قصاص موکل
خرمشاهی درباره پروندههایش میگوید: با موکلان و نزدیکانش اتمام حجت میکنم که ما هیچ تضمینی برای نجات تو نداریم. بعد هم باید واقعیت را به ما بگویی. اگر دروغ بگویی نمیتوانیم دفاع کنیم. وکیل رازدار موکل است و هر حرفی از او میشنود باید پیش خودش بماند. میگوییم دفاع خودمان را انجام میدهیم بقیه با دادگاه است. چند سال قبل وکالت فردی شرور و سابقهدار را بهعهده گرفتم. حدود 3-2 سال رسیدگی به پروندهاش ادامه داشت تا اینکه او شروع به تهدید کرد. میگفت میگویند خرمشاهی همه را نجات میدهد چرا من را نجات نمیدهد و...؟ از سوی دیگر افرادی هم هستند که قتل عمد مرتکب نشدهاند. مدتها قبل وکیل پزشکی بودم که به همسرش علاقه زیادی داشت. یک روز با همسرش دچار اختلاف شده بود. او به همسرش گفته بود از جان من چه میخواهی و او هم گفته بود میخواهم بکشمت. همسرش از آشپزخانه چاقو آورده بود که به شوهرش حمله کند. این مرد دستش را گرفته بود و نوک چاقو به قلب همسرش برخورد کرده بود. اصلا نه قصد کشتن داشت و نه عملش نوع کشنده بود. صدایش میکند که بلند شو و شوخی نکن و... میبیند که فوت شده. به قدری همسرش را دوست داشت که او را به دوش میگیرد و تا بیمارستان که 500متر راه بوده، میرساند و در آنجا شروع به گریه و زاری میکند. او مرد شریفی بود اما متأسفانه قصاص شد.
وکالت جنایتکاران
مهم این است که شما پیش وجدان خودت راحت باشی. به من میگویند تو میدانی فلانی قاتل است چرا از او دفاع میکنی؟ میگویم من از کجا بدانم قاتل است؟ حتی ممکن است اقرار کرده باشد اما اقرارش مقرون به واقع نباشد. قدیمیترین زندانی زن اقرار نکرده بود؟ بعد معلوم شد که اقرارش درست نبوده؟ حتی گاهی ممکن است فردی مرتکب قتل شده و اقرار هم کرده باشد اما قتل از موارد قتل عمدی محسوب نشود. وکیل باید تلاش کند این موضوع روشن شود و بتواند از موکل دفاع کند. با این حال وکیل برخلاف قاضی مختار است پروندهای را قبول کند یا نه. بعضی پروندهها روح انسان را آزار میدهد.