میخواستند هویت ملی و اسلامی تهران را تغییر دهند
تهران انقلابی ماند
رهبر معظم انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره 42هزار شهید تهران فرمودند: تکبیر گفتن روی پشتبام، ابتکار تهرانیها بود
متن بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره ۲۴هزار شهید تهران بزرگ که روز سهشنبه هفته گذشته (3بهمنماه) برگزار شده بود، روز چهارشنبه در محل برگزاری همایش در تهران منتشر شد. حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، تهران را نماد همه خصوصیات بارز ملت ایران دانستند و با اشاره به نقشآفرینی مردم تهران در حوادث ۱۵۰سال اخیر و همچنین الهامبخش بودن تهران در حوادث انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب، گفتند: تهران پیشگام و انقلابی، شناسنامه واقعی این شهر بزرگ است که باید حوادث و جزئیات آن تدوین و برای نسل جوان تبیین شود. ایشان با اشاره به شجاعت، غیرت، دینداری، استقلالطلبی و دشمنستیزی ملت ایران افزودند: همه این خصوصیات در تهران قابل مشاهده است و مردم تهران حداقل از یکقرن و نیم اخیر در همه مبارزات سیاسی بر ضدظلم، استبداد و استعمار، پیشرو بودهاند. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تلاشهای گستردهای که در دوران پهلویها برای تغییر هویت ملی و اسلامی تهران انجام شد، گفتند: بهرغم همه این تلاشها، تهران در قضایای انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب نقشآفرین و الهامبخش برای همه کشور بود. ایشان تأکید کردند: تهران و مردم آن باید با چنین شناسنامه انقلابی برای نسل جوان معرفی شود.
خصوصیاتی که در تهران جمع است
درباره تهران کمتر صحبت شده است. درباره شهرهای مختلف کشور به مناسبتهای مختلف، بنده یا دیگران صحبت کردهایم، اما درباره تهران، متأسفانه کم صحبت شده؛ درحالیکه تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیات ملت ایران دانست؛ واقعاً اینجور است. ازجمله خصوصیاتی که از ملت ایران در قضایای انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است، آشکار شد، شجاعت، غیرت، دینداری، استقلالطلبی و دشمنستیزی ملت ایران و غیراینهاست؛ بهنظر من، نماد همه این خصوصیات تهران است؛ یعنی اگر بخواهیم این خصوصیات را در یک جمعی بهطور مشخص و با سند مطالعه کنیم، تهران را باید مطالعه کنیم؛ همه این خصوصیات در اینجا جمع است.
حرکت تهرانیها پشتسر علما
وقتی قضایای حداقل ۱۵۰سال اخیر ــ قبلش هم همینجور است، لکن حالا من بیشتر قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض میکنم ــ را مرور میکنیم، برجستگی مردم تهران را بهروشنی میبینیم؛ مثلاً «قرارداد رویتر» که مرحوم حاج ملاعلی کنیتهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند یا قضیه تنباکو و قرارداد خائنانه رژی که در تهران، مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی، ملای بزرگ و درجه یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند و کاری کردند که داخل خانواده شاه، کلفتها و نوکرها تحتتأثیر فتوای میرزای شیرازی قلیانها را شکستند؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما اینجوری بود.
نقش مردم تهران در مشروطیت
در قضیه مشروطیت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ تنها همان قضیه پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود؛ درحالیکه اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبه عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجد جامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقت هم کشیدند، کتک هم خوردند؛ لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئله مشروطیت. بعد هم آنجایی که مشروطیت داشت دچار انحراف میشد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضلالله و مردم و رفتن به حرم حضرت عبدالعظیم و تحصن در آنجا و مانند اینها، همه کار مردم تهران بود.
شناسنامه و کارنامه تهران
تا قرارداد ننگین وثوقالدوله، تا نهضت ملی نفت در سال ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هرجا شما قضایای مهم و مبارزات اساسیای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰سال تا امروز مشاهده میکنید، نمادش مردم تهران هستند؛ یک جاهایی فقط تهران وارد شده است و یک جاهایی دیگران هم وارد شدهاند، اما تهران «پیشرو» و «پیشگام» بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامه یک شهر را اینجوری باید تنظیم کرد؛ کارنامه یک شهر را اینجور باید فهمید و دید.
