خدایا به شهر و وطن ما برکت عطا بفرما
برخلاف سنت اکثریت پایتختنشینهای قدیم که شب یلدا را نمادی از برکت و فراوانی نعمت میدانستند، عدهای چنین شبی را باور نداشتند. آنطور که در برخی منابع مکتوب تاریخی آمده، برخی از تهراننشینها که احتمالا اصالت تهرانی هم نداشتهاند، سرمای سوزناک زمستان و تاریکی بلندترین شب سال را اتفاق دلهرهآوری میدانستند و از بیم آسیب دیدن در چنین شبی به درگاه خداوند پناه میبردند. اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه میگوید: «عدهای که عمدتا از مهاجران تهران قدیم بودهاند، اعتقادشان بر این بود که در چنین شبی باید بیدار ماند. ابوالقاسم انجوی شیرازی در کتاب «جشنهای زمستانی» نقل میکند که در تهران 150سال پیش، هنگام اذان صبح روز اول دی، بعضی از افراد در هر محلهای به پشتبام خانهها میرفتند و تا طلوع آفتاب دعا و مناجات میخواندند. در بسیاری از محلههای تهران اتاقکهایی وجود داشت و «شبخوانها» در این اتاقکها دعا و مناجات میخواندند. شبخوانها بعد از طلوع آفتاب، جلو خانهها را برفروبی، آب و جارو میکردند و معتقد بودند هر فردی تا 40روز این اعمال را انجام بدهد حاجتروا خواهد شد.» آلعوض میافزاید: «نقل است که در جشن شب یلدا، پس از خوردن شام و نوشیدن چای که دور کرسی انجام میگرفت، پدر یا بزرگتر خانواده، کارد بر میداشت تا هندوانه را ببرد. آنطور که انجوی شیرازی در کتاب «جشنهای زمستانی» نوشته، بزرگتر خانواده قبل از بریدن هندوانه دعایی با این مضمون را زمزمه میکرد: «خدایا به شهر و وطن ما برکت عطا بفرما. بهاری را که در پیش داریم پرباران، کشت و زرع ما را پربرکت و درختان باغ ما را بارور کن. شهرهای وطن ما را آبادان و بزرگان مملکت ما از بلایا محفوظ بدار. بیماران ما را شفای عاجل مرحمت کن. قرض قرضداران را ادا کن. خانواده ما را تا سال آینده از بلایای زمینی و آسمانی محفوظ بدار. کسبوکار ما را رونق و برکت عطا بفرما.» بعد هم اعضای خانواده صلوات میفرستادند و بزرگتر خانواده هندوانه را میبرید.»
انتخاب مکان مناسب بهویژه خانه بزرگترها برای دورهمی شب یلدا یکی دیگر از سنتهای تهران قدیم بوده که برخی آنها با گذشت زمان بسیار کمرنگ شده است.