• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
یکشنبه 17 دی 1402
کد مطلب : 214821
+
-

نخستین نقشه سرقت 2 برادر به آدمکشی گره خورد

دادسرا
نخستین نقشه سرقت 2 برادر به آدمکشی گره خورد

برق النگوهای زنی که برای رفتن به استخر از خانه خارج شده بود، چنان چشم‌های 2 برادر سارق را کور کرده بود که برای به ‌دست آوردن طلاها، نقشه هولناکی طراحی کردند؛‌ نقشه‌ای که به قتل زن مسافر منجر شد.
به گزارش همشهری، تحقیقات در این پرونده از روز 25 آذر‌ماه شروع شد. آن روز گزارش ناپدید شدن زنی حدودا 72ساله به پلیس پایتخت اعلام شد. آنطور که فرزندان این زن می‌گفتند زن سالخورده آخرین بار برای رفتن به استخر از خانه خود در شرق پایتخت خارج شده و دیگر برنگشته بود. تحقیقات نشان می‌داد که او هرچند به استخر رفته اما پس از آن به طرز مشکوکی ناپدید شده بود. مأموران برای به‌ دست آوردن سرنخی از وی به مقابل استخر رفتند و دوربین‌هایی را که در مسیر استخر تا خانه زن ناپدید شده وجود داشت مورد بازبینی قرار دادند تا اینکه مشخص شد وی سوار بر یک خودروی پراید مسافرکش شده است. آنطور که دوربین‌ها نشان می‌داد وی قصد داشته از ماشین پیاده شود اما راننده ماشین مانع شده بود و این نشان می‌داد که وی به دام یک راننده گروگانگیر افتاده بود.

ردپای 2 برادر
 با این سرنخ، صاحب خودروی پراید که ساکن بومهن بود، شناسایی و مشخص شد که او به همراه برادرش در خانه‌باغی حوالی بومهن زندگی می‌کند. وقتی مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران با نیابت قضایی راهی آنجا شدند، یکی از 2‌برادر با چاقو اقدام به‌خودزنی کرد، اما نفر دوم دستگیر شد. متهم مجروح‌شده اگرچه سعی داشت به زندگی اش پایان بدهد اما فورا به بیمارستان انتقال و از خطر مرگ نجات یافت. از سوی دیگر متهمی که دستگیر شده بود ادعای بی گناهی می‌کرد تا اینکه کارآگاهان در بازرسی از خانه آنها، ‌النگوهای زن ناپدید شده را کشف کردند. دیگر راهی برای کتمان حقیقت وجود نداشت و متهم دستگیر شده اسرار ناپدید شدن زن سالخورده را فاش کرد و گفت: با همدستی برادرش جان او را گرفته‌اند. وی مدعی بود که انگیزه آنها سرقت بوده اما به قتل منجر شده است. تحقیقات در این پرونده زیر نظر قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنای تهران تا بهبود متهم دیگر ادامه‌دارد.

گفت و گو
بدشانسی در نخستین سرقت

حسین، اتهامش معاونت در قتل، جنایت بر میت، مشارکت در آدم ربایی و سرقت مقرون به آزار است. او می‌گوید: قتل را حسن مرتکب شده است؛ در حالی‌که اصلا قصد جنایت و آدمکشی نداشتند. هدف و انگیزه اصلی آنها سرقت بوده و آنقدر بدشانسی آوردند که در نخستین سرقتشان، جان یک انسان بی گناه را گرفتند. حسین در گفت‌وگو با همشهری از نقشه سرقتی که به جنایت منجر شد می‌گوید.

مقتول را برای نخستین بار بود که می‌دیدی یا قبلا هم او را دیده بودید؟
اولین بار بود که او را می‌دیدیم و حتی اسمش را هم نمی‌دانیم.
کجا برای نخستین بار او را دیدید؟
ساعت حدود 3بعد از ظهر 25آذر‌ماه بود که او را در خیابان پیروزی دیدیم. درست مقابل بازار تره بار ایستاده بود و یک ساک ورزشی هم در دستش بود. او دست تکان داد و ما هم ایستادیم تا او را سوار ماشین کنیم؛ چون تصور می‌کرد مسافرکش هستیم.
با ماشین مسافرکشی می‌کنید؟
برادرم شغل اصلی‌اش مسافرکشی است. او گاهی با پرایدش مسافرکشی می‌کند و من هم هر از گاهی ماشینش را می‌گیرم و با آن مسافرکشی می‌کنم.
اما آن روز قصد شما مسافرکشی نبود، ‌درسته؟
متأسفانه باید بگویم که بله. آن روز دنبال سوژه‌ای بودیم برای خفت‌گیری اما خب ورق برگشت و به قتل منجر شد.
کارتان همین است؟ خفت گیری؟
نه. این نخستین بار بود که می‌خواستیم دست به زورگیری بزنیم و خیلی استرس داشتیم. شاید چون نخستین بارمان بود مرتکب جنایت شدیم.
آن روز چه اتفاقی افتاد که استرس شما به قتل زن سالخورده منجر شد؟
برای اجاره خانه به پول نیاز داشتیم؛ چون من و برادرم در یک خانه باغ حوالی بومهن زندگی می‌کنیم. صاحبخانه پول پیش خانه را زیاد کرده بود. به هر دری زدیم نتوانستیم پولی تهیه کنیم. می‌خواستیم وام بگیریم اما نشد تا اینکه تصمیم گرفتیم دست به سرقت بزنیم تا با پول دزدی بتوانیم پول پیش را تهیه کنیم. آن روز هم در خیابان‌ها می‌چرخیدیم و به‌دنبال سوژه بودیم تا بتوانیم او را خفت کنیم و هرچه اموال قیمتی دارد به سرقت ببریم که قرعه به نام مقتول افتاد. ما از صبح به تهران آمده بودیم تا اینکه حدود ساعت 3بعدازظهر زن سالخورده را دیدیم و سوارش کردیم. البته قبل از سوار شدن بود که چشممان افتاد به طلاهای آن زن. او در دست راستش چند النگوی طلا داشت که نظرمان را جلب کرد.
مقتول صندلی جلو نشست؟
بله. چون برادرم صندلی عقب نشسته بود تا نقش مسافر را بازی کند.
بعد چه شد؟
برادرم شوکر و چاقو همراهش بود که از پشت سر به مقتول با شوکر ضربه زد؛ او ترسید و می‌خواست فرار کند. حتی در را هم باز کرد اما من با دستم او را گرفتم و مانع شدم تا از فرارش جلوگیری کنم. بعد درها را قفل کردم. در همان لحظه برادرم با چاقو ضربه‌ای به او زد. به قدری استرس داشتم که نفهمیدم برادرم چند ضربه به مقتول زد. سپس النگوهای مقتول را از دستش خارج کردیم.
همان لحظه زن سالخورده به قتل رسید؟
نمی دانم. ما خیلی ترسیده بودیم و زن سالخورده هم از هوش رفته و دچار خونریزی شده بود.
با پیکر خونین او چه کردید؟
ابتدا می‌خواستیم او را در کنار خیابان رها کنیم، اما به‌خودمان گفتیم که اگر زنده بماند، هویت‌مان را لو می دهد برادرم با چاقو ضربات دیگری به او زد تا مطمئن شویم جان باخته است. بعد حرکت کردیم به سمت بومهن تا رسیدیم به محل زندگی مان. در آنجا جسد را داخل چاله‌ای انداخته و آتش زدیم. فردای آن روز هم جسد سوخته را داخل 3 کیسه قرار دادیم و به سمت رودخانه‌ای حوالی بومهن رفتیم و کیسه‌ها را در آنجا انداختیم.
جسد سوخته پیدا شد؟
بعد از اینکه من و برادرم دستگیر شدیم و به جنایت اعتراف کردیم، محل رها کردن جسد را نشان دادیم. سپس با کمک مأموران راهی منطقه موردنظر شدیم و کیسه‌ها کشف شد.
مواد مصرف می‌کنید؟
 من آن روز ترامادول مصرف کرده بودم اما برادرم معتاد است.
سابقه دارید؟
نه. این نخستین خطای زندگی مان بود که تبدیل شد به بزرگ‌ترین اشتباه مان. قصد و نیت ما سرقت بود و در نخستین سرقت تبدیل به قاتل شدیم. متهم با گریه ادامه می‌دهد: خیلی پشیمانیم و از همان روز تا الان در شوک هستیم. امیدوارم خانواده‌اش ما را حلال کنند و ببخشند. ما به‌خاطر 3تا النگو تبدیل به قاتل شدیم؛ در حقیقت بد شانسی آوردیم درحالی‌که اصلا نیت ما آدمکشی نبود.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید