وقتی شاکی، متهم میشود
مرد جوان که گرفتار آدمربایان شده بود، وقتی تصمیم به شکایت گرفت، فکرش را نمیکرد که خودش تبدیل به متهم شود.
به گزارش همشهری، یکی از روزهای دیماه امسال، راننده خودرویی در حال عبور از منطقه خلوتی در جنوب غرب پایتخت بود که چشمش به پیکر نیمه جان مردی جوان افتاد. دست و پای او با طنابی بسته شده بود و به سختی نفس میکشید. این مرد که آثار کبودی و جراحت روی بدنش دیده میشد به بیمارستان منتقل شد و پس از اینکه به هوش آمد، مدعی شد که گرفتار آدمربایان شده است.
این مرد توضیح داد: برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شده بودم که در بین راه 2 خودرو سد راهم شدند. 4نفر از ماشینها پیاده شدند و درحالیکه مسلح بودند با تهدید مرا ربودند و به خانهای قدیمی بردند و دستانم را به صندلی بستند. سپس به جانم افتادند و تا حد مرگ کتکم زدند بهطوری که از شدت ضرب و شتم و ضربهای که به سرم وارد شده بود، از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم روی تخت بیمارستان بودم. آنها 4ساعت تمام مرا شکنجه کرده و بعد در بیابان رهایم کرده بودند. تنها چیزی که از آنها میدانم، اینکه صدای یکی از آدمربایان که صورتشان را پوشانده بودند شبیه صدای همسایه قبلیام بود.
استخدام کارآگاه خصوصی
با ثبت این شکایت، گروهی از مأموران اداره آگاهی تهران زیرنظر قاضی حسین گودرزی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی، تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند. در نخستین گام همسایه قبلی شاکی بازداشت شد و با اعتراف به آدم ربایی گفت: شاکی پرونده تا همین چندماه پیش در محله ما زندگی میکرد. یک روز پسر 12سالهام درحالیکه اشک میریخت و مضطرب بود به خانه آمد. وقتی علت گریهاش را پرسیدم حرفی نزد. بعد مدعی شد که در مدرسه با دوستانش درگیر شده و کتک خورده است. با این حال چند روز که گذشت برایم تعریف کرد که مرد همسایه به نام مجید که حالا شاکی پرونده است، به بهانه نشان دادن یک بازی کامپیوتری، وی را به خانهاش کشانده و او را تسلیم نیتهای شیطانی خود کرده است. وقتی این موضوع را شنیدم، بهشدت عصبانی شدم و شبانه به سراغ مجید رفتم اما او خانهاش را خالی کرده و از محله ما رفته بود. از همان لحظه جستوجوهایم را برای یافتن مجید شروع کردم و حتی به پیشنهاد دوستانم، یک کارآگاه خصوصی استخدام کردم. درنهایت تلاشم نتیجه داد و به شناسایی محل سکونت مجید منجر شد.
متهم درباره جزئیات نقشه گروگانگیری گفت: وقتی مجید را پیدا کردم، با دوستانم و بستگانم به سراغ وی رفتیم. با تهدید او را ربودیم و چند ساعتی کتکش زدیم اما فکرش را نمیکردیم با توجه به بلایی که سر پسرم آورده بود، از ما شکایت کند.
با اعترافات این مرد، همدستان وی نیز دستگیر شدند. از سوی دیگر پسر 12ساله وی به دادسرا احضار شد و گفت مجید(شاکی اولیه پرونده) به بهانه نشان دادن بازی کامپیوتری، وی را به خانهاش کشانده و مورد آزار و اذیت قرار داده است. با اظهارات پسر 12ساله، پرونده اتهامی جدیدی علیه مجید(شاکی اول) تشکیل و وی به دستور بازپرس بازداشت شد. این مرد اما منکر آزار و اذیت پسر 12ساله شد و گفت: پسر بچه 12ساله، پشت سر من در محل بدگویی کرده بود و من روز حادثه او را صدا زدم و چند سیلی در گوشش زدم و بقیه ادعای او دروغ است. این مرد که شاکی پرونده بود، حالا تبدیل به مجرم شده و تحقیقات در این دو پرونده ادامه دارد.