نفسها در سینه حبس میماند تا نام برنده جایزه اسکار بهترین فیلم از میان نامزدها اعلام میشود. همه چندساعت مراسم اسکار مثل مقدمهای برای این لحظه است؛ لحظهای که مشخص میشود کدام فیلم نامش در تاریخ سینما ثبت خواهد شد. اهداکننده جایزه با تأنی پاکت را باز میکند. عجلهای ندارد. میداند هرچه بیشتر این لحظه را کش بدهد، به تعلیق ماجرا اضافه میشود. بعد وقتی که نام برنده را میبینید، در ذهنش به سرعت دنبال راهی میگردد که با بیشترین هیجان ممکن نام برنده را اعلام کند؛ گاهی با شوخی، گاهی با مکث بیشتر و گاهی با هیجانزدگی. صدای دست و هورا و فریاد شادی در سالن مراسم بلند میشود. دستاندرکاران فیلم برنده از کارگردان و تهیهکننده گرفته تا بازیگر و عوامل دیگری که در سالن حضور دارند، همدیگر را به آغوش میکشند و به سمت سِن راه میافتند. اما گاهی با وجود این اتفاقات، فیلمی که برنده میشود اصلا لایق این جایزه و این تشویقها و این هیجانها نیست. اینجور وقتها اعلام نام بهترین فیلم مثل آب سردی است بر سر همه کسانی که انتظار برندهشدن فیلم شایستهتری را دارند. اسکار بهترین فیلم بهعنوان مهمترین جایزه بزرگترین ضیافت سینمایی سال، قاعدتاً باید به فیلمی اهدا شود که شایسته این عنوان باشد. مروری بر ادوار مختلف برگزاری این مراسم نشان میدهد خیلی وقتها این اتفاق رخ نداده است. خیلی وقتها اعضای آکادمی با انتخابشان سینمادوستان را شگفتزده کردهاند. گاهی وقتها سیاست، در مواردی همراهی با جریان روز و گاهی همدلی با پسند عمومی و وقتهایی هم تسلیمشدن به سلایق روشنفکری، باعثشده جایزه اسکار بهترین فیلم به اثری اهدا شود که در شایستگیاش تردیدهای جدی وجود دارد. از سالهای دور تا همین روزگار میشود با فیلمهایی مواجه شد که تحتتأثیر پروپاگاندا، حواشی و خلاصه هر معیاری جز سینما مورد توجه اعضای آکادمی قرار گرفتهاند. آنچه پیشرو دارید فقط ۱۰انتخاب است و این فهرست میتوانست بسیار طولانیتر باشد.
خیلی معمولی، خیلی ناامید کننده
10فیلمی که لایق اسکار نبودند اما بختشان بلند بود
در همینه زمینه :