تهران؛ الهامبخش همه کشور
در قضایای انقلاب اسلامی، البته شهرهای مختلف نقشآفرینیهای مهمی کردند ــ مانند قم، تبریز، اصفهان و مشهد ــ لکن اولا در همه این قضایا تهران جزو پیشگامان بود و بعد هم در آن نقطه تعیینکننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود و الهامبخش همه کشور مردم تهران بودند.
پیشگامی تهران در انقلاب اسلامی
در سال ۵۷، نماز عید فطر قیطریه را درنظر بگیرید که با تدبیر مرحوم شهیدبهشتی و مانند او، آن نماز عید راه افتاد ــ و شهید مفتح امام جماعت این نماز بود ــ که انعکاسش در کشور عظیم بود؛ یعنی ما مشهد بودیم، قضایای تهران منعکس میشد و هر قضیهای که منعکس میشد، یک غوغایی در مناطق گوناگون دیگر بهوجود میآورد؛ پیشقدمی تهران اینگونه بود. نماز عیدفطر قیطریه، حماسه هفدهم شهریور در میدان شهدا، راهپیمایی تاسوعا و راهپیمایی عاشورا در جاهای دیگر هم انجام شد، اما این را از تهران هدایت میکردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند تاسوعا راهپیمایی است، عاشورا راهپیمایی است، آنوقت ما آنجا در مشهد آن سازماندهی را ترتیب دادیم؛ لذا تهران پیشگام بود.
حرکت انقلابی تهران با مرکزیت علما
در همه این قضایا، در همان ۱۵۰سال که گفتم و همچنین در قضایای سال ۵۷، جلوی جمعیت هم علمای دین بودند؛ از امثال حاج ملاعلی کنی که اسم آوردم و مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی و آشیخ فضلالله نوری و مانند اینها، تا شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح و شهید مطهری، علما جلو بودند و انبوه قشرهای مختلف مردم، پشت سرشان درحال حرکت. حتی دانشگاه تهران محل تحصن علما شد. ما رفتیم نشستیم بحث کردیم که کجا تحصن کنیم، چند جای مختلف گفته شد، یک نفر گفت دانشگاه تهران، همه تصدیق کردند، بلند شدیم آمدیم چند روز در دانشگاه تهران تحصن کردیم، تا وقت آمدن امام (ره)؛ یعنی دانشگاه در خدمت همین حرکت قرار گرفت، باز با مرکزیت علما و پیشگامی علمای دینی.
تلاش برای تغییر هویت تهران
نکته مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام شده، اما تهران کجاست؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویت ملی و اسلامی درآن انجام شدهاست. در دوره پهلویها سعی شد تهران یک نسخه بدلی از شهرهای اروپایی شود؛ البته منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبهروز فروشگاههای مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کابارهها و کافههای آنچنانی، تا مراکز جمعیتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز چنین فعالیتهایی از سوی دستگاهها بود.
ناکامی در هویتزدایی از تهران
دستگاهها این کار را (تغییر هویت ملی و اسلامی تهران) با جدیت، هدایت و دنبال میکردند که این کار انجام شود و تهران را متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میشد و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت؛ بهعنوانمثال در جشن هنر شیراز، کارهایی انجام شد، اما مقطعی بود. در تهران، اما مستمرا این کارها انجام میشد، با وجود این آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویت دینی، اسلامی، مذهبی و ملی را از تهران بگیرند و آن را به یک چنین نسخه معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، تبدیل کنند، اما آنچه آنها میخواستند نشد.
جوشش معنوی و مذهبی تهران
مظاهر غلط غربی در جاهایی در تهران رواج پیدا کرد، اما متقابلا کارهایی که درجهت فکر اسلامی، معنوی و مذهبی در تهران انجام شد، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت؛ جریان فعال مذهبی روشنبین و روشنفکر و دارای حرف نو، در تهران بیشاز همهجای کشور رواج و پیشرفت پیدا کرد: مساجد آباد، روحانیت مبارز و روشنفکر، مجالس دینی پرجمعیت؛ البته «پرجمعیت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز که جمعیت دهها برابر بیشتر از آن وقتها در مجالس اجتماع میکنند، اما نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پرجمعیتترین مجالس بود. چنین وضعیتی در تهران وجود داشت که این، درست نقطه مقابل آن وضعیتی بود که دستگاه منحرف پهلویها میخواستند در ایران و بهخصوص در تهران که پایتخت بود، بهوجود آورند.
تکبیر روی پشتبام؛ ابتکار تهرانیها
سال ۵۷، تهران الهامبخش دیگر شهرها شد؛ هم در راهپیماییها و هم در تولید شعارها. شعارهای هماهنگی که در همهجای کشور پخش میشود، از تهران الهام داده میشد. این تکبیر روی پشتبام را تهرانیها ابتکار کردند و به جاهای دیگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب یکی از دوستان تهرانی که جزو مبارزان بود، تلفن کرد و گفت: «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من دیدم صدای «الله اکبر» میآید. گفت: شما هم «الله اکبر» بگویید. بنده هم با بچههایمان رفتیم بالای پشتبام و شروع کردیم «الله اکبر» گفتن.
ضرورت تدوین شناسنامه انقلابی تهران
از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهریور، فتنه منافقین در سیام خرداد سال ۶۰ و نمازجمعههای تکاندهنده تهران گرفته تا حرکتهای بسیجی، آن جمعیت صدهزارنفری ورزشگاه آزادی در سال ۶۵ و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشتهاند؛ بنابراین یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامه انقلابی تهران، مثل دیگر شهرها؛ یعنی این شناسنامه انقلابی تهران باید برای جوانها روشن شود. اغلب شماها که اینجا هستید، این حوادث را ندیدهاید، ماها هم در تدوین این حوادث کمکاری داشتهایم، خیلیها از آنچه اتفاق افتاده خبر هم ندارند. اینها باید تبیین شود. در کنار یادبود بلندقامتان شهید، باید یاد تلاشها و فعالیتهای عموم مردم هم تبیین و بیان شود.
شهدا عامل تجدید قوای ملت
شهدای ما جزو برترینها هستند؛ ۲۴هزار شهید در تهران. چه شهدای جنگ تحمیلی، چه شهدای دفاع از حرم و چه بقیه شهدایی که اسم بردیم، همه جزو برترین شهدا هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. بارها گفتهام که شهیدان، امروز هم ما را دراین راه نگه داشتهاند. یک مقدار که سست شدیم، نام یک شهید، حرکت یک شهید، قیام یک شهید، شهادت یک شهید دوباره ما را سرپا و سرحال کرد. وقتی شهید سلیمانی شهید میشود.
لزوم قطع شریانهای حیاتی رژیمصهیونیستی
مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند و حرفی میزنند، اما کاری که باید بکنند، انجام نمیشود. اعلان میکنند باید آتشبس انجام شود؛ خب، آتشبس دست شما نیست، آتشبس دست دشمن است و انجام نمیدهد. شما مینشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شماست، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیمصهیونیستی. میتوانید کمک و پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید. این، دشمن را تضعیف و از میدان خارج میکند.
فضیلت شهادت
درباره شهیدان، سخنان پرمغز و گهربار زیادی از ائمه هدی(ع)، بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و دیگران گفته شده؛ درباره شهیدان خیلی صحبت شده، اما در رأس همه، فرمایش قرآن کریم و پروردگار متعال درباره شهداست که قابل مقایسه با هیچ بیان دیگری نیست. اینکه میفرماید:«اِنَّالله اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّه یقاتِلونَ فی سَبیلِالله فَیقتُلونَ وَ یقتَلون». «اِنَّالله اشتَری» یعنی: خدا معامله میکند؛ این چیزِ خیلی مهمی است. بنده کجا، خدا کجا! آنوقت، خدا معامله میکند! جان ما را با بزرگترین هدیهای که میتواند به یک انسان داده شود، یعنی بهشت، عوض میکند... اینها بیانات درباره شهید و فضیلت شهادت است؛ بیانی بالاتر از اینها وجود ندارد.
