بهبه! چه حرف خوبی
«بهبه! چه حرف خوبی» مصرع معروف شعر ماندگار وحید نیکخواه آزاد است. او برایمان از خاطره شبی میگوید که این شعر را سرود: « آبان سال 1358، زمانی که سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام(ره) تسخیر شد، ایران با تهدیدهای بسیاری از سوی آمریکا روبهرو شد. همان موقع امام خمینی (ره) سخنرانیای در وصف رشادت و شجاعت جوانان ایرانی داشتند. من سردبیر «کیهان بچهها» بودم. متناسب با سخنرانی امام (ره) شعری را سرودم که با این بیت شروع میشد: بهبه! چه حرف خوبی، آن شب امام گفت...» او ادامه ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «حدود یک سال از چاپ این شعر گذشته بود. آن زمان دیگر من در کیهان بچهها نبودم. یک روز شهید مجید حداد عادل با من تماس گرفت و از من خواست شب به خانهشان بروم. مجید آن موقع سرپرست رادیو بود. خانهشان در چهارراه قنات، خیابان دولت بود؛ جایی که الان هم خانه پدری آنهاست. شب به خانهشان رفتم. مجید پرسید ماشینت دستگاه پخش دارد؟ گفتم بله. مجید رفت و از خانه یک نوار کاست آورد و در ماشین نشستیم. نوار را در دستگاه گذاشت. برای نخستین بار سرود بهبه! چه حرف خوبی، آن شب امام ما گفت... را شنیدم. مجید عذرخواهی کرد و گفت که ما را ببخش! اجازه نگرفتیم و روی این شعر، آهنگ گذاشتیم و تبدیل به سرودش کردیم. تغییراتی به شعر داده بودند. برای مثال شعر من این بود: حرفی که خواب دشمن از آن شکست و آشفت که تغییر کرده و شده بود: حرفی که خواب دشمن از آن سخن برآشفت... خلاصه که سرود در رادیو ضبط و مجید هم پیگیر کار شده بود. بعد از انتشار، این سرود بازخورد خوبی داشت و جزو سرودهای ماندگاری شد که اوایل انقلاب تولید میشد. مجید چندماه بعد به شهادت رسید.»
بهبه! چه حرف خوبی، آن شب امام ما گفت
حرفی که خواب دشمن از آن سخن برآشفت
حرف امام این بود: در سرزمین ایران پاینده است اسلام تا هست نور ایمان
ما بچههای ایران جنگیم تا رهایی
ترسی به دل نداریم از رنج و بیغذایی
فریادمان بلند است
نهضت ادامه دارد
حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد
از توپ و تانک دشمن هرگز نمیهراسیم
دشمن گیاه هرز است، ما مثل تیغ و داسیم
دشمن خیال کرده ما نوگل بهاریم
اما امام ما گفت ما مرد کارزاریم
فریادمان بلند است
نهضت ادامه دارد
حتی اگر شب و روز بر ما گلولهبارد