• سه شنبه 6 آذر 1403
  • الثُّلاثَاء 24 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 26
دو شنبه 23 بهمن 1402
کد مطلب : 218090
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/k50nx
+
-

خرید 500بخاری برای روستاهای مناطق سردسیر و محروم، شرط بخشش قاتل بود

گرمای بخشش قاتل به‌ دانش‌آموزان محروم رسید

گزارش
گرمای بخشش قاتل به‌ دانش‌آموزان محروم رسید

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

خانواده دختری که 12سال پیش قربانی عصبانیت مدیرعامل شرکت شده و از سوی او به قتل رسیده بود، برای بخشش قاتل شرط جالبی مطرح کردند. خرید 500بخاری برای مدارس روستاهای محروم مناطق سردسیر کشور، شرط گذشت آنها از قصاص بود.
به‌گزارش همشهری، حدود 12سال قبل همزمان با پیدا‌شدن جسد دختری جوان در بیابان‌های یکی از شهرهای غرب کشور، تحقیقات پلیس برای کشف راز این جنایت شروع شد. جسد این دختر را چوپانانی که برای چرای گوسفندان خود راهی مراتع شده بودند، پیدا کردند و بررسی‌های پلیس نشان می‌داد که او بر اثر خفگی به قتل رسیده است. از آنجا که هویت مقتول مشخص نبود، تحقیقات تیم جنایی روی پرونده‌ افراد گمشده متمرکز شد و خیلی زود به نتیجه رسید؛ چراکه خانواده دختری 25ساله گزارش ناپدید‌شدن دخترشان را به پلیس اعلام کرده بودند و مشخصات دختر گمشده با مشخصات جسدی که در بیابان پیدا شده بود، یکی بود.
با کشف هویت مقتول، کارآگاهان به تحقیق از خانواده او پرداختند و اطلاعات تازه‌ای به‌دست آوردند. اطلاعات نشان می‌داد که مقتول منشی شرکتی بوده و آخرین‌بار سوار بر خودروی مدیرعامل شرکت دیده شده بود. به این ترتیب مدیرعامل به‌عنوان مظنون اصلی دستگیر شد و هرچند اصرار بر بی‌گناهی داشت، اما وقتی شواهد را علیه خود دید، لب به اعتراف گشود و به قتل منشی خود اعتراف کرد.
او گفت: مریم (مقتول) منشی شرکت بود و چند‌ماه قبل مبلغی در قالب وام از شرکت دریافت کرد. قرار بود ظرف 3‌ماه این پول را به صندوق شرکت برگرداند اما سر قولش نماند. از سوی دیگر، شرکت دچار مشکلات مالی شده و چیزی نمانده بود که ورشکست شود. چون شرایط مالی خوبی نداشتم، از مریم خواستم بدهی‌اش به شرکت را بپردازد تا بتوانم با آن پول بدهی‌های دیگر را پرداخت کنم و مانع از ورشکستگی شرکت شوم. به همین دلیل روز حادثه او را سوار ماشینم کردم و از او خواستم هر‌چه زودتر بدهی‌اش را پرداخت کند اما او مدعی شد که پول ندارد و نمی‌تواند بدهی‌اش را بپردازد. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و او شروع کرد به داد و فریاد راه‌انداختن. آنقدر عصبانی و خشمگین بودم که اصلا نفهمیدم چه شد، دستانم را روی دهان مریم قرار دادم و می‌خواستم صدایش قطع شود اما وقتی به‌خودم آمدم، متوجه شدم نفس نمی‌کشد. نبضش هم نمی‌زد و من به‌شدت وحشت کرده بودم. قصد کشتن او را نداشتم و وقتی دیدم جان باخته است، از ترسم جسدش را در بیابان رها کردم اما در همه این مدت از شدت عذاب وجدان حتی یک شب خواب راحت نداشتم تا اینکه دستگیر شدم.