شهدا یکجور نیستند
شهدا همه رتبه عالیای دارند، منتها رتبه شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همه شهدا بالاترند؛ درباره بعضی از شهدا، در کلمات ائمه(ع) نقل شده که اینها در روز قیامت، از روی دوش دیگر شهدا عبور میکنند و به بهشت میروند. درباره بعضی از شهدا گفته شدهاست که اینها هر یکیشان اجر 2شهید دارد؛ اجرش مضاعف است. پس شهدا یکجور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها و نحوه شهادتها، تفاوت پیدا میکند.
شهدای برتر نزد خداوند
شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند، چه شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه شهدایی که در دفاعمقدس به شهادت رسیدند، چه شهدایی که در فتنهها شهید شدند، چه شهدای امنیت یا سلامت و چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند، اینها جزو برترینها هستند. جزو شهدای برتر نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ بهدلیل اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثهای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه ادیان است.
نجات کشور از وابستگی و اضمحلال
آن حادثه، نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی، اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی در درجه اول، ایران را از حل شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را مشاهده میکنید. ما البته به هیچکس دستورالعمل ندادهایم، بلکه تأثیر انقلاب این است.
هوای خوش انقلاب
بنده بارها گفتهام که انقلاب مثل هوای بهاری است؛ مثل هوای خوش است و نمیشود جلوی آن را گرفت. در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون میآید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، بلکه بهطور طبیعی صادر میشود. امروز نشانههایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید.
آغاز حل شدن در فرهنگ استکبار
هضم و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلویها و از دوران قاجار آغاز شد. شروعکننده هم همین وابستگان دربار، پادشاهان و شاهزادههای بیکاره و فاسدالاخلاق بودند؛ اینها فرهنگ غربی را گرفتند و با نفوذی که در جامعه داشتند؛ یعنی نفوذ مالی، قدرتی، پولی و مانند اینها بهتدریج آن را درمیان مردم رواج دادند.
کارنامه پهلویها
نوبت به پهلویها که رسید، فساد و این بیماری مسری را به اوج رساندند؛ آنهم برای اینکه بتوانند کشور را بهمعنای واقعی کلمه به قدرتهای غربی وابسته کنند. انگلیسها از مدتها قبل وارد ایران شده و زمینهچینی کرده بودند؛ کارهایی انجام میدادند، بعد دیدند نمیشود. قرارداد وثوقالدوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرس محکم ایستاد و نگذاشت، دیدند نمیشود، قرارداد را باطل کردند یا قرارداد تنباکو یکجور دیگر و امثال اینها. دیدند اینجوری نمیشود، باید مستقیم وارد شوند؛ مستقیم وارد شدند و رضاخان را که یک روزی جزو قزاقهای محافظ سفارت انگلیس بوده، بزرگ کردند و به او قدرت دادند، اطرافش یک تعدادی روشنفکر وابسته را نشاندند و این وضعی را که در دوره رضاخان پیش آمد (ضدیت با دین، اسلام، استقلال، حجاب، مجالس عزاداری و روحانیت) راه انداختند. در دوره رضاخان یکجور، در دوره بعد از رضاخان هم به یک گونه دیگر.
جلوگیری از سقوط مطلق کشور
واقعا خدا به ملت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ والا با آن وضعی که اینها پیش میرفتند، وضع کشور خیلیخیلی بدتر از همه کشورهای وابستهای که ما میشناسیم میشد. انقلاب آمد جلوی این را گرفت. انقلاب اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد. مبارزهای که با انقلاب انجام گرفت، مبارزه هویتی و موجودیتی بود؛ چراکه هویت، موجودیت و تاریخ ملت ایران درحال نابودی بود و جلویش گرفته شد.