سردار محمدعلی آسودی از شکلگیری راهیان نورمیگوید
راهی برای ماندگاری ارزشهای دفاع مقدس
سحر غفوری-روزنامهنگار
بیشک راهیان نور، دستاورد عظیمی برای کشف گنجهای پنهان دفاعمقدس است اما اینکه چطور این اردوها راهاندازی و نامگذاری شد، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. سردار محمدعلی آسودی، معاون اسبق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس و مدیر مسئول مؤسسه علمی و فرهنگی پاسداران اهل قلم برای نخستین بار از نقش شهید سیدحسین علمالهدی در ایجاد بزرگترین عملیات فرهنگی کشور میگوید.
وقتی جنگ تمام شد و نوبت به روایت رسید
چند سال بعد از پایان جنگ، پروژه پاکسازی و شناسایی نقاط مهم جبهه آغاز شد. بخش وسیعی از این مناطق جنگی پاکسازی و رها شده بود. سردار محمدعلی آسودی در اینباره میگوید: « در روز عرفه سال۱۳۷۷ ما به اتفاق چند نفر از دوستان ازجمله مرحوم غضبانزاده ،جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس و مهندس بهرهمند از دوستان واحد مهندسی برای تکمیل پروژه شناسایی نقاط مهم جبهه به طلاییه رفتیم. آقای سردار باقرزاده که مسئول تفحص شهدا هستند مقری در طلاییه داشتند که آن زمان بازسازی نشده بود. بعد جلسه برای تجدید وضو از جلسه بیرون آمده و بالای سنگر مرتفعی که آنجا بود رفتم. چشمانداز خوبی از دشت طلاییه مقابلم بود. تعدادی از نیروهای تفحص هم مشغول کار بودند. این دشت را که دیدم خیلی دلم گرفت که چرا این مناطق غریب ماندهاند. به خاطر ذره ذره این زمینها چه خونهای پاکی که ریخته نشده و چه پر خاطرهاند این زمینها؛ اما ما اینها را رها کردیم و رفتیم دنبال بازسازی و ساختوساز. حالم دگرگون شد و با همان حال راه افتادیم به سمت منطقه دیگر. در مسیر، دعای عرفه و مناجاتهای امامحسین(ع) را زمزمه کردم. نیتم این بود که خود اباعبدالله الحسین(ع) راهی بگشاید که این مناطق ارزشمند و با معرفت را از این مظلومیت نجات دهیم. یک آن دیدم رسیدیم به هویزه. با همان حس و حال رفتیم سمت قبور مطهر شهدای هویزه و کنار مزار شهید بزرگوار آقا حسین علمالهدی نشستم. ذهنم به جایی نمیرسد. متوسل شدم بهخود این عزیز. در آن حس و حال بودم که یک صدایی مثل راهیان نور، راهیان نور، راهیان نور را در گوشم شنیدم. موقع شنیدن این اسم، حس کردم شهدا و ازجمله شهید علمالهدی دست ما را گرفتند و راه را به ما نشان دادند. من سریع از همراهانم خودکار گرفتم و این اسم را یادداشت کردم. راهیان نور، هدیه شهید سیدحسین به ما بود. اینکه باید اردوهای راهیان نور راه بیندازیم و اینجا را از مظلومیت دربیاوریم.»
وقتی سردار آسودی روضه راهیان نور میخواند!
سردار آسودی در زمان دفاعمقدس مسئول تبلیغات جبهه قرارگاه خاتم و کربلا و عمدتا در جبهه جنوب بود. در سالهای ۶۲ و ۶۳ بنا به درخواست خانواده شهدا برنامه بازدید محدودی از مناطق جنگی برگزار کرده بود اما همگی خانواده شهید بودند. این اردوها ادامه داشت تا پایان دفاعمقدس. بعد هم بهصورت پراکنده از شهرهای مختلف گروهی آمدند. این اردوها منسجم نبوده و عنوان خاصی هم نداشتند. معاون اسبق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس در اینباره میگوید: «احساس کردم این راهیان نور راه نجاتی است برای معرفی و ماندگارکردن مظلومیت مناطق دفاع مقدس. سریع به تهران آمدم در چندین جلسه با مسئولان این موضوع مطرح شد اما خیلی جدی گرفته نشد. تا اینکه سردار صفوی خدمت آقا رسیده بودند و ایشان به او گفته بودند که نیاز امروز جامعه ما، کار فرهنگی است. این موضوع را با من در میان گذاشتند و گفتند میخواهیم به دانشگاهها برویم و کار فرهنگی کنیم. نظر تو چیست؟ گفتم بیایید در بیابان کار فرهنگی کنیم. تعجب کرد و کمی هم ناراحت شد. گفتم منظورم بیابانی است که شما و همرزمانتان آنجا بودند. قصه را تعریف کردم. گفت میتوانی کار مکتوب بدهی؟ طرح را دادم و استقبال کرد. یک سال هر هفته من پیشنهاد راهیان نور را در سپاه مطرح میکردم و حتی گاهی به شوخی میگفتند باز آقای آسودی روضه راهیان نور میخواهد بخواند. خدا خواست که در نهم فروردین سال۷۸ حضرتآقا از مشهد به شلمچه آمدند و اگر نمیآمدند این راهیان نور راه نمیافتاد. ایشان سخنرانی به یادماندنی کردند. چنین شد که به برکت نفس گرم شهدا و مخصوصا شهید علمالهدی و دعای حضرت اباعبدالله(ع)تفاهم خوبی بین سپاه و ارتش و نیروی انتظامی ایجاد شد و راهیان نور شکل گرفت. گرچه قبلا بازید از جبهه بود اما چیزی به اسم راهیان نور نبود. مهر تأیید حضرتآقا پای این اردوها خورد و اکنون یکی از پروژههای عظیم فرهنگی و مهمترین گردشگری بینالمللی فرهنگی و معنوی شده است.»
دختر مسیحی در راهیاننور مسلمان شد
معاون اسبق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس به بخش کوتاهی از کرامت پیش آمده در مسیرراهیان نور اشاره کرده و میگوید: «ما اگر به اهلبیت(ع) و شهدا توسل پیدا کنیم راههایی باز میشود که از آن استقبال میشود. در این مسیر دختر دانشجوی مسیحی داشتیم که به همراه دانشجویان از تبریز آمده بود و یادداشتی نوشت که من در جای جای این مسیر، مسیح را دیدم و همان جا شهادتین گفته و مسلمان شده بود. اینها همه پشتوانه نفس گرم شهدا و شهید علمالهدی است که از قبل و بعد از انقلاب نقش فرهنگی برجستهای داشت.»
سردارمحمدعلی آسودی در ادامه میافزاید: «این شهید، نظامی نبود. مدرس قرآن بود و کلاسهای عقیدتی داشت. میدان جنگ رفت و مظلومانه هم در هویزه به شهادت رسید. یک جمله حضرتآقا فرمودند که باید روی آن کار کنیم. اینکه میگویند جبهه آدم رامتحول میکند خوب است اما در ادامه باید این شور حسینی و معنوی شهدا و تحول حفظ شود و اگر کسی مواظبت نکند به سرجای اولش برمیگردد. در حال حاضر از کشورهای مختلف و حتی غیرمسلمان برای بازدید به راهیان نور میآیند و به حق هم حضرت آقا فرمودند که راهیان نور یک فناوری جدید است برای استفاده از معدن سالهای دفاعمقدس.»