یادگاران سبز سرزمین کهن
سید سروش طباطبایی پور
در ایران از دیرباز، درختان روی سر جا داشتند. آنها را منزلگاه ایزدان میپنداشتند و حتی ایرانیان بهخودشان اجازه نمیدادند صدای شکستن شاخکی را بشنوند. اما درختان ایرانی، چه بودند؟ نام و مرام و مسلک و برگ و بارشان چیست؟
در اینجا و به بهانه روز درختکاری، به نام پنج درخت در پنج پهنه ایران، اشاره میکنیم.
پهنه مرکزی: ابرکوه؛ شهری در جنوب غربی استان یزد و در مسیر جاده ابریشم. «سرو» ابرکوه، یکی از کهنسالترین درختان ایران، در این شهر جا خوش کرده؛ درختی به طول بیش از 25متر و قطری حدود 11متر و به روایتی با قدمتی حدود 4000سال.
پهنه جنوب: «حرا»، شگفتانگیزترین درخت در بوشهر، به روایتی اسطورهای، از اشک آدمی روییده؛ به همین دلیل تا ابد، در آب شور زندگی میکند. این درخت حداکثر 6متری، حین مد آب تا گلو، در آب شناور است.
پهنه شمال: جنگلهای هیرکانی با میلیونها سال قدمت در دلش، درختان «راش» و «مازو» یا همان بلوط را هم جای داده است. شاید یکی از مرتفعترین درختهای مازو، به ارتفاع 62متر، در بندپی بابل دیده شده؛ درختی با قطری بیش از 5متر.
پهنه شرق: درخت «نوش»، از خانواده سروها و واقع در روستای «استند» در شهرستان زیرکوه در استان خراسان جنوبی. قدمت آن را بیش از 900سال میدانند؛ با ارتفاع 14متر و قطر تنه حدود10متر؛ اما حیف که از برگ و بار گذشته آن، چیز زیادی باقی نمانده است.
پهنه غرب: جنگلهای انبوه بلوط در استان ایلام در غرب کشور، از بینظیرترین تودههای جنگلی ایران و جهان است. ارتفاع این گونه از درخت گاهی به 20متر هم میرسد.
یادآوری: درختها دوستانی باوفایند؛ آنها ایستاده زندگی میکنند، ایستاده میمیرند و برای بقای انسان تا پای جان، ایستادگی میکنند و دلشان خوش است که انسان، به مأموریت انسانیاش، عمل میکند. کاش تا جایی که از دستمان بر میآید، درخت دوستی بکاریم تا طبیعت از دست ما
غمگین نشود.