توبه قاتل
متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت، در دادگاه پای میز محاکمه رفت و با توجه به درخواست اولیای دم، به قصاص محکوم شد. با قطعی‌شدن رأی، شمارش معکوس برای اجرای حکم آقای مدیرعامل شروع شد و این در حالی بود که او، به‌گفته مسئولان زندان در 12سالی که در حبس بود، توبه کرده بود، نماز قضاهای مقتول را می‌خواند، به حفظ قرآن پرداخته و همچنان دچار عذاب وجدان بود. از سوی دیگر وی در این سال‌ها دومرتبه پای چوبه دار رفت اما هر بار وساطت ریش‌سفیدان و التماس‌های همسر و فرزندانش باعث شد که خانواده مقتول حکم را اجرا نکنند. در این شرایط، درحالی‌که نام این جوان محکوم به قصاص بار دیگر در فهرست اجرای حکم قرار گرفته بود، سرانجام اولیای دم بزرگ‌ترین تصمیم زندگی‌شان را یک شب قبل از اجرای حکم گرفتند و شرطی برای بخشش تعیین کردند. آنها گفتند که اگر قاتل و خانواده‌اش، 500بخاری و وسیله گرمایشی تهیه کنند و آنها را در اختیار مدارس روستاهای محروم مناطق سردسیر کشور قرار دهند، از قصاص می‌گذرند. به این ترتیب و با قبول این شرط از سوی قاتل، وی که حدود 12سال از عمرش را پشت میله‌های زندان سپری کرده از مجازات قصاص رهایی یافت و مهلت زندگی دوباره پیدا کرد.

مکث
بخشش قاتل بی‌ملاقاتی


تهیه 500بخاری برای روستاهای مناطق محروم تنها شرط جالب برای پایان یک پرونده قتل نبود؛ چرا‌که همزمان با این اتفاق، اولیای دم دختری که 10سال پیش توسط برادرش به قتل رسیده بود، به شرط اینکه پسرشان پس از آزادی در امور خیریه فعالیت کند و سیگار را ترک کند، از قصاص او گذشتند. این پسر جوان که معتاد به مواد‌مخدر بود و مرتب از خواهرش برای خرید مواد پول می‌گرفت، 10 سال پیش بر سر پول با خواهرش درگیر شد و او را هل داد و همین باعث شد که دختر جوان با سقوط از راه‌پله جانش را از دست بدهد.  پسر معتاد پس از دستگیری و محاکمه به قصاص محکوم شد و حکم به تأیید قضات دیوان‌عالی کشور رسید. او در این مدت، یک مرتبه پای چوبه دار رفت اما پدر و مادرش حکم را اجرا نکردند. درحالی‌که قرار بود پسر جوان
 به زودی قصاص شود، پدر و مادرش یک شب پیش از اجرا، پسرشان را بخشیدند اما شرط کردند که او پس از آزادی، حتی لب به سیگار هم نزند و به‌عنوان خیر، در امور خیریه و کمک به زندانیان مالی و افراد بی‌بضاعت فعالیت کند. شیما جعفر‌محمدی، دادیار شعبه سوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران درباره این پرونده به همشهری می‌گوید: متهم این پرونده، 10سال زیرتیغ بود و پدر و مادرش در این مدت به دلیل داغی که داشتند حتی یک بار هم به ملاقات او نرفتند. با این حال شرایطی فراهم کردیم که  6بار از طریق ویدئو‌کنفرانس با پسرشان که در زندان بود، صحبت کردند و متوجه پشیمانی قلبی پسرشان شدند و فهمیدند که  اعتیاد را ترک کرده بعد از ششمین جلسه ویدئوکنفرانس، پسرشان را برای رضای خدا و شادی روح دخترشان بخشیدند. آنها شرط کردند که پسرشان بعد از آزادی نه تنها سراغ مواد نرود که حتی سیگار هم نکشد و در امور خیریه فعالیت کند که محکوم با پذیرفتن شرط از قصاص گریخت.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید