گفت با ما همکاری میکنی؟ من هم گفتم برایم باعث افتخار است، اما چند روزی برای اجرای برنامه به شهرستان میروم.پرویز پرستویی هم دست مرا محکم گرفته بود و فشار میداد و به آقای هنرمند میگفت آقای آذری میتواند با ما کار کند.آخر هفته رفتم سر صحنه و بعد از آنکه گریم شدم، کارگردان گفت تو همانی هستی که میخواستم. قبلا در فیلم دزدعروسکها با محمدرضا هنرمند کار کرده بودم اما اگر آن روز پرویز پرستویی مرا نمیدید، شاید فرصت بازی در سریال آشپزباشی نصیبم نمیشد.
چرا بازی در سریال نسبتا پرمخاطبی مثل آشپز باشی به ادامه کار شما در تلویزیون منجر نشد؟
بعد از پیروزی انقلاب کم و بیش در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بازی کردهام و افتخار میکنم که در سریال هزار دستان با علی حاتمی کار کردم اما بنا به دلایل نامعلومی بیرون گود ماندهام.برایم جای سؤال است که یک بازیگر باید رل را گدایی کند؟نزدیک به 45سال سابقه فعالیت هنری دارم و تحصیلکرده دانشکده هنرهای دراماتیک هستم و دورههای فن بیان را هم پشت سرگذاشتهام اما خیلی اوقات مورد بیمهری قرار گرفتهام.
اما سینما و تلویزیون به تغییر نسل و هنرمندان جوان و با استعداد هم نیاز دارد.
هنرمندان پیشکسوتی که چندین دهه خاک صحنه را خوردهاند نباید بهای توجه به استعدادها را بپردازند.هفته قبل در مراسم تدفین مرحوم صدرالدین شجره آقای ایرج راد را دیدم و از اینکه مدتهاست بیکار مانده متاثر شدم.خیلی از هنرمندان قدیمی فقط به این دلیل که نقش درخور سابقه و شخصیتشان به آنها پیشنهاد نمیشود از صحنه دور ماندهاند، درحالیکه برای همکاری با هنرمندان قدیمی و کاربلد باید از آنها دعوت به همکاری کنند و احترام بیشتری برایشان قائل شوند.می خواهم بگویم هنرمندانی که حق استادی بر گردن من دارند از صحنه دور شدهاند و بیکاری امثال من جای تعجب ندارد.
البته در عصری زندگی میکنیم که مناسبات اجتماعی نقش پررنگی در برقراری ارتباط و قرار گرفتن افراد در بطن جامعه دارد. فکر نمیکنید هنرمندان پیشکسوت هم برای بازگشت به صحنه باید با کارگردانها و تهیه کنندهها ارتباط بیشتری برقرار کنند؟
بهنظرم درشان هنرمندانی که چند دهه برای مردم کار کردهاند نیست که پشت در اتاق مدیران فرهنگی و هنری بنشینند.متأسفانه شرایط بهگونهای شده که یا باید با عوامل فیلم و سریال ارتباط داشته باشی یا با کارگردان و تهیهکننده فامیل باشی یا در گروه و باند خاصی قرار بگیری.در مصاحبههای مختلف اعلام کردهام حالم خوب است و برای شاد کردن مردم نقشهای کمدی را میپذیرم اما نقشها بین کسانی که پارتی دارند تقسیم میشود.
چرا پیشنهاد عوامل سری جدید برنامه رادیویی صبح جمعه با شما را نپذیرفتید؟
دلیل خاص خودم را دارم.برای فردی که دورههای ابتدایی تا دبیرستان را پشت سر گذاشته و وارد دانشگاه شده خوب نیست که به عقب برگردد و دوباره دوره پایه را بگذراند.من اگر در هنر تا پله دهم بالا رفتهام نمیتوانم برگردم و روی پله پنجم بایستم.ضمن اینکه آقای سعید توکل را بهعنوان یک نویسنده و کارگردان کاربلد میشناسم و اگر او جزو عوامل کار نباشد طبعا من هم حضور نخواهم داشت.
پس اگر مسئولیت تهیه سری جدید برنامه صبح جمعه با شما با توکل بود حاضر بودید چند پلهای از جایی که الان هستید پایینتر بیایید؟
آقای محمد زاده، مدیر رادیو و آقای افتخاری مدیر گروه تفریحات رادیو بارها تماس گرفتند و خواستند به رادیو که خانه دوم من است برگردم.گفتند همه آمدهاند و برای تهیه سری جدید برنامه صبح جمعه منتظر شما هستیم. در جواب آنها گفتم صبح جمعه با شما مثل غذای خوشمزهای است که جمعهها میخواهید برای مردم سرو کنید.برای پختن این غذای خوب همه امکانات لازم را دارید اما باید آشپز خوب استخدام کنید.
فکر میکنید صبح جمعه با شما بدون حضور سعید توکل مخاطب خود را از دست خواهد داد؟
البته چندین نفر از همکاران قدیمی من هم بیرون گود ماندهاند.مهران امامیه، احسان کرمی، حمید سهیلی، رضا عبدی و خانم الهام صفویزاده هم در سری جدید این برنامه حضور ندارند.سعید توکل در مقام نویسنده و کارگردان 12سال برنامه صبح جمعه با شما را روی آنتن برد و در همه این سالها با استقبال مردم مواجه بود، اما به واسطه اختلاف نظرهایی که قابل حل است از رادیو دور مانده است.همه کسانی که برای تهیه سری جدید صبح جمعه با شما زحمت میکشند از دوستان من هستند اما در مورد اینکه این برنامه مخاطب دارد یا نه حرفی نمیزنم و مردم باید نظر بدهند.
شما بیش از آنکه در رادیو و تلویزیون حضور داشته باشید در جشنها و مراسمهای مختلف برنامه اجرا میکنید. درآمدی که از این اجراها کسب میکنید باعث دوری شما از گویندگی و بازیگری نشده؟
به هیچ عنوان در جشنهای خصوصی مثل عروسی، برنامههایی از این دست اجرا نمیکنم.معمولا به مراسم رسمی که در شهرهای مختلف برگزار میشود دعوت میشوم و برای مردم برنامههای طنز اجرا میکنم.جنبه مالی قضیه هم برایم مهم نیست چون برای دل خودم و شادی مردم کار میکنم.
اما قبول کنید که در این برنامهها مخاطبان پرتعداد رادیو را ندارید.
استقلالی که در این نوع برنامهها دارم برایم با ارزش است.متنهایی را که اجرا میکنم خودم مینویسم و کارگردان هم خودم هستم و همین استقلال عملی که دارم برایم جذاب است.معمولا روی صحنه ساز میزنم، فکاهی میکنم و خاطره میگویم و ارتباط بیواسطهای با مردم دارم که لذتبخش است.از طرفی طنز انتقادی اجرا میکنم و در استند آپها به مشکلات و خواستههای روزمره مردم اشاره میکنم که مورد اقبال هم قرار میگیرد.
کمی به سالهای قبل برگردیم.فعالیت هنری شما در تلویزیون از سال 1342و با برنامه شبکه صفر شروع شد و بعدها با بزرگان عرصه گویندگی همکاری کردید.از رادیو به تلویزیون راه پیدا کردید یا برعکس؟
من با برنامه حسن خیاط باشی که در شبکه صفر تلویزیون نقش مهندس بیلی را ایفا میکرد به رادیو آمدم و در همان روزها حمید قنبری که از پیشکسوتان کار گویندگی است، مرا دید و از من برای حضور در برنامه صبح جمعه با شما دعوت کرد.در آن سالها خیلی جوان بودم و از اینکه در جمع بزرگانی مثل مرتضی احمدی، منوچهر نوذری، احمد قدکچیان، عباس مصدق، مهین دیهیم، مهین بزرگی و عزتالله مقبلی بودم حس عجیبی داشتم.هم ذوق زده بودم هم غافلگیر شدم، اما کارم را خیلی دوست داشتم و خیلی زود به یکی از گویندگان اصلی برنامه تبدیل شدم.معمولا آیتمهایی که با ضرب اجرا میشد و ریتمیک بود را من به اتفاق مرتضی احمدی و عزتالله مقبلی اجرا میکردیم.
موفقیت در برنامه صبح جمعه با شما، سکوی پرتاب شما در رادیو بود و بهطور همزمان برنامههای راه شب و برنامههایی برای کودکان اجرا کردید که با استقبال مخاطبان مواجه شد.برنامهای اجرا کردهاید که هنوز در ذهنتان مانده باشد؟
اوایل انقلاب که تلویزیون برنامه چندانی برای کودکان نداشت، برای کودکان نوار قصه تولید میکردیم. این نوارها بین خانوادهها بسیار محبوب شد و حتی دوستانی که در خارج از کشور هستند، هنوز از این کارها یاد میکنند.مدتی قبل به سروش رسانه مراجعه کردم و مسئول آنجا میگفت نوار «خروس زری پیرهن پری» که براساس شعر احمد شاملو بود، هنوز خریدار دارد و مردم سفارش میدهند. ما برای این کار خیلی زحمت کشیدیم، بهخصوص من و مرحوم مرتضی احمدی. اما الان دیگر کسی دنبال این کارها نیست و کودکان با ماهواره و بازیهای کامپیوتری بزرگ میشوند.
در همان سالهای اول انقلاب جمعی از گویندگانی که بعدها به اوج شهرت رسیدند ازجمله شما به استخدام صدا و سیما درآمدند.این تغییر و تحولات فصل جدیدی برای رادیو بود؟
ثریا قاسمی، توران مهرزاد، بهزاد فراهانی، بیوک میرزایی، صدرالدین شجره، رضا عبدی، منصور والامقام، فرهنگ مهرپرور و من و چندین نفر دیگر جزو نخستین گروهی بودیم که به استخدام صدا و سیما درآمدیم.ورود هنرمندان شناخته شده، نقطه شروع ساخت برنامههای حرفهای در رادیو بود.
برنامه پرمخاطب صبح جمعه با شما با همین افراد ساخته شد؟
از آن تعداد، من، فرهنگ مهرپرور، رضا عبدی و بیوک میرزایی توسط تهیهکنندگان برنامه صبح جمعه با شما، یعنی سعید توکل و احمد شیشه گران دعوت بهکار شدیم. منوچهر نوذری هم که خودش استادکار بود و خانم پریچهر بهروان بهعنوان مجری فعالیت میکرد.با توجه به شناختی که مرحوم نوذری از دوبلورها داشت، افرادی نظیر حسین عرفانی، شهلا ناظریان، منوچهر والی زاده، اکبر منامی و اصغر تفضلی هم به جمع ما پیوستند و این برنامه آرام آرام سر و شکل گرفت.
در آن سالها صدای این برنامه از بیشتر خانهها شنیده میشد.دلیل استقبال مردم از صبح جمعه با شما چه بود؟
در روزهایی که جنگ امان مردم را بریده بود این برنامه برایشان شادی و نشاط تولید میکرد. حتی رزمندهها در جبهه برنامه ما را گوش میکردند.یادم است یک روز نامه یک رزمنده بسیجی به دستمان رسید که در آن نوشته بود برنامه شما جان من و همسنگرانم را نجات داد.نوشته بود وقتی برنامه شما شروع شد به سنگر دوستانمان رفتیم و چند دقیقه بعد سنگر خودمان مورد اصابت خمپاره قرار گرفت.بهنظرم دلیل موفقیت آن برنامه حضور شخص سعید توکل بود که بهعنوان نویسنده و کارگردان کارش را بلد بود.به جزئیات توجه میکرد. میدانست چه موزیکی برای چه آیتمی مناسب است، چه روزهایی موزیک شاد پخش شود و چه روزهایی سنگین کار کنیم.همه ما با کمترین دستمزد و به عشق مردم کار میکردیم.در زمان جنگ که تهران بمباران میشد از استودیو به زیر زمین میرفتیم و چند دقیقه بعد دوباره برمیگشتیم و برنامه را ادامه میدادیم.
پرمخاطبترین برنامه رادیو چرا بهطور ناگهانی تعطیل شد؟
صبح جمعه با شما، بعد از درگذشت فرهنگ مهرپرور، منوچهر نوذری، کنعان کیانی، اصغرافضلی و عزتالله مقبلی ادامه پیدا کرد اما در برههای آقای شیشه گران که تهیهکننده و سعید توکل که کارگردان بود، با هم قطع همکاری کردند.بعد هم عدهای با مهران مدیری آمدند و به اتفاق حمید قنبری برنامه اجرا کردند اما کارشان نگرفت. دوباره سراغ سعید توکل رفتند و صبح جمعه با شما و جمعه ایرانی، بدون حضور احمدشیشهگران راه افتاد تا اینکه محمد سرافراز رئیس صدا و سیما شد.
سرافراز با پخش برنامه مخالف بود؟
رئیس جدید صدا و سیما یکسری شرط و شروط برای ما گذاشت؛ مثلا گفت از گذاشتن شعرهای طنز روی آهنگهای لس آنجلسی خودداری کنید یا اینکه طنز انتقادی با رویکرد اشاره به گرانی اجرا نکنید.سعید توکل هم شرایط را نپذیرفت و ما هم که از دوستان قدیمی او بودیم ادامه ندادیم.
شما از هنرمندانی هستید که از تلویزیون به رادیو آمدید.علاقه شخصی شما به صداست یا تصویر؟
من کار نوار قصه بچهها کردم، در دوبله فعالیت داشتم، بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون و رادیو بودهام و در تئاتر گلریز هم اجرا داشتهام.امروزه هم اگر 10برنامه روی استیج اجرا شود 6برنامه با حضور من است.از یزد گرفته تا اصفهان و شیراز و عسلویه و کیش برنامه اجرا میکنم و چون مردم را میخندانم عدهای تمایلی ندارند با من همکاری کنند.هر کاری را که برای مردم اجرا شود میپسندم و تصویر و صدا تفاوت چندانی برایم ندارد. ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی/ چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی.
شما در تیپ گویی تبحر خاصی دارید. در ساختن این تیپها به چه نکاتی توجه میکنید؟
این تیپها را از بین مردم انتخاب میکنم، مثل کارمند کوچولو یا آقای کارمندیان.درواقع از آنها الهام میگیرم. زندگی واقعی و شخصیتها را از دل جامعه پیدا میکنم. به رفتار آدمها خیلی دقت میکنم و برای هر چهره و قیافهای در ذهن خودم صداسازی میکنم. یا برعکس برای یک صدا، یک تیپ میسازم.
معمولا تیپها را هم با لهجه خاصی اجرا نمیکنید.دلیل خاصی دارد؟
دقیقا، چون معتقدم ما باید با هم بخندیم نه اینکه به هم بخندیم.وقتی تیپ کارمندیان را در برنامه صبح جمعه با شما اجرا میکردم، یک روز وزیر کار وقت به رادیو آمد و گفت این تیپ را چهکسی اجرا میکند. وقتی مرا معرفی کردند همانجا 5هزار تومان پاداش به من داد. در آن سالها حقوقی که از رادیو میگرفتم 14هزار تومان بود. این تیپ هم برگرفته از زندگی کارمند بازنشستهای بود که دخل و خرجش به هم نمیخورد.ما تمام مسائل و مشکلات ازجمله گرانی را از زبان کارمندیان بازگو میکردیم.یکی از آیتمها اینگونه بود که به آقای کارمندیان میگویند وقتی بچه بودی از چه چیزی میترسیدی و او هم با همان لحن و گویش خاص خودش میگوید وقتی کوچولو بودم از تاریکی میترسیدم.بعد از او میپرسند حالا از چه چیزی میترسی که میگوید حالا وقتی قبض برق خانهام را میبینم از روشنایی میترسم.
تا حالا پیش آمده که مردم در کوچه و خیابان شما را با اسم تیپهایی که اجرا کردید صدا بزنند؟
خیلی پیش آمده که در خیابان مرا آقای شوتزاده صدا میکنند. گاهی اوقات هم عدهای مرا با مرتضی احمدی اشتباه میگیرند. از نظر من هیچ اشکالی ندارد چون میدانم خیلیها از سر گرفتاری حواسشان سر جای خودش نیست.مشکلات اقتصادی مردم را در تنگنا قرار داده است. زمانی مردم به راحتی زیر بغل یکدیگر هندوانه میگذاشتند اما چند روز میوه فروش محله دو عدد هندوانه زیر بغلم گذاشت و 40هزار تومان برایم آب خورد!
به وضعیت اقتصادی کشور اشاره کردید.در چنین شرایطی هنرمندان چه مسئولیتی دارند؟
تا حد امکان باید فضای جامعه را شاد و با نشاط نگه داشت. برای این کار باید یکسری فعالیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی انجام شود اما بهعنوان یک هنرمند وظیفه خودم میدانم مردم را بخندانم چون خودم را جزو آنها میدانم و تافته جدا بافته نیستم. باور کنید من هم هنوز گیلاس و زردآلو نوبر نکردهام.جای سؤال دارد که مگر قیمت مایحتاج مردم هم به تحریم و برجام بستگی دارد؟هندوانه که قیمتش به کیلویی 3هزار تومان رسیده یا گیلاس کیلویی 25هزار تومان هم جزو کالاهای تحریمی است؟در چنین شرایطی صدا و سیما باید برای مردم برنامههای شاد و نشاط آور تهیه کند.چرا امثال احمد شیشه گران و سعید توکل نباید کار کنند؟باید از هنرمندان قدیمی دعوت بهکار شود و امکانات در اختیار آنها قرار بدهند تا بتوانند در چنین شرایطی باری از روی دوش مردم بردارند.
از عکس یادگاری خسته نمیشوم
بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، طرفدار پر و پا قرص وسایل حملونقل عمومی است و سفرهای درون شهری خود را معمولا با اتوبوس انجام میدهد:«با اینکه خودرو شخصی دارم ترجیح میدهم با اتوبوس و مترو به نقاط مختلف شهر بروم.متأسفانه آلودگی هوا روزانه جان صدها نفر را میگیرد و تنها کاری که از دست مردم برمیآید این است که به جای خودروی شخصی با وسایل حملونقل عمومی در شهر تردد کنند.»گپ و گفت با مردم درباره وقایع روز جامعه یکی از علائق منوچهر آذری است:«دوست دارم با مردم باشم و از این با مردم بودن لذت میبرم. یکی میخواهد با من روبوسی کند، دیگری عکس یادگاری بیندازد و...همه اینها برایم لذتبخش است. دوست ندارم در خیابان عینک دودی بزنم که کسی مرا نشناسد.از طرفی بهترین سوژهها نزد مردم است. اگر مرا به جایی ببرید که کسی نباشد و بگویید اینجا خوش آب و هوا و آرام است، نمیتوانم آنجا زندگی کنم.مردم هم به من لطف دارند؛ چون درک میکنند که در همه این سالها رنگ عوض نکردهام و با آنها یکرنگ بودهام. رنگ من سفید است که بهعنوان نماد صلح و دوستی شناخته میشود.»
منوچهر آذری به اتفاق فرهنگ مهرپرور زوج هنری ماندگاری تشکیل دادند که نزدیک به 30سال لبخند را روی لب مردم نشاند.آذری به روزهایی اشاره میکند که با مرحوم مهرپرور در تالار فرهنگ آشنا شد:«من و فرهنگ مهرپرور چندین سال قبل از ورود به رادیو و تلویزیون و در تالار فرهنگ با هم آشنا شدیم.زمانیکه هنوز تالار وحدت ساخته نشده بود، تالار فرهنگ با آن سالن محقرش پاتوق هنرمندان جوان و تازه کار محسوب میشد.دبیرستانها سالی یکبار جشنواره تئاتر برگزار میکردند و گروههای دانشآموزی در تالار فرهنگ تئاتر اجرا میکردند.من از طرف دبیرستان ادیب، تئاتر اجرا کردم و فرهنگ مهرپرور هم از یک دبیرستان دیگر آمده بود و یک پانتومیم زیبا اجرا کرد.وقتی برای عوض کردن لباسها به زیر صحنه رفتیم به فرهنگ گفتم عالی اجرا کردی و او هم گفت از اجرای تو خیلی خوشم آمد.همانجا با هم شماره تلفن رد و بدل کردیم و قرار گذاشتیم که یک روز یکدیگر را ببینیم.در همان روزها متوجه شدیم حسن خیاط باشی که در شبکه صفر تلویزیون برنامه داشت برای جذب چند جوان با استعداد آگهی داده است. به اتفاق فرهنگ مهرپرور به دفتر خیاط باشی که در بلوار کشاورز بود رفتیم.یادم هست که با فرهنگ ارتباط برقرار نکرد اما من قاپش را دزدیدم.»همکاری این زوج هنری هم از ساخت یک فیلم کوتاه تبلیغاتی شروع شد:«زمانیکه دیپلم گرفتیم، فرهنگ کارمند روابط عمومی بانک شد و من هم در یک شرکت خصوصی استخدام شدم اما تلفنی با هم در ارتباط بودیم.یک روز با من تماس گرفت و گفت بانک ما میخواهد یک فیلم تبلیغاتی بسازد و من طرح چیچو و فرانکو را دادهام، تو نقش چیچو را بازی کن و نقش فرانکو هم برای من که کمی چاق ترم.آن فیلم تبلیغاتی خیلی معروف شد و در واقع نخستین کار مشترک من و فرهنگ بود و بعدها چندین فیلم تبلیغاتی دیگر با هم ساختیم.»
منوچهر آذری که در سالهای نه چندان دور یکی از گویندگان اصلی برنامه صبح جمعه با شما بود، این روزها پای ثابت اجرای برنامه در جشنها و مراسمی است که در شهرهای مختلف و به مناسبتهای مختلف برگزار میشود.او همکاریاش با سعید توکل، تهیهکننده و یکی از بنیانگذاران برنامه صبح جمعه با شما را هم قطع نکرده و با سایت «شاد شو» همکاری میکند:«این سایت با همکاری جمعی از هنرمندان قدیمی مثل منوچهر والی زاده، رضا عبدی، اصغر سمسارزاده، احسان کرمی و مهران امامیه و سردبیری سعید توکل نمایشهای طنز انتقادی تولید میکند و هدفش تزریق شور و نشاط به جامعه است.سایت شاد شو بخشهای متنوعی ازجمله آشنایی با کمدینهای معروف خارجی، دسترسی به موسیقیهای روز و اخبار هنرمندان دارد و بهگونهای طراحی شده که جوانها و نوجوانها کمی از فضای مجازی دور شوند و از برنامههای مفید آن، که رویکرد فرهنگی و اجتماعی دارد استفاده کنند.»عوامل سایت شاد شو همان هنرمندانی هستند که بنا به دلایلی در سری جدید برنامه صبح جمعه با شما حضور ندارند.آذری درباره نوع همکاریاش با این سایت میگوید:«کار من ضبط آیتمهایی درباره مشکلات روز جامعه مثل بیکاری، گرانی و ترافیک و بهطور کلی طنز انتقادی است و برای ضبط هم به سطح شهر میرویم.کاربران میتوانند به آدرس اینترنتی shadshow.ir مراجعه کنند.»