نگاه سردار سلیمانی حاکمیتی بود نه حزبی و جناحی
عباس سلیمی نمین: نگاه کلان سیاسی ، اعتقادی و حاکمیتی سردار سلیمانی باعث محبوبیت وی شده است
همزمان با چهارمین سالروز شهادت سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی بار دیگر سوز داغ شهادت این مرد میدان جنگ بر دل و قلب مردم ایران و تمام آزادگان مسلمان جهان نشسته است. سردار سلیمانی در مقام یک فرمانده نظامی و استراتژیست سیاسی کسی است که توانست در برابر هیولای تکفیر بایستد و ایران و بسیاری دیگر از سرزمینهای اسلامی را از خطر آن نجات دهد. در راستای فهم مشی سیاسی شهید حاج قاسم سلیمانی، روزنامه همشهری با عباس سلیمینمین، پژوهشگر و نویسنده حوزه تاریخ سیاسی گفتوگویی داشت که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
دفاع از کشور و مذهب
بهعنوان سؤال اول و فتح باب بحث، معمولاً شخصیتهای اثرگذار تاریخی را باید در یک پیشزمینه جدی فکری مورد پژوهش و بررسی قرار داد. بهنظر شما، شخصیت شهیدسلیمانی براساس چه تفکر و بنمایهای شکل گرفته است؟
در ابتدا باید گفت که علقه به وطن و کشور منافاتی با تفکرات و تعلقات مذهبی ندارد. عبارت ملیگرایی امروزه یک کلمه «دستمالی شده» است که توسط وطنفروشانی که در طول تاریخ بخشهایی از این خاک را بهدست بیگانگان دادهاند، از معنای حقیقیاش تهی شده است. اما درمورد شهید سلیمانی ما یک ملیگرایی حقیقی را در بالاترین سطح ممکن، شاهدیم. او در طول دوران 8سال دفاعمقدس برحسب وظیفه ملیگرایانهاش از خاک این میهن دفاع کرد و پس از آن برحسب وظیفه دینی، در برابر جریانات کاذب اسلامی قرار گرفت و در برابر آنها دست به جهاد و مبارزه زد؛ لذا در کارنامه این شهید عزیز، او را هم در دفاع از وطن و ارزشهای ملی فعال و پویا میبینیم و هم در دفاع از مبانی و ارزشهای دینی و مذهبی.
حرف و عمل سلیمانی یکی بود
بسیاری از افراد از جناحها و جریانات سیاسی هم شاید ادعای آن را داشته باشند که هم از منافع ملی دفاع میکنند، هم ملتزم و مدافع ارزشها و مبانی دینی هستند. تفاوت شهید سلیمانی با آنها در چیست؟
در این مقام، ارزیابی و تحلیل خود ملتها خیلی مهم و حائز اهمیت است. خیلیها میتوانند مدعی خیلی چیزها باشند، اما ارزیابی رفتار عملی آنها تا حدی صداقت ادعایشان را ثابت میکند. شما اگر دقت کنید می بینید که شهید سلیمانی در بین مردم از محبوبیت بالایی برخوردار بود. شهید سلیمانی همان فرمانده گمنام دفاعمقدس است که شاید از مردم کسی او را نمیشناخت، اما در جنگ داعش شرایطی پیش آمد که شناخته و در بین مردم محبوب شد. این به خوبی حاکی از آن است که شهید سلیمانی شخصی نبود که به دنبال اسم و رسم باشد یا بخواهد خود را در رسانهها مطرح سازد. برای اثبات این حرف باید دقت داشت که محبوبیت سلیمانی عزیز نهتنها در بین ملت ایران، بلکه در بین سایر ملل هم موضوع فراگیر و گستردهای بود. سالها دشمنان در پی ایجاد اختلاف و دشمنی بین مردم عراق و ایران بودند، اما با تمام این اوصاف دیدیم که علاقه و محبت عراقیها و حتی ملل دیگر به شهید سلیمانی در چه مرحله و مرتبهای است؛ لذا ارزیابی مردم از شخصیتها را باید جدی گرفت؛ چرا که نشان میدهد فرد چقدر حرف و عملش یکی است.
منافع و اهداف شخصی نداشت
آن اندیشه و تفکری که موجب شد حرف و عمل شهید سلیمانی یکی باشد، چه بود؟
در داخل کشور، شهید سلیمانی یک نگاه حاکمیتی داشت، نه حزبی. بسیاری از افراد در عرصههای مختلف در ایران، نگاهشان یک نگاه حزبی است؛ یعنی سلایق، کنش و واکنشهای خود را بر مبنای احزاب قرار میدهند و حاکمیت و موفقیت یک حزب برایشان اهمیت پیدا میکند. این موضوعی است که در منش سیاسی شهید سلیمانی دیده نمیشود. او یک نگاه کلان و راسخ سیاسی، اعتقادی و حاکمیتی داشت و بر مبنای همان با دولتهای مختلف و گروههای سیاسی همکاری و تعامل میکرد.رهبری اخیراً در گفتارشان از قطببندی سخن به میان آوردند. قطببندی را احزاب ایجاد میکنند؛ به این شکل که خود را در یک طرف و رقیب خود را در طرف دیگر ماجرا میبینند و بنا بر همین موضوع نقطه شروعشان اساساً یک فاصلهگیری حداکثری است. رقابت حزبی قابل درک و فهم است، اما فاصلهاندازی و قطببندی امری است نامطلوب؛ لذا ما در مشی سیاسی سردار سلیمانی هیچگاه تمایلات حزبی را نمیبینیم و او تنها برمدار هدف و آرمانی که داشت، حرکت میکرد؛ برای همین است که برخی افراد به او اعتراض میکردند که چرا برای رئیس فلان دولت که ما او را مخالف ارزشها میبینیم، نامه محبتآمیز نوشتهای؟ حاج قاسم ابدا تحتتأثیر این فشارها قرار نمیگرفت، او یک قله هدف داشت که آن را تحتتأثیر این حزببازیها قرار نمیداد و رسیدن به آن هدف را ضروری میدانست. یک زمان شما «هدفهای شخصی» را اصل قرار میدهید و تعاملاتتان را بر مدار این منافع شخصی پیگیر میشوید و از اصول و مبانی عدول میکنید؛ شهیدسلیمانی اصلا چنین شخصیتی نبود. او یک هدف متعالی دارد و آن خدمت به مردم و خنثیسازی نقشه دشمن برای ایجاد جنگ و درگیری بین مردم منطقه است؛ لذا در نیل به این هدف، او با دولتها و گروههای مختلف همکاری میکند.
راز ماندگاری سلیمانی
این نگاه حاکمیتی شهید سلیمانی چه ویژگیهایی دارد؟
نگاه حاکمیتی یعنی در چارچوب رقابتها و منازعات قرار نگرفتن؛ یعنی از امیال شخصی به دور ماندن. بسیاری از مناسبات سیاسی در کشور ما بر این مدار میچرخد که «تو نباش تا من باشم.»؛ حتی اگر یک گروه سیاسی با رأی مردم روی کار آمده باشد، آنقدر کارشکنی در امور او صورت میگیرد تا نتواند چندان موفقیتی کسب کند و اقداماتش منکوب شود تا مردم در دورههای بعدی به سمت رقیب او گرایش پیدا کنند. در اینجا منافع شخصی، گروهی و باندی اولویت قرار گرفته است، اما وقتی به شهید سلیمانی رجوع میکنید، میبینید که ذرهای از این تمایلات در او دیده نمیشود. او هیچگاه دولت یا گروهی که با رأی مردم روی کار آمدهاند را منکوب و در امور آنها کارشکنی نکرد و از محبوبیتش در راستای ضدیت با آنها یا امتیاز گرفتن از آنها استفاده نکرد. یکی از موضوعات ماندگار از شهید سلیمانی این است که او هیچگاه منافع شخصی را بر منافع عامه ترجیح نداد؛ این شاخصه جدی است در این وادی که ما متأسفانه از آن چندان درس نگرفتهایم. اگر رقابتهای سیاسی ما بر این مدار شکل میگرفت، شاید وضع بهگونهای دیگر بود. امروزه شخصی رئیس مجلس را تخریب میکند؛ از آن جهت که بیاید و جای او را بگیرد یا اینکه در بسیاری از موضعگیریهای سیاسی ما درد مردم و آرمانخواهی را در آن نمیبینیم. امروزه افراد در مناسبات سیاسی خودشان چون میخواهند به یک سکوی پرش برسند، خود را در پوششی قرار میدهند که واقعیت ندارد. درباره شهید سلیمانی اما وضعیت به این شکل نیست. خیلیها به او گفتند حال که شما در محبوبیت بالایی قرار دارید، بیایید و در انتخابات شرکت کنید، اما او اصلا اعتنایی به این موضوع نداشت.
سلیمانی، در امتداد مسیر امام خمینیره است
بهنظر شما چرا ایشان وارد میدان ریاستجمهوری نشد؟
به این علت که او در خود یک تخصصی را میدید که از قضا در وضعیت حال حاضر منطقه، به تبحر و تخصص او نیازمند هستند و او باید از این مهارت در راستای دفع خطر استفاده کند. سلیمانی یک شخص با مهارت نظامی، آن هم در صحنه عمل است؛ یعنی صرفاً مسائل را به شکل تئوریک یاد نگرفته، بلکه در میانداری دفاعمقدس و تجربههای دیگر، او توانایی مدیریت نظامی را دارد. 3محور آمریکا، اسرائیل و سعودی 10سال زمان گذاشتند تا چهره کاذبی از اسلام بسازند و به وسیله آن، ملل مسلمان را به جان یکدیگر بیندازند. سلیمانی در این وضعیت میتوانست از محبوبیت خود استفاده کند و به جای حضور در صحنه جنگ به مدیریت اجرایی کشور بپردازد و به شکل مشروع رئیسجمهور ایران شود، اما او در ارزیابی خود این منفعت شخصی را درنظر ندارد و مسیری را انتخاب میکند که هرلحظه امکان دارد در آن جانش را از دست بدهد! این نقطهای است که جایگاه رفیع او بین ملتها مشخص میشود و او را برای مردم برجسته میسازد.برای ملموستر شدن این موضوع بگذارید اشاره دیگری بکنم. به راستی چرا حضرت امام خمینی(ره) برای مردم تا این حد محبوب بود؟ به این علت که خود ایشان در صحنه عمل وارد شده بود و برای هدفش هزینه داد. امام خمینی(ره) رقبای جدی و مهمی نظیر چپ مارکسیست، التقاطیها، ملی - مذهبیها و حتی از خود حوزه علمیه قم داشت. یکی از علل محبوبیت امام(ره) این بود که در راستای هدفش وارد صحنه مبارزه شد و خودش هم هزینه داد. از سرویس اطلاعاتی عراق تا سرویس اطلاعاتی فرانسه قصد ترور و حذف حضرت امام خمینی(ره) را داشتند. حتی در ماجرای اعتراض امام خمینی(ره) به موضوع کاپیتولاسیون، حکم اعدام ایشان صادر شد و اگر قیام مردم و نگرانی آمریکاییها از سرنوشت این اعتراضات نبود، پهلوی شوخی نداشت و کوتاه نمیآمد و ایشان را قطعا اعدام میکرد.
از دهه 30به بعد و پس از اتفاق 28مرداد، هزینه کار سیاسی در ایران سخت و سنگین شده بود. از این جهت بسیاری از گروههای سیاسی هرچه از آن زمان به جلو آمدند، کار سیاسی خود را کم و کمتر کردند. البته گروههای مسلح همچنان در صحنه حاضر بودند و به شکل مخفیانه عمل میکردند، اما حضرت امام خمینی(ره) اینگونه نبود و هرچه جلوتر میرویم فعالیتهای سیاسی و انقلابی او گستردهتر میشود و ایشان با توان بیشتر سیر صعودی مبارزه را پیش میگیرند. همین امر موجب شد صداقت کلام حضرت امام(ره) و به تبع آن محبوبیت ایشان بین مردم افزایش پیدا کند.برای اینکه مشخص شود شهید سلیمانی شاگرد برجسته مکتب امام(ره) هست، باید گفت که امام خمینی(ره) هم دقیقا چنین بود که خود را وارد جزئیات مسائل سیاسی نمیکرد. ایشان درمورد گروهها، شخصیتها و مسائل سیاسی قطعاً برداشت و نظری داشت، اما آنها را حتی منتشر هم نمیکرد؛ چه برسد به آنکه تحمیل کند. ایشان یک برنامه کلان داشت و آن حذف استبداد و سلطه از ایران بود و تمرکزش را روی این مسئله گذاشت. سلیمانی هم با بهرهگیری از مشی سیاسی حضرت امام(ره) هدفش در ابتدا بیرون راندن دشمن خارجی از ایران بود و در وهله بعدی قصد داشت محصولات دشمن در منطقه را دفع کند.
سلیمانی عاری از هوای نفس بود
شما گفتید که شهید سلیمانی جزو برجستهترین شاگردان مکتب حضرت امام (رحمهالله علیه) است. اساساً جنس این نوع انقلابی بودن به چه شکل است؛ چراکه عده زیادی مدعی انقلابیگری هستند، اما شاید در عمل و در بازتاب اجتماعی با کسانی چون شهید سلیمانی متفاوت باشند.
بگذارید بحث را اینگونه مطرح کنم؛ شهید سلیمانی بهدلیل اینکه نمیخواهد از جایگاهی که بهدست آورده استفاده ابزاری کند و آن را وسیله پرش برای مراحل و منصبهای بالاتر قرار دهد، بالطبع از برخی آفات مصون میماند. وقتی شخص میخواهد از موقعیتهای خود برای ارتقای رتبه و مقام استفاده کند در پوشش تظاهر به چیزی میرود که در حقیقت آن نیست، تا از این طریق خود را شایسته مقام برتر نشان دهد، اما اگر به قاسم سلیمانی نگاه کنید، خواهید دید که اساساً او در این گیرودار نیست، بلکه خود را سربازی میداند که باید وظیفهاش را انجام دهد. او هیچگاه از شرایط به شکلی استفاده نکرد که کانونهای تصمیمگیری را متوجه خود سازد؛ بالاخص در عرصه اجتماعی. شهید سلیمانی هیچگاه از مبانی اعتقادی فراتر نرفت؛ برای همین شاهدیم که میگفت آن دختر بیحجاب هم دختر من است.لذا از این جهت سلیمانی عزیز عاری از هوای نفس بود و برای همین، این موضوع اثرش را در جاهای مختلف بر جامعه میگذاشت. حقیقت آن است که باید شهید سلیمانی را در عرصههای مختلف به رسمیت بشناسیم و سعی نکنیم او را بهخود نزدیک کنیم، بلکه باید خود را به ایشان نزدیک سازیم.
جنگ و درگیری با نیروهای تکفیری از جدیترین چالشهای کشورهای منطقه بهحساب میآید. بهنظر شما، رمز موفقیت شهید سلیمانی در ایجاد یک محور واحد و البته هماهنگ در برابر این نیروی تکفیری خانمانسوز چه بود؟
این موضوع را باید بهنظر من در کلانبینی و آیندهنگری شهید سلیمانی جستوجو کرد. سردار سلیمانی از قوه اقناع و استدلال بالایی برخوردار بود؛ لذا از این جهت هم در قانع کردن مردم کشورهای درخطر موفق عمل کرد؛ هم اینکه توانست ورای ملل مسلمان، با اقناع کشورهایی که شاید اشتراکات دینی و مذهبی و منطقهای با آنها نداریم، آنان را وارد میدان مبارزه با تکفیریها کند و یک محور هماهنگ را در این منطقه ایجاد کند تا با بیشترین اثر موفقیت، دست به عملیات بزنند. این موضوع بسیار مهمی است که شخصی بتواند کسانی که ما با آنها شاید زبان مشترک نداریم را به وسیله قوه استدلالی قانع کند تا در برابر خطر داعش بایستند و از منافع ملتها دفاع کنند.