در نشست «علوم شناختی و رسانه» همشهری مطرح شد
سلاح سواد رسانه برای نبرد با فرا واقعیت
علی ترابی-روزنامهنگار
سومین نشست از سلسله نشستهای «علوم شناختی و رسانه» با موضوع «فاصله میان واقعیت تا بازنمایی واقعیت» دوشنبه، ۱۴ اسفندماه در مؤسسه همشهری برگزار شد.
صحبت های مجید نقدی کارشناس و استاد سواد رسانه در این نشست را در ادامه می خوانید.
فراواقعیت چیست؟
خبر آن چیزی نیست که اتفاق افتاده، بلکه آن چیزی است که نوشته شده و نشر پیدا کرده است. پیرامون فهم و درک فاصله میان یک اتفاق تا بازنمایی آن اتفاق، مهمترین کلیدواژه و مفهومی که باید آن را بشناسیم، مفهوم «فراواقعیت» است که توسط ژانبودریار فرانسوی بیان شده و از آن بهعنوان «حاد واقعیت» یا «واقعیت تشدید شده» نیز یاد میشود. بودریار این مفهوم را با مفهوم دیگری به نام «جامعه مصرفی» مرتبط میداند و هر دو این مفاهیم، 2 نظریه اصلی او محسوب میشوند. بودریار معتقد است در زمانه انفجار اطلاعات، دیگر تولید برای نظام سرمایهداری اولویت ندارد بلکه شیوه مصرف اولویت پیدا کرده است. رسانه در اینجا وظیفهاش این است که الگوی مصرف را به مردم آموزش میدهد.
فراواقعیت چیزی شبیه به بت است که منجر میشود دیگر حتی به ذهن انسانها خطور نکند که خدایی وجود دارد. در همین روزهای اخیر دیدیم که عکس 2 بچه که در میان سیل قرار دارند و مربوط به ایران نبوده بلکه متعلق به پاکستان بوده است، در فضای مجازی بهعنوان سیل سیستان و بلوچستان پربازدید شد. من دیدم که 2نفر از استادان دانشگاه این عکس را در کانال خود قرار دادند و به آنها گفتم که هر عکسی که میبینید، قبل از هر کاری ابتدا به آن شک کنید. این دقیقاً یک نمونه از فراواقعیت است.
رابطه فراواقعیت با جامعه مصرفی
وقتی یک جامعه بهصورت جامعه مصرفی بار آمد، فراواقعیت میتواند روی ذهن آن جامعه سوار شود. گاهی ما برای رفع نیاز مصرف نمیکنیم، بلکه مصرفهای ما نمادین است. مصرف میکنیم که جایگاه اجتماعی خودمان و تمایز خود را با دیگران نشان دهیم. وقتی بودریار مدی که در جامعه فرانسه رایج شده بود را مشاهده کرد این مفاهیم را بیان کرد. اینجاست که مرگ معنا شکل میگیرد. مرگ معنا زمانی شکل میگیرد که آنقدر در معرض محتواهای مختلف قرار بگیریم که فرصت تجزیه و تحلیل و تفکر نداشته باشیم. شبکههای اجتماعی به ابزار ایجاد فراواقعیت تبدیل شدهاند.
در چنین شرایطی، رسانه کاری میکند که جسم کالبدی انسان اولویت پیدا کند و اهمیت روح و نفس انسان از بین برود. جامعه مصرفی و جداشدن از روح و فطرت، ما را درگیر فراواقعیت کرده است و جهان دیگری برای زیست ما را بهوجود آورده است. رسانههای امروزی، دنیایی را برای ما به تصویر میکشند که ما میخواهیم. در رسانههای اجتماعی هم با آنکه میتوانیم خودمان تولید محتوا کنیم، باز هم در دنیایی که برای ما ساخته شده است زندگی میکنیم.
در دنیای پست مدرن، تصویر دارد ما را از معنا جدا میکند. مک لوهان میگوید رسانه همان پیام است و همچنین میتواند پیام هر اتفاقی را دستکاری کند. نکته دیگری که اشاره میکند این است که برخی رسانهها در امتداد حواس انسان هستند. مثلاً رادیو فقط گوش شما را درگیر میکند. به همینخاطر رادیو رسانه نخبگانی است؛ چراکه فقط گوش درگیر میشود و مغز انسان فرصت بیشتری برای تفکر دارد.
مکث
زنجیره شکلگیری فراواقعیت
در مسیر رخ دادن یک واقعیت تا بازنمایی آن توسط رسانه، با مفهوم زنجیره شکلگیری فراواقعیت مواجه هستیم. به این صورت که اول یک بازتابی از واقعیت ابتدایی رقم میخورد، سپس این واقعیت ابتدایی دستخوش تحریف میشود، در ادامه کاری میکنند تا واقعیت اولیه از ذهن شما پاک شود. بدیهیترین نوع شناخت، شناخت حسی است که رسانههای امروز کاری کردهاند که حتی این شکل ساده از شناخت نیز در ما دستخوش تحریف شود. اما سؤال این است که آیا واقعاً راهی وجود ندارد؟ اینجاست که بحث سواد رسانه اهمیت پیدا میکند. در کشور ما مطالعات در حوزه سواد رسانه ضعیف است. سواد رسانه بهمعنای مهارت تجزیه و تحلیل و متصلشدن به منابع اصیل است. در اتفاقات سالهای گذشته کشورمان 100عکس و فیلم دستکاری شده و ساختگی را شاهد بودیم. نوعی از نقاشی وجود دارد که تصویری را چنان طبیعی نقاشی میکنند که اصلاً متوجه نمیشوید که عکس واقعی نیست و نمونهای از ساخت فراواقعیت